بایگانی تیر ۱۴۰۲ :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲۴ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

۳۰
تیر
۰۲

🖌نویسنده؛ حسین محمدی مزینان

درگذشته های دور چنانچه فردی از دنیا می رفت؛بدنش را در همان منزل شخصی غسل داده و سپس کفن و به قبرستان جهت دفن منتقل می کردند و این امر در بعضی مناطق بلوک مزینان رایج بود. در شهرهای بزرگ محلی بنام مصلی وجودداشت و اینگونه کارها در محل مصلی انجام می شد. و از آنجا که مزینان سابقه شهریت و قدمت سه قرن پیش از میلاد را داشته و دو رشته قنات ارزشمند یکی در ینگه قلعه و دیگری قنات فعلی می باشد و آب روان بسیار خوبی داشته لذا درضلع شمال غربی شاه عباسی و بر کنار جوی آب خانه ای کوچک که دو تخته سنگ بزرگ داخِل آن جلب توجه می کرد و سقف آن بصورت ضربی از جنس آجر پخته ساخته شده  و به همان معماری مسجد پایین بود.
بودند حکیمانی در گذشته مانندسیدابراهیم دکتر آن طبیب حاذق و مؤسس اولین بهداری روستایی در کل استان آن هم فقط درمزینان گویای موقعیت بهداشت و از این قبیل امتیازات که اجازه نمی داد تا اموات در خانه شستشو و تغسیل گردند .
 داخل ساختمان مذکور ازبالا و پایین و دو ورودی و خروجی آب و چند روزنه ازسمت دیوار شرقی قابل رؤیت بود و بچه های کنجکاو نگاه می کردند چگونه میت تغسیل و کفن می شود و به همین خاطر اغلب شبها از ترس نمی خوابیدند. لذا باید یک مکان این گونه وجودداشت. سقف اتاقک مُرده شورخانه بعدازگذشت زمانهای طولانی و بلاصاحب بودن از گوشه ای فرو ریخته بود که توسط مرحوم حاج شکراله اسلامی مرمّت و کمی توسعه پیدا کرد و لوحی از سنگ در ضلع غربی آن بر دیوار نصب و نام بانی فوق الذکر بر آن نوشته شده بود و اما بعد از چندین سال به خاطر شرایط جوّی مخصوصاً سرما بانی دیگری بنام حبیب اله قاسمی که مادرش در زمستان به رحمت خدارفته بود همان ساختمان را وسعت داد تا جمعیت بیشتری  بتوانند زیر سقف از سرما در امان باشند.
در فصل تابستان چنین مشکلی نبود چرا که مردم تا لحظه غسل متوفی کنار جوی آب روان و زیر سایه سار درختان بید سرگرم تماشای ماهیان داخل آب بودند و از هر دری سخن می گفتند مثلا اینکه  آب مزینان چندسال و مزینان چه تاریخ و قدمتی دارد و هرکس به فراخور اطلاعات خود سخن می گفت و یا از مرحومین آقایان شریعتی که همراه مردم بودند سوالاتی نموده ونیزگاهی شکار ماهی توسط مار داخل آب توجه همگان را بخود جلب نموده و تا پایان تغسیل باذکرصلوات متوجه پایان کارشده و باصدای مُکبّر بلندگو و لااله الاالله ختم تکفین اعلام و به سمت قبرستان روانه می شدند و سپس پایان کار دفن اموات.
رسم بر این بود همانگونه که در ورود به قبرستان متواضع رو به سمت قبور اموات فاتحه اخلاص خوانده شود در پایان و برگشت نیز این عمل مستحبی انجام و بعضی ها از روی پل چاپارخانه که نسبت به زمان ما خیلی بلندتر بود بازهم به اموات سلام و صلوات می دادند که در حال حاضر فراموش گردیده است. در زمان های قدیم مجلس عزا در منازل برگزار و فقط سران و بزرگان قوم و قاریان قرآن به خانه اهل عزا می آمدند و اصلا چیزی بنام دهواری(یعنی تمام اهالی روستا) جهت دعوت وجود نداشت و آنانکه وضع مال خوبی نداشتند فقط با روضه خوانی شب عزاداری نموده اجباری برای هزینه کردن در کار نبود .برای تشییع و تسلیت همگان بودند؛امابرای غذا فقط تعدادی اندک آن هم روز سوم توسط سلمانی دعوت می شدند و هیچکس بدون دعوت به مهمانی نمی رفت و چقدر این کارشان پسندیده بود بر خلاف حال که سرخاک صدنفر و برسفره بیش از پانصد نفرکه جای تامّل دارد. درمنازل قرآن تلاوت می شد و رفت و آمد از داخل و بیرون روستا مرسوم بود بستگی به شخصیت و موقعیت مالی و سرشناس بودن افراد داشت.ضمن اینکه مقبره هایی وجود داشت که قاریان داخل آن نشسته و برای متوفی تا هفتم و یا در صورت تأمین چهلم همانجا غذایشان فرستاده می شد و قرآن خوانی می کردند.
مرده شورخانه و مقبره ها ماَمنی بود برای گزند از هرگونه آسیب. پذیرایی در خانه عزا تا سه یا هفت شب برقرار بود و کسی حق خنده یا شوخی در حضور اهل عزا نداشت عروسی و حنا بندان نیز در این مواقع ممنوع بود و نوعی خصومت تلقی می شد مگر اینکه ظاهر نمی گردید خدا را شکر این گونه موارد در حال حاضر وجود ندارد زیرا که با درک صحیح از دین؛زن و مرد باشیک ترین لباس و خیلی آراسته در مجالس عزا و نیز اهل عزا به همین طریق از مهمانان استقبال و پذیرایی می نمایند.
بعدها جمعیت زیادتر شد و پذیرایی در خانه ها بسیار سخت و این پیشنهاد از طرف مرحوم حاج حسن ناطقی شد و سپس مجلس عزای پدر ایشان از خانه به هیئت منتقل وکم کم دهه پنجاه بود که رسومات دعوت همگانی فراگیر شد و این امر برای عده ای عزت و برای عده ای گران می آمد.

💠سالن شهدای مزینان

قبرستان مزینان که با یاد اولین شهید مزینان (شهید علی شهیدی) بهشت علی(ع) نامگذاری شده، مقبره هایی داشت که فقط دو نمونه از آن بجا مانده است. در شمال مقبره  آخوندملاعبدالعلی عالم مزینان قدیم معاصر باعلامه بهمن آبادی، و در سمت جنوب بنام مقبره حاج میرزاحسین مزینانی که پیش از آن آرامگاه آقایان صدیقی بود و چهارمقبره  دیگرقسمت پایین؛ آقایان غنی آبادی و دو مقبره در سمت مغرب متعلق به سادات حسینی میرزاعبداله و اجدادشان و آخرین مقبره که چندسال پیش تخریب گردید متعلق به خاندان محمدی بود.
 درگذشته همه ی افراد توانایی ساخت مقبره نداشتند. از آنجاکه رسم بر چهل شب تلاوت قرآن بود و قاریان قرآن شبها تا چهلم متوفی بر مزارش به صورت نوبتی تلاوت داشتند این مقبره ها بنا می گردید و طعام از طرف اهل عزا برای قاریان فرستاده می شد. در بخش های گذشته نوشتیم که از جلو چشمه آب مزینان تا نزدیک پل چاپارخانه قبر بود بویژه قبورتُجّار و زائرین حرم امام رضا(ع) که بنا به وصیتشان اگر بین راه مُردیم در مسیر راه زوار آقا دفن شویم تا غبار پای زائرین بر قبور ما بنشیند ولی با آمدن وسائل نقلیه و به لحاظ تغییر راه از مزینان به داورزن و نبود صاحبان و وارثان آن مرحومان، این قبور تخریب و تبدیل به راه گردید.
و اما رفته رفته آن رسومات برچیده و مجالس از قبرستان به منازل؛مساجد و هیئات منتقل گردید و در شرایط جَوّی سرما و گرمای کویر نیز بدلیل بارندگی که آب کاملا گل آلود می شد و غسل میت با آب کاملا شفاف لازم الاجراست تصمیم به ساخت غسالخانه ای فقط بنام سالن شهدا گرفته شد. چرا که به دلیل آب سیل در زمستان گاهی غسل متوفی درمُرده شورخانه قدیم ممکن نبود لذا با در نظر گرفتن بهداشت و آمدن آب لوله کشی تصمیم بر احداث غسالخانه و ایجاد یک سالن  برای اینکه دوباره از سر خاک به هیئت بر نگردند و بساط عزا زودتر برچیده شود روز سوم داخل سالن مجلس را ختم نمایند و از همان محل هرکسی به هر کجا که می خواهد عزیمت نموده و این خواسته عمدتا از طرف مهمانان بیرونی عنوان می شد.
به هر حال تصمیم به ساخت سالن گرفته شد اما زمین مناسبی جهت این کار نبود. به جز زمین مرحوم کربلایی عبداله محمدی که باغچه ای بود و کشت و کار مختصری در آن صورت می گرفت. شب بود و هوا بسیار سرد، شهید امین آبادی و مرحوم حاج اصغر دیمه بعد از نماز مغرب و عشا به منزل پدرم تشریف آوردند و بعد از خوش  آمدگویی وصرف چایی  موضوع را مطرح  کردند. پدرم همیشه در اینگونه موارد با مادرم مشورت می کرد و صدا زد: فاطمه تقاضای آقایان را شنیدی؟ایشان گفتند بله. حاج اصغر دیمه که انسان نیت به خیری بود گفت: عموجان من دو برابر زمین شما را برای این امرخیر تقدیم می کنم. مادرم در جواب گفت: ما توقع معاوضه نداریم بشرط اینکه نامی از خانواده محمدی نیز قیدگردد. بلافاصله پدرم سند عادی که به امضای آقاغلامرضای صدیقی بعنوان فروشنده و امضاهای حاج احمدآقای خواجوی و مرحوم حاج حبیب اله خواجوی وآقای سیدعلی اکبرامیری و تنی چند از معتمدین آن زمان را آورد و نشان آقایان داد و حتی  مبلغ سیصدتومان وجه نقد تقدیم حاجی امین آبادی کرد تا اولین قدم با پول خود ایشان برداشته شود که آقایان بسیار مسرور؛و با ذکرصلوات موضوع خاتمه پیداکرد و در اوایل دهه شصت اولین قدم برداشته شد.
محل تغسیل در غرب و آبدارخانه در شرق زمین ساخته شد دیوارها و طاق ها افراشته اما سالن همچنان بدون سقف مانده بود. خیلی از مزینانیهای ساکن تهران به لحاظ آغاز جنگ و بمباران تهران در مزینان حضور داشتند از جمله شهیدامین آبادی و تنی چند از معماران که نسل جوان اصلا آنان را نمی شناختند و تقریبا زمام امور را بدست گرفته بودند  دیوارچینی را آغاز کردند و کارها خوب پیش می رفت تا اینکه ایشان شهید شد و طرح نیمه کاره رها گردید. بعد از چند سال دوباره به فکر ادامه کار افتادند و این بار آقای سیدعلی اکبر حسینی شروع به کار کردند. بیاد دارم روزی مرحوم حاج میرزاحسن حسینی تمام آجر مورد نیاز را تقبل نموده و مرحوم حسن اکبر مبلغ قابل توجهی رابه جهت تکمیل ساختمان پرداخت کردند البته افراد خیر و نیکوکار بسیاری در این کار سهیم شدند.

بنا تا مراحل پایان پیش رفت و بعدها قابل بهره برداری و صوت و سماور و استکانهایی از هیئت عزیزان مزینانی که در مشیریه دایر بود نیز انتقال و مورد استفاده واقع شد و مدتی مجالس در سالن بر پا بود. اما در این بین بودند عزیزانی که اظهار می داشتند ما دوست داریم سرخاک امواتمان مداحی و روضه خوانی شود و چاره ای جز تسلیم نبود چرا که اساسنامه وجود نداشت تا همه مردم از آن پیروی کنند. لذا با تمام تلاشها گاهی مجالس درون سالن و گاهی همان سر قبر متوفی برگزار می گردید. دراین بین گاهی تصمیماتی گرفته می شد تانام واقف و ساعی درلوح یادبودی قیدگردد و از طرفی پدرم می گفت وقتی کاربرای رضای خداوند عزت انجام می گیرد مانند همان ضرب الامثل "گردو که خداصدای تق تقش رامی شنود"؛  ثوابش پیش خدا محفوظ خواهدماند. ولی ان شاءالله این لوح تهیه و نصب می گردد.

 

  • علی مزینانی
۳۰
تیر
۰۲

🖤*****🖤
آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند...


🖤*****🖤

حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود. افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
🖤*****🖤

اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا
🖤*****🖤

از کودک حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند
🖤*****🖤

این که حسین (ع) فریاد می‌زند:آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست
🖤*****🖤

حسین‏ علیه السلام زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید می ‏شود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت می ‏کند
🖤*****🖤

مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنه‌ها کربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را
🖤*****🖤

حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر از شهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است
🖤*****🖤

امام حسین‏ علیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید – حاکم مدینه – که از او بیعت مطالبه مى ‏کرد، «نه» گفتُ .این، «نه» طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است
🖤*****🖤
حسین ضعیفی که باید برای او گریست نبود… آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آنها که پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابى که در آن، مجاهد با قربانى کردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین «وارث آدم» – که به بنى ‏آدم زیستن داد – و «وارث پیامبران بزرگ» – که به انسان چگونه باید زیست را آموختند
🖤*****🖤

مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام کسانى هستند که از مایه جان خویش در راه خدا نثار مى ‏کنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است که هنر خوب مردن را در جان بى‏تاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می کند
🖤*****🖤

فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست
🖤*****🖤
"حسین سیاستمداری نیست که، بخاطر شراب خواری و سگ بازی یزید، با او درگیری پیدا کرده باشد و این حادثه غم انگیز اتفاق افتاده باشد! او وارث پرچم سرخی است که از آدم، همچنان دست به دست، بر سر انسانیت می گردد و اکنون بدست او رسیده است ..... این پرچم را دست به دست، به همه راهبران مردم و همه آزادگان عدالتخواه در تاریخ بشریت سپرده است ........ در آخرین لحظه پرچم را از دست بگذارد به همه نسل ها و در همه عصرهای فردا فریاد بر آورد که: " آیا کسی هست که مرا یاری کند؟".
🖤*****🖤
-"متاسفانه جهان بینی ما آنقدر کوچک است که تمام عاشورا تازه از روز تاسوعا شروع می شود و بعدازظهر فردا هم تمام می شود و بعد دیگر در تاریخ خبری نیست، تا روز چهلم، که باز اربعین است و شله ای و بعد قضیه تمام می شود تا سال بعد یعنی یک روز و نیم طول می کشد".


🖤*****🖤
-"حسین، در اتصال به آن تسلسل نهضتی که در تاریخ ابراهیمی وجود دارد معنی می دهد، و باید معنی شود و انقلابش باید تفسیر و توجیه گردد. بصورت مجرد حسین را در تاریخ مطرح کردن، و جنگ کربلا را، بصورت یک حادثه تاریخی مجرد عنوان کردن و آن را از پایگاه تاریخی و اجتماعیش جدا کردن، موجب می شود که، آنچه را معنی ابدی دارد و همواره زنده است، بصورت یک حادثه غم انگیز گذشته در بیاوریم چنانکه درآوردیم و در برابرش فقط بگرییم چنانکه می گرییم!".
🖤*****🖤
اکنون شهیدان کارشان را به پایان رسانده‌اند. و ما شب شام غریبان می‌گرییم، و پایانش را اعلام می‌کنیم و می‌بینیم چگونه در جامعه گریستن بر حسین (ع)، و عشق به حسین (ع)، با یزید همدست و همداستانیم؟

  • علی مزینانی
۲۳
تیر
۰۲

مزینان... سال 1354... عکاس؛ استاد محمود امیری

مردم مزینان تاقبل از لوله کشی آب شرب به منازل با کوزه هایی که از کارگاه کوزه گری مرحوم عباسعلی فخاری خریداری می کردند آب آشامیدنی خود را از قنات تاریخی مزینان معروف به "سر او میزینو" و بوستان چشمه فعلی و همچنین چشمه آب ینگی قلعه تأمین می کردند.

زنها ظروف غذا را هر روز بر دوش می گرفتند و یک جایی به سر چشمه می بردند و می شستند و در هفته نیز لباس های اعضای خانواده را در این آب شستشو می دادند.

هنوز هم تعدادی از قدیمی ها مزینان از آب قنات برای درست کردن جای استفاده می کنند و معتقدند با این آب، چایی طعم دیگری دارد و محال است یک مزینانی ساکن در شهرهای دیگر وقتی به زادگاهش بر می گردد مشتی از آب قنات نوش جان نکند!

تصاویر زیبای دیگری از استاد محمود امیری که در دهه ی پنجاه از قنات تاریخی مزینان به ثبت رسانده است

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۲۳
تیر
۰۲

✍️امروز صبح زنگ تلفن همراهم به صدا درآمد و شماره ای ناشناس روی صفحه ی گوشی خودنمایی می کرد چند بار با خودم کلنجار رفتم که جواب بدهم یا نه و بالاخره با ادامه ی زنگ ها مجاب به پاسخ شدم:
- سلام آقای عسکری،  من توکلی هستم پسر مرحوم حاج غلامرضا توکلی مدیر هیئت ابوالفضلی مزینان

با بغض ادامه داد:
- ما هرسال در چنین روزی به پدر بزرگوارتان حاج شیخ حبیب اله زنگ می زدیم که بگوییم حاجی در هیئت منتظرتان هستیم امروز یاد آن گوهر در خاک خفته مرا وادار کرد که بازهم تماس بگیرم و این بار از شما دعوت کنم که از شب اول محرم بیایید و یاد آن عزیز را با حضورتان زنده نگهدارید...

🔹آقا محمدرضا توکلی چندین بار بر حسرت نبودن پدر و اینکه او گوهری در هیئت بود تأکید کرد و من از اینکه فرزند چنین پدری هستم بر خود می بالیدم و گریه امانم نمی داد که از او تشکر کنم و فقط این افسوس سراسر وجودم را پر کرده بود که چرا این قدر آدم ها با هم متفاوتند ای کاش همه مانند این خادم قمربنی هاشم علیه السلام هیئتی قدرشناس بودند...
🔷پس از قطع تماس  و در حیرت این کار جناب توکلی یاد شعر پدر افتادم که در  آخرین محرم حیات طیبه اش چنین سروده است:

این چه سرّیست که در ماه محرم باشد
هرکجا می نگرم غُّصه و ماتم باشد

از ازل گشته مقدر که در این ماه حرام
غم‌ و اندوه نصیب بنی آدم باشد

ضَرَبانٍ دل ما حالت دیگر دارد
گوئیا همره خود نغمه‌ی ماتم باشد

عارف پیِِرِ خَرَد تا که نمود استهلال
گفت اى ماه چرا قامت تو خم باشد

تو که ضَربُ المَثَل چهره‌ی هر زیبایی
ز چه رو چهره‌ی زیبای تو دَرهَم باشد

اشک می‌ریخت و با سوز و گداز داد جواب
اسم من ، عارفِ دل خسته محرم باشد

شعبان ماه نشاط و ولی من ماه غمم
زین سبب تا به قیامت قد من خم باشد

از ثَری تا به ثُریّا همه جا نام حسین
به سرا پرده‌ی دل یا که به پرچم باشد

من خودم شاهد اشک همه بودم تا حال
اشک زهرا و علی ماتم اعظم باشد

این سیه پیرهنی را که به تن کردی تو
خود نشانی ا‌ست که اندر دل تو غم باشد

دوست دارم که همره بشوی با من زار
گریه از بهر حسین مایه‌ی مَرهَم باشد

او گذشته ز تن و هستی و مال و فرزند
جای اشک خون اگر گریه کنیم کم باشد

قیمت اشک‌ خدا داند و پیغمبر او
من نگویم که زَر باشد و دِرهَم باشد

اشک از بهر حسین معجزه دارد به خدا
خشم آتش ببرد گر چه جَهَّنم باشد

می‌شود آتش قهرش به گلستان تبدیل
این روایت ز پیغمبر اکرم باشد

لازم آمد که ای عسکری تکرار کنی
این چه سرّیست که در ماه محرم باشد

📣راوی جوان امیدوار زنده یاد ابوالفضل عسکری مزینانی فرزند عالم جلیل القدر و شاعر و ذاکر اهل بیت علیهم السلام زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی

 

  • علی مزینانی
۲۲
تیر
۰۲

💠بخش دوم ؛ خادم آستان مقدس شاهزاده علی اکبر علیه السلام مزینان زنده یاد سیدحسن حسینی مزینانی

🔹بدنم را با آب مزینان غسل بدهید و دفن کنید!

✍️صفت نوکری و خادمی در دستگاه اهل بیت علیهم السلام به همان اندازه مقدس و شایسته است که هریک از افرادی که افتخار این خدمت را در هیئات و یا اماکن مذهبی پیدا می کنند انتظار دارند روز قیامت همین اعمال موجب شفاعت آل الله از آنها شود؛ کسانی که در دنیای فانی برکات آن را در زندگی روزمره خود دیده اند و هرگز راضی به جدا شدن از این آستان نیستند. یکی از این بزرگان و خادمان بی ادعا، محب اهل بیت سیدجلیل القدر زنده یاد سیدحسن حسینی مزینانی فرزند سیدمحمد است که تا پایان عمر با برکتش چه در مزینان که از مؤسسین هیئت شاهزاده علی اکبر علیه السلام  بود و مدیریت آن را برعهده داشت و یا در تهران نیز با بنیان گذاشتن هیئت بنی هاشمی مزینانی ها به همراه دیگر خادمان سیدالشهدا  (ع) مجالس مذهبی را با جدیت مثال زدنی برپا می کرد.

سیدحسن متولد سال۱۲۹۸ ه.ش. در مزینان است که در جوانی مدتی برای کار به مشهدمقدس می رود و سال ۱۳۱۸ در سن بیست سالگی به تهران عزیمت می کند. در پایتخت کارها و مشاغل مختلفی از جمله کفاشی، نانوایی و... را تجربه کرده ولی از آنجایی که علاقه خاصی به آشپزی داشته است در نهایت شغل آشپزی را انتخاب و ادامه می دهد و پس از افتتاح بیمارستان طرفه به عنوان آشپز استخدام شده و به علت مهارت بالایش در این حرفه حدود بیست سال به عنوان سرآشپز بیمارستان خدمت می کند و سپس بازنشست می شود.

قدیمی های مزینان به یاد دارند در مدتی که وی در بیمارستان مشغول به کار بود هر یک از مردم مزینان که نیاز به درمان تخصصی و یا جراحی پیدا می کردند مستقیم به منزل آن مرحوم آمده و ضمن اسکان در آن جا توسط او به بیمارستان معرفی می شدند و تحت درمان رایگان یا با حداقل هزینه قرار می گرفتند.

سید علاقه خاصی به مزینان و همشهریان خود داشت بطوری که شبهای جمعه به گاراژ شمس العماره سر می زد و اگر کسی از اهالی مزینان را می دید با خودش به منزل می برد و از او پذیرایی می کرد.

با اینکه آن مرحوم به لحاظ شغلی با اعیان و اشراف آن زمان آشنا بود و اگر می خواست بدون شک بهترین زندگی را برایش فراهم می کردند ولی منزل شخصی او بسیار ساده با مساحت 29 متر زمین و سه اتاق دو طبقه و نیم درمیدان امام حسین(ع) خیابان ایرانمهر کوچه  اسدی قرار داشت.

خودش برای فرزندان نقل کرده که؛ شاهپورغلامرضا پهلوی کارتی به او می دهد و می گوید سید با این کارت هر کجای تهران هر زمینی را خواستی انتخاب کن تا برایت بخرم ولی آن مرحوم نمی پذیرد.
وی پس از ازدواج با مرحومه مهربانو درزی دارای  پنج فرزند پسر و چهار دختر می شود که راه او را با حضور و خدمت در هیئات ادامه می دهند.

آقا سیدحسن اوقات فراغت خود را فقط با شرکت در هیئات و خدمت در راه اهل بیت علیهم السلام سپری می کرد و به تمام هیات های بزرگ تهران رفت و آمد داشت اما به طور ثابت در هیات بنی هاشمی مزینانیها که از بنیانگذاران و زحمت کشان آن بود خدمت می کرد . تا اینکه برای ایجاد یک هیات بزرگ و متشکل از جوانان در دیاری که عاشقش بود آستین بالا زد و به طور معجزه آسایی بادست خالی و مدد الهی هیات متحده جوانان علی اکبری مزینان را همراه با دوستان و همفکرانش بنا نهاد و به آرزوی دیرینه اش رسید.

سرانجام این سید بزرگوار  در تاریخ بیست و یکم تیرماه سال 1366 پس از تحمل تنها بیست و چهار ساعت بیماری دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.

سیدمحسن حسینی فرزند این خادم سیدالشهدا علیه السلام می گوید:« به یاد دارم در روز خاکسپاری ایشان از جاده که وارد مزینان شدیم یک اتوبوس و مینی بوس از تهران همراه پیکر پاکش بودیم ناگهان از دور گرد و خاکی بلند شد و پرچم هاو کتل های هیات هابه همراه جمعیت زیادی که گریه می کردند و بر سر می زدند نمایان گردید که با تابوت مخصوص به استقبال پدرم و بازماندگانش آمدند و با ذکر لااله الاالله و حسین حسین گویان پیکر او را تا آرامگاه ابدی مشایعت کردند. ما واقعاً از این همه تعصب و حمیت حیرت زده شده بودیم. در هنگام خاکسپاری،  به مرحوم حاج شیخ محمود شریعتی گفتم: حاج آقا، پدرم وصیت کرده بدن او را با آب مزینان غسل بدهیم. آقا شیخ محمود گفت: چون در تهران غسل داده شده و هوا هم در اوج گرماست و مردم اذیت می شوند بروید و مقداری از قنات مزینان آب بیاورید و کفن مرحوم را با آن خیس کنید تا وصیت عملی بشود. همین کار را کردیم و جسم پدرم همان جایی که در تمام سالهای عمرش عاشق و شیفته خاکش بود آرام گرفت.»
 روحش شاد و یادش گرامی باد

  • علی مزینانی
۲۲
تیر
۰۲

🔴بسم رب الشهداء والصدیقین

🚩 شهید حسین مزینانی نیکدل فرزند حاج علی  :

به شما خواهران و برادران گرامیم توصیه می‌کنم حسین‌وار و زینب‌وار زندگی کنید و شما خواهران گرامیم سنگر حجاب را مستحکم‌تر کنید و راه معنویت را که بهترین راه کمال است طی کنید.

🚩 شهیدعلی مزینانی فرزند حاج اکبر حاج محمدعلی:

خواهرانم: اگر می خواهید راه شهیدان را ادامه دهید باید حجابتان را حفظ کنید چون حجاب شما کوبنده تر از خون من است. شما می توانید با حجابتان مشت محکمی بر دهان منافقین بزنید.

🚩 شهید ابراهیم عسکری مزینانی  فرزند زنده یاد شیخ عبداله:

خانواده عزیزم :حجاب خود را حفظ کنید و از انقلاب و اسلام در برابر دشمن که چون سارقان به کشورمان حمله کرده اند دفاع کنید.

🚩 شهید حسین مزینانی گلبهاری فرزند حاج رجبعلی:

و شما ای خواهران حزب الله که با تربیت صحیح فرزندان خود، آن ها را روانه میدان جنگ می کنید، اینک وظیفه سنگین دیگری هم در پشت جبهه دارید و آن این است که سنگر حجاب را هر چه بهتر و بیشتر حفظ کنید و به این وسیله مشت محکم تری به دهان آن هایی که از هر موقعیت برای ضربه زدن به موقعیت اجتماعی شما و اسلام عزیز استفاده می کنند بزنید. آری خواهرم این را همواره شعار خود بدان که حجاب تو کوبنده تر از خون من است. آری اگر حجاب شما نباشد جامعه و جوانان جامعه به فساد کشانده خواهند شد و جوانی که این گونه باشد هیچ گاه به فکر دفاع از ناموس و میهن و دین خود نخواهد بود.

🚩پاسدار شهید علی رضا مزینانی فرزند علی اصغر:
خواهران عزیزم ! مبادا یک لحظه از حجاب خود غفلت کنید .همیشه پیرو ولایت باشید.  

🚩شهید محمدتقی مزینانی گلبهاری فرزند رجبعلی:
خواهرانم حجاب و متانت، زینت زنان است. پس محجوب و متین باشید.

🚩شهید محمد مزینانی روس فرزند مرحوم علی اصغر:

و شما خانواده محترم را سفارش مى کنم که مثل زمان صدر اسلام زینب وار در این راه مقدس بایستید در مقابل کسانى که در مقابل اسلام عزیز جبهه گرفته اند باشید ، اگر چه این ها به قول قرآن کریم کسانى هستند که مى خواهند با فوت کردن، چراغ فروزان اسلام را خاموش کنند، ولى خداوند متعال هر روز به این چراغ روشنایى بیشترى می دهد. اگر چه این ها خوششان نیاید و شما همیشه پیرو خط رهبر انقلاب باشید و از این حسین زمان دفاع نموده و یاورش باشید.

#روز_عفاف_و_حجاب

 

  • علی مزینانی
۲۱
تیر
۰۲

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️شیخ ابوالقاسم صدیقی مزینانی  فرزند مرحوم ملاصادق  از روحانیون صاحب نام زمان خود بوده است که مدتی دروس حوزه را نزد پدر آموخته و بعد به نجف اشرف رفته و از محضر اساتید بزرگ آن دوران بهره مند می شود و پس از اتمام دوره حوزه علمیه به زادگاهش مزینان برگشته و در ترویج تشیع علوی انجام وظیفه می کند .
 دوران حیات این روحانی مزینانی مصادف می شود با کشف حجاب رضاخانی و بعد که لایحه به تصویب و قابل اجرا در تمامی استان های کشور می شود به روستاها به خصوص  مزینان هم ابلاغ می شود که این بزرگوار سر به مخالفت می گذارد و حتی در منازل مردم را قفل می کند که مبادا کسی متعرض آن ها شود و یا بدون حجاب بیرون بیایند.
رژیم که می دید مخالفت شدیدی از سوی مردم صورت می گیرد بنا کرد به تبلیغ بیشتر و برپایی جشن هایی در مناسبت های دینی و به مأموران و مدیران خود دستور داد که متنفذین شهر و روستا را دعوت به این جشن ها کنند و از آن ها بخواهند خانم هایشان هم بدون حجاب حضور داشته باشند و به دنبال آن، برنامه های جشن در سبزوار و حتی دبستان دولتی مزینان برگزار می شود ولی بازهم شیخ ابوالقاسم صدیقی و محمدحسین سالکی و محمد خواجوی با آن مخالفت کردند و در نتیجه گزارش های محرمانه ای از سبزوار به خراسان و مرکز حکومت ارسال شد که نام این مبارزان مزینانی به صراحت در آن آمده است و برای آن ها درخواست تبعید می شود که عین آن تقدیم می گردد:
👈در یکی از این گزارش­ها چنین آمده «شیخ ابوالقاسم صدیقی مزینانی و شیخ محمدحسین سالکی مزینانی قبل از تشکیل مجلس اظهار داشته­اند خانم­های ما با چارقد حاضر خواهند شد و موقع حضور در مجلس باید در اطاق مخصوص و از مردها مجزا باشند، حتی مأمورین را تهدید و عاقبت که در مجلس وعظ و خطابه حاضر[می­گردند] به خانم­های آقایان مذکور جداگانه بـا داشتن چارقد به طوری صورتشان از چارقد پوشیده بود کـه شناخته نمی­شدند و در محلی دور از مردها جلوس می­نمایند و جز چند نفر از خانم­های مأمورین که بی­حجاب بودند بقیه با هیکل مضحکی حاضر می­شدند…»
بنابر همین گزارش هر چند سعی شده بود تا با برگزاری مجالس متعدد وعظ و خطابه، مدعوین از لجاجت خود دست برداشته و به کشف حجاب بانوانشان تن در دهند، اما با این وجود «… چند نفر از مدعوین بعضی از امضای رقعه دعوت و پاره­ای از حضور در مجلس خودداری و چند نفر بدون خانم­شان حاضر می­گردند. محمد خواجوی مزینانی که از متنفذین محل است به محض اینکه مستحضر می­شود مجلس خطابه تشکیل می­شود شبانه به سبزوار حرکت نموده، محمود داورزنی متعذر می­شود خانمم در مسافرت است. محمد ابراهیم استیری می­نویسد: خانمم در سبزوار است. شیخ ابوالقاسم صدیقی و شیخ محمد حسین سالکی و شیخ قربانعلی شریعتی از متنفذین مزینان پس از انقضای مجلس پیغام می­فرستند که خانم­های ما بایستی با چارقد و از مردها تفکیک بنشینند…»
در خاتمه گزارش، کفیل فرمانده گردان ۳ سبزوار جهت رفع این مساله پیشنهاد می­کند جهت اجرای کشف حجاب در این ناحیه می­بایست «… متنفذین محلی و رعایا را به قوه جبریه آن هم با حضور یک نفر نماینده از آن اداره [اداره حکومتی و شهرداری سبزوار] وادار به اجرای امور کرده، متخلفین را تحت تعقیب قرار داد که مجازات شوند و یا چند نفر از متنفذین محلی از قبیل محمد خواجوی مزینانی و شیخ ابوالقاسم صدیقی و شیخ محمد حسین سالکی مزینانی و محمود داورزنی که به واسطه نفوذ محلی اعتنا به اخطار مأموران نداشته و مخالفت بلکه مانع کشف حجاب هستند به طور موقت هم که شده تا خاتمه این امر از محل خارج گردند تا باعث عبرت سایرین شده، پیشقدم در کشف حجاب بانوان بشوند…»

💎منبع؛ آرشیو سازمان اسناد ملی، منشأ سند ۲۹۰، ش حلقه ۱۴، ش پرونده ۱۰۳

همین مخالفت های بزرگان مزینان با رضاخان باعث می شود دست نشانده های رژیم، طی نامه ای که به والی خراسان می نویسند حاج شیخ ابوالقاسم همراه خانواده به شاهرود تبعید و برادر دیگر ایشان حاج ملا احمد به نیشابور و ملاحسن نیز به قم فرستاده شود.
🔆 شیخ ابوالقاسم در تبعید نیز دست از منبر و ارشاد مردم  برنداشته و والی آن زمان شاهرود که مردی مومن بوده طی نامه ای خواستار اتمام تبعید وی شده و حاج شیخ دوباره به مزینان برمی گردد و مدتی طولانی به ارشاد و سخنرانی برای مردم می پردازد اما مدتی بعد به علت بیماری از مزینان به سبزوار منتقل شده و در بیمارستان آن شهر دار فانی را وداع گفته و طبق وصیت خود او در امام زاده شعیب سبزوار و در ضلع جنوبی حرم مطهر دفن می شود.

 

  • علی مزینانی
۱۹
تیر
۰۲

✍️ دو دهه از تولد و فعالیت شبانه روزی پایگاه شاهدان کویر مزینان با هزاران مخاطب داخلی و خارجی به خصوص همشهریان مزینانی می گذرد.

هر انسان حتی غیر منصف چنانچه  حس کینه و عقده و حسادت نداشته باشد  در این مدت نسبتا طولانی؛  آشکارا به این نتیجه رسیده است که نقش این رسانه را به عنوان  تعیین کننده در توسعه و تحولات  مزینان به دو دلیل عمده  ذیل نمی توان انکار کرد:

👈نخست آنکه  با جمع و گرد آمدن تعداد قابل توجهی از اهالی ادب و قلم حوزه و دانشگاه در قامت نویسنده و کارشناس و مشاور و محقق و شاعر و گزارشگر و داستان نویس و خاطره گو و  ... که اغلب مزینانی و برخوردار از تحصیلات عالیه با مدارج بالا و چه بسا مصدر مهم مشاغل در نظام یا فعالیت در حرفه آزاد و یا مفتخر به بازنشستگی هستند در تهیه و نگارش انواع متون و مقالات برای ارتقای سطح اطلاعات خوانندگان سهم موثری دارند و مضافا با تهیه گزارشات و رپرتاژ به شکل نگارش یا صوتی یا تصویری اینکه از حال و احوال هریک از هم ولایتی ها فارغ از اینکه در کدام  نقطه کشور یا خارج کشور ساکنند از طریق این رسانه همه روزه مطلع می گردند.

👈دوم اینکه در توسعه و تعالی و تحولات و رفع بسیاری از مشکلات که تنها راه حل شان به تشریک مساعی همه جانبه و خرد جمعی و همگرایی عمومی  وابستگی مستقیم دارد نقش این رسانه انکار ناپذیر است.

💠هر چند نیازی به گفتن یکایک این اقدامات نمی بینیم به این دلیل که بر اکثر اعضا کاملا روشن  است و بنا هم  نداریم در چشم و نظر مخاطبین جلوه ای خالی از واقعیت از این رسانه معرفی کنیم. با این همه به برخی از  مشکلات به شکل فهرست وار که شاهدان حضور مؤثری در حل و برطرف کردن موانع داشته آن هم از جنبه یاد آوری به طور  مختصر و نه کامل می پردازیم ...

۱- همکاری با دست اندرکاران با همت در ارتباط با ساخت و ساز ساختمان مجتمع بهزیستی و مرکز نگهداری سالمندان آن هم با وسعت و مساحت چشمگیر در عرصه و اعیان
۲- همکاری با دست اندرکاران و حتی ایجاد صندوق های خیریه در جهت رفع نیازمندی همشهریان به شکل کمک نقدی و  غیرنقدی در همه ی اشکال مختلف که به تایید هیئت مدیره محترم این صندوق ها رسیده است.
۳-تهیه برخی از اقلام حیاتی و به روز  کردن  دستگاه‌های صوتی مربوط به مراسم تاریخی عاشورا
۴- همکاری با شورای اسلامی و دهیار محترم در ادوار مختلف و ترغیب و تشویق کمک  خیرین در مواردی که تنگناها و مشکلات به تشخیص این عزیزان رسیده است.
۵-همکاری با مدیریت محترم مدارس و مراکز  تحصیلی و آموزشی و انعکاس مشکلات آنها در مواردی مانند ساخت سرویس های بهداشتی و خرید شیر آلات و دوربین مدار بسته و تجهیز و ساخت کتابخانه و نمازخانه و تهیه نوشت افزار و دیگر احتیاجات دانش آموزان نیازمند و تهیه میز و نیمکت و صندلی و غیره که لازم به تعمیرات جزیی یا  اساسی آموزشی و رفاهی دارند.
۶-همکاری با عزیزان شاغل در مرکز بهداشت و درمان شهدای مزینان و دیگر معتمدین روستا مبنی برساخت بنای جدیدالاحداث و تهیه اقلام در خواستی این مرکز هر چند واقف داشت.
۷- فراخوان همیاری مبنی بر درختکاری اخیر با عنوان باغ راه کاریز مزینان و احداث فضای سبز و تهیه اقلام مورد نیاز در این ارتباط مانند آلاچیق و نیمکت
۸- همکاری در برگزاری برنامه ها و مراسم برخی اعیاد و سوگواری مانندعید غدیر و ماه محرم و صفر و رمضان ...
۹-تدارک و کمک به برگزاری مراسم ۲۹ خرداد سالگرد عروج دکتر علی شریعتی مزینانی  و پذیرایی از میهمانان طی سنوات گذشته تا کنون
۱۰-  انعکاس و پیگیر مشکلات منطقه گاه تا حصول نتیجه از قبیل جاده؛ قطع برق؛ آب شرب،گاز، تلفن ثابت و همراه ؛ تخلیه مخزن های زباله؛ رفع و رجوع خرابی ها در خیابانها و میادین و کوچه ها و ده ها موارد مشابه  از این دست که مستلزم نگارش مثنوی هفتاد من است.
۱۱-پیگیری ثبت آیین مهم نخل گردانی به عنوان میراث فرهنگی ناملموس که با حضور کارشناسان میراث فرهنگی استان و در اختیار گذاشتن اطلاعات جامع صوتی، تصویری و مکتوب شاهدان کویر، در روز دوشنبه ۱۶ دی ماه۱۳۹۹ این میراث ماندگاربه ثبت رسید.
۱۲-تشویق و ترغیب جوانان به ازدواج آسان و تهیه جهیزیه برای عروس و دامادهای کم بضاعت با همراهی خیرین
۱۳-اطلاع رسانی به موقع مجالس و مناسبت ها که بنا به گفته آحاد همشهریان تا زمانی که شاهدان خبری را منتشر نکرده آنها هر مطلب و گزارش را باور نمی کنند مانند فوت عزیزان مزینانی و...
۱۴-معرفی مزینان و جاذبه های گردشگری و شناساندن مفاخر آن در قالب تولیدات رسانه ای و پخش تلویزیونی ده ها مستند و خبر مانند انعکاس لیالی قدر امسال در صدر اخبار شبکه یک و خبر

 🖌علی جعفری مزینانی

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
تیر
۰۲

🔹حاج احمد صباغ از اتمام آخرین مرحله پروژه ابرتندیس فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی در زادگاهش مزینان خبر داد.

🔹این فعال فرهنگی و آبادگر مزینانی که با تحقیق و پژوهش در تمدن ایرانی و آثار دکتر شریعتی طرح و ایده پیکره علی پسر مزینان را ارائه کرد؛  برای ساخت آن نیز خودش آستین همت بالا زده و ساخت تندیس را به هنرمند برجسته مجسمه‌ساز، خطاط، نقاش و طراح  سبزواری استاد محمدحسین ماستیانی سپرد.


🔹کار ساخت و تکمیل تندیس دکترعلی شریعتی مزینانی با هنرمندی استاد ماستیانی سال 1391 در ارتفاع 5 متر و چهار طبقه و  با عنوان «پله پله تا ملاقات با خدا»  و بازشناسی هویت- ایرانی- اسلامی و با محوریت کویریات- اجتماعیات- اسلامیات در آثار دکترعلی شریعتی مزینانی  انجام و در مسیر راه ابریشم و مزینان قدیم و چشم انداز کویر  و برفراز قنات تاریخی مزینان و تلاقی سه تمدن بزرگ ایرانی نصب گردید.

🔹تندیس سقراط خراسان علامه محمدتقی شریعتی مزینانی نیز که در ابتدای ورودی مزینان نصب شده توسط استاد ماستیانی و همت حاج احمدصباغ ساخته شده است.

🔹عشق و ارادت فرزندان مزینانی به دکتر علی شریعتی موجب شد که حاج احمد هیچ گونه درخواست کمک از دوایر دولتی برای پیشبرد کار نداشته باشد و تمامی بودجه ساخت و نصب این تندیس توسط خود او و کمک دوستداران فرزند شایسته کویر تأمین شود.

🔹آخرین مرحله از تکمیل این طرح عظیم، پله های ابتدایی آن بود که طی سه هفته تلاش و کوشش این خادم بی ادعای مزینان و با مبلغ یکصد میلیون تومان به اتمام رسید که بخش اعظم آن توسط خود حاج احمد هزینه شده است و امیدواریم خیرین مزینانی بازهم به کمک وی بشتابند.

🔹یکی دیگر از آرزوهای بسیار ارزنده جناب صباغ، ساخت یادمان کوزه گر فخار مزینانی است که خود او در سال 1353 عکسی از کارگاه حاج عباسعلی ثبت کرده و محل نصب تندیس دکترعلی شریعتی مزینانی نیز در همان مکان می باشد که مجبور بودند با تخریب آن کارگاه چنین پروژه ای را به سرانجام برسانند.

🔹در چهار پله ابرتندیس فرزند شایسته کویر که از خاک به افلاک رسیده در ابتدا به تعریف طبیعت(نیایش)، تاریخ، جامعه و خویشتن می پردازد و در میانه نیز این عبارات نقش بسته است؛1-هبوط در کویر(نیستان من کویر) «این تاریخی که در صورت جغرافیا ظاهر شده است»2-پیروزی قبل از آگاهی فاجعه است 3-تفسیر شمع(شریعتی-مزینانی-علی) 4-بازگشت به خویشتن خویش

🔹در نقطه اتصالی و در ارتفاعی که علی با قلم و دفترش بر آن ایستاده این جملات که شعارها و  اعتقادات اوست دیده می شود؛ قلم توتم من است، شهید قلب تاریخ است، شمع مگر نه خود من است، عرفان برابری، آزادی

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۷
تیر
۰۲

🔹انجمن ایرانی مطالعات سازمان ملل متحد، سازمانی مردم‌نهاد و غیرانتفاعی است که از سال ۱۳۷۸ به همت اساتید برجسته حقوق و روابط بین‌الملل احداث گردیده و بیش از دو دهه قدمت و فعالیت دارد. انجمن نزد شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد دارای مقام مشورتی است.

🔹از جمله ارکان این سازمان، کمیته جوانان است که برای یک دوره به مدت سه سال با پانزده عضو از میان بهترین دانشجویان مقاطع مختلف و داوطلبان مرتبط با فعالیت‌های آن تشکیل می‌شود. مسئولیت این کمیته به مدت یکسال(قابل تمدید) به عضو منتخب اعطا خواهد شد.

🔹صبح چهارشنبه ۱۴ تیر ماه ۱۴۰۲ نخستین جلسه کمیته جدید با حضور خانم دکتر نسرین مصفا، رییس انجمن، و اعضای کمیته تشکیل و صادق بشیره با اکثریت آراء به عنوان مسئول، نماینده و سخنگوی کمیته مذکور انتخاب گردید.

🔹صادق بشیره فرزند علی مزینانی بشیره و نوه مداح اهل بیت علیهم السلام زنده یاد حاج اکبر ملایی دانشجوی دکتری حقوق بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشگر پژوهشگاه قوه قضاییه است.

  • علی مزینانی
۱۷
تیر
۰۲

👤حاج علی اصغر تاج مزینانی مسئول ستاد برگزاری مراسم عیدغدیرخم در مزینان:

🔹خدا را شکر و سپاس که یک بار دیگر توفیق برگزاری جشن ولایت و امامت مولای متقیان علی علیه السلام را به همه ی ما عنایت فرمود و توانستیم امسال نیز با کمک های بی دریغ دوستداران امام مظلوم شیعه میزبان مردم ولایتمدار و محب اهل بیت علیهم السلام در هیئت محترم ابوالفضلی باشیم.

🔹در همین راستا با کمک و یاری خادمان بی ادعای امیرالمؤمنین به ویژه جوانان عزیز مزینانی طبق برنامه ریزی قبلی از ساعت 10 صبح ویژه برنامه جشن عیدغدیر با تلاوت آیات نورانی قرآن کریم و سرود جمهوری اسلامی و صلوات خاصه امام هشتم آغاز شد و در ادامه با اجرای شعر خوانی محمدمهدی تاج و فرهنگی پیشکسوت محمود اسلامی و اجرای سرود گروه پایگاه کوثر مزینان و مداحی کربلایی علیرضا معلمی از سخنرانی خطیب ارجمند مزینانی و امام جمعه موقت داورزن حجت الاسلام حاج شیخ محمدتقی معلمی فر پیرامون فضایل مولی الموحدین امام علی علیه السلام بهره مند شدیم.

🔹یکی دیگر از برنامه های ستاد غدیر مزینان تقدیر از گروه سرود دختران پایگاه کوثر و همچنین هدیه به دارندگان یکی از نامهای مبارک امام علی علیه السلام بود که تمامی این هدایا و اطعام ناهار با کمک مردمی صورت گرفت و هرچند هنوز بخشی از مبالغی را که هزینه کرده ایم بدهکار هستیم اما مطمئنیم خیرین نیکوکار ما را تنها نخواهند گذاشت.

🔹باردیگر لازم است تا از تمامی عزیزانی که به دمی، یا درمی، و قدمی و قلمی در برگزاری این مراسم تلاش کردند به ویژه مجری خوب برنامه جناب آقای غلامرضا تاجفرد، هیئت امنای محترم هیئت ابوالفضلی ، شورای اسلامی و دهیاری و پایگاه های مقاومت شهدا و کوثر مزینان تقدیر و تشکر نمایم اجر همگی با صاحبان اصلی این مراسم باشکوه و ان شاءالله در قیامت نیز از شفاعت مادر سادات بهره مند شوند.

شایان ذکر است طی مراسمی دیگر در بعد از ظهر روز جمعه شانزدهم تیرماه بانوان مزینانی با حضور در هیئت بیت الرقیه(س) مزینان که به همت گروه به سوی ظهور برگزار شد روز عید غدیر را جشن گرفتند.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۷
تیر
۰۲

 

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر احمدباقری مزینانی استادیار دانشگاه

 

💠اسرار غدیریه


به نظر صاحب این قلم، عید غدیرخم به عنوان عیدالله الاکبر، فراتر از یک حادثه تاریخی و مقصد و خلاصه رسالت انبیاء از مبداء تدبیر الهی و ترسیم کننده الگوی حکمرانی برآمده از رسالت خاتم الانبیاء به عنوان نقطه پایان وحی است. بنابراین غدیر تدبیر خالق از مبدأ ملکوت و برای اداره امور ملک در مقصد مخلوق است.

🔸 مبتنی بر نظریه متوسم؛ سیماشناسی، نشانه شناسی و نمادشناسی یکی از بهترین راه‌های کشف حقایق و پدیده‌های هستی است. بر این اساس ادراک برخی از نمادها و نشانه‌های تدبیر الهی در حجةالاودا و در غدیر خم همچون؛ دستور به توقف امت، اعلان تکمیل دیانت، اعلام ختم رسالت، ابلاغ قطعی وصایت، معرفی مصداق امامت، گرفتن فراگیر بیعت و تهدید نقص رسالت مبدأ پرده‌برداری از سیمای حقیقی عید غدیر است.

🔅با این وجود، مبتنی بر نمادها و نشانه‌های موجود در رخداد آن روز، اعم از محتوای وحی و سیره پیامبر اعظم (ص)، برخی از مهمترین اسرار غدیر خم عبارت است از:

۱. تثبیت نهایی دیانت و تعیین تکلیف رسالت در معرفی انسان کامل شایسته‌، رعایت واجبات بایسته‌ و ترک محرمات ناشایسته؛

۲. تعیین تکلیف جامعه اسلامی توسط وحی، از طریق تثبیت و ترویج سبک حکمرانی مبتنی بر الگوی غدیر؛

۳. معرفی سامانه ولایت و امامت به عنوان منبع هدایت فکری و اجتماعی و مرجع سلامت فرهنگی و ایمانی؛

۴. معرفی سیرت و صورت انسان کامل در شمایل امام هادی و به عنوان الگوی جامع زیست انسانی و حیات مومنانه؛

۵. تلاش به منظور شناسایی، معرفی، فهم و مرزبندی میان الگوی غدیر و نمادها و نشانه‌های مدل‌های بدیل آن (نمونه‌های مقابل).

💠 الگوی غدیر و مدل‌های حکمرانی



مبنی بر اسرار مطرح شده برای فهم الگوی غدیر و با تکیه بر حادثه غدیر می‌توانیم سه چهره از الگو و مدل‌های حکمرانی را ترسیم کنیم:

💎 چهره اول. "الگوی حکمرانی ولایت نهاد"

سیمای این الگو از حکمرانی در واقعه غدیر خم تجلی یافته است. مهمترین شاخص‌های الگوی حکمرانی غدیر در تکیه بر انتصاب توحیدگرایانه، مردم سالاری دین‌مدارانه، فطرت حق‌جویانه، اسوه‌گرایی مخالصانه، تدبیر حکیمانه، سیاست صادقانه، انتظار موعود گرایانه، حریت مجاهدانه و شایسته سالاری صالحانه است و این الگو "منشاء امت سازی" و "موتور محرک تمدن توحیدی" است.

🔅 دستاورد اجتماعی و سیاسی الگوی حکمرانی غدیر ترسیم "حیات طیبه" با تکیه بر "مدیریت کوثری" است که از طریق "افزایش آگاهی" و "تعمیق پرهیزگاری" محقق می‌شود و در اندیشه و رفتار اولیاء الهی و در رأس آنها امیرالمؤمنین (ع) تجلی یافته است. مهمترین جلوه‌های این الگوی حکمرانی در رسالت‌حکیمانه نبوی، تدبیر مدبرانه علوی، نهضت حمایت‌گرانه فاطمی، صلح شرافت‌مندانه حسنی، حماسه عزت‌طلبانه حسینی و تا انتظار موعودگرایانه مهدوی و زعامت ولایت‌مدارانه فقاهتی در عصر حاضر عینیت و تداوم یافته است.

💎 چهره دوم. "خلافت و سلطنت وارثانه"

الگوی غدیر دفع کننده تحمیل و ترویج این چهره از مدل حکومتی است. رخسار این مدل از حکمرانی در وقایع پس از رحلت نبی مکرم (ص) به ویژه در حاکمیت بنی‌امیه و بنی‌مروان تجلی یافته است. مهمترین شاخص‌های این مدل عبارت از: اسطوره‌سازی ناشیانه، حمیت متعصبانه، اشرافیت مستکبرانه، قومیت نژادپرستانه، قدرت طلبی مستبدانه و سلطنت وارثانه است که منجر به شکل‌گیری ایده "بدویت جاهلانه" شده است.

🔅 دستاورد اجتماعی و سیاسی "خلافت وراثتی" ارائه مدل "مدیریت جبارانه" است که از طریق "اعمال قدرت قاهرانه" و " کسب اقتدار ظالمانه" محقق می‌شود و در عرصه نظر و صحنه عمل طیف گسترده‌ای از سلسله‌های فرسوده و فرتوت اموی، عباسی، پادشاهی و تا مدل‌های حکومتی عشیره‌ای، دوده‌ای و وراثتی دولت‌های منطقه غرب آسیا و خلافت داعشی در عصر حاضر را در بر می‌گیرد.

💎 چهره سوم. "جاهلیت مدرن"

الگوی غدیر، نفی کننده تحمیل و ترویج این مدل حکومتی است. سیمای این مدل از حکمرانی از قرون ۱۵ میلادی آغاز و پس از کشف قاره آمریکا به اوج رسید. مهمترین شاخص‌های این مدل عبارت است از: اصالت انسان‌مدارنه، دنیاطلبی زیاده‌خواهانه، سرمایه‌داری زرسالانه، فردیت غریزه‌گرایانه، حیازدایی اباحی‌گرایانه، سیاست‌ورزی عرفی‌گرایانه (سکولاریسم) و قدرت طلبی استعمارگرایانه است که شکل دهنده "لیبرال سرمایه‌داری" و زمینه ساز "تمدن استعمارنو و فرانو" می‌باشد.

🔅 دستاورد اجتماعی و سیاسی "جاهلیت مدرن" مدل "مدیریت تکاثری" است که از طریق "جلب حداکثری ثروت" و "دفع حداکثری شهوت" محقق می‌شود و در عرصه نظر و صحنه عمل طیف گسترده‌ای از دولت‌های لیبرال سرمایه‌داری ریاستی، حزب محوری پارلمانی، پادشاهی مشروطه و مشابه آنها در عصر حاضر را در بر می‌گیرد.

💠  دستاوردهای الگوی غدیر

با توجه به محتوایی درونی و منزلت بیرونی غدیر و با تکیه بر "نظریه ترسیم"؛ مجموعه‌ نمادها و نشانه‌های متقن و مدون حاکی از وجود یک تدبیر حکیمانه در ارائه طرح واره‌ای ذهنی و الگوی عینی مطلوب برای حیات انسانی - فرهنگی و زیست اجتماعی - سیاسی است. بر این اساس مهمترین دستاوردهای الگوی غدیر عبارت است از:

☀️ اول. مقصود و مقصد غدیر اقامه ولایت و امامت است. زیرا ولایت و امامت:
- به دلیل برخورداری از عصمت درونی؛ قائم به نفس است.
- به دلیل برخورداری از حکمت حیات؛ قائمه دین است.
- به دلیل انتصاب الهی؛ قیم جامعه است.

☀️ دوم. غدیرخم یک تدبیر الهی و پدیده اجتماعی است برای تثبیت و ترویج "حاکمیت مبتنی بر مدیریت کوثری" است که برآمده از؛ رسالت، ولایت، امامت، هدایت، عدالت، عقلانیت، فضیلت، عزت، رأفت، صداقت، سخاوت، طهارت، رضایت و تربیت" از یک سو و تقبیح و تعلیق "حکومت مبتنی بر خلافت وراثتی و مدیریت تکاثری" است که مرکب از؛ قدرت، ثروت، لذت، منزلت، وراثت، سلطنت، عصبیت، قومیت، ضلالت، جهالت، رذالت، حسادت، غفلت و نخوت" از سوی دیگر است.

☀️ سوم. الگوی غدیر حیات جامعه ایمانی را در سه گام تبیین و ترسیم نموده است:

- "گام اول؛ تدبیر ملکوتی است که با محوریت نبوت و رسالت؛ از سحر هبوط آدم آغاز و تا عصر صعود خاتم" را در بر گرفت.

- "گام دوم؛ هدیه مُلکی است که با محوریت ولایت و وصایت؛ از سحر غدیر آغاز و تا افق ظهور و تا نفخ صور اول" ادامه خواهد داشت.

☀️ چهارم. الگوی غدیر کامل‌ترین و جامع‌ترین "الگوی حکمرانی برای معماری حیات طیبه" است. این الگو لطف و کرامت فرهنگی و معنوی جهان‌دار هستی است که برای جهان‌آرایی در عرصه اجتماعی و سیاسی ارائه شده است. با این وجود غدیرخم پیش و بیش از آنکه یک "حادثه یا رویداد خوب تاریخی و یا حتی یک انتصاب مطلوب" باشد یک "ضابطه سازی یا قاعده نگاری" و یا به تعبیر جامع آن یک "دکترین الگوساز برای حکمرانی متعالی" است.

🔸بنابراین الگوی غدیر "با چنان راه‌نگاری و راهنمایی و چنین فلسفه حکیمانه‌ای" در پی "انسان سازی، جامعه پردازی، تاریخ سازی، امت سازی و تمدن سازی توحیدی" است.

  • علی مزینانی
۱۴
تیر
۰۲

 

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی

هم‌زمانی تاریخ فوت با رویدادهای مهم تاریخی خصوصا مناسبت‌های دینی و تداعی عاقبت‌بخیری، دین‌داری و امید به سعادت اخروی از بازتاب‌های فرهنگ‌ اسلامی ایرانیان در سنگ‌نوشته‌های آرامستان‌هاست که مورد توجه مزینانی‌ها نیز می‌باشد.مزینانی‌ها این معنا را چنین باور کرده‌اند:

خواهی که مومن پاک شوی
پنج‌شنبه بمیری، جمعه در خاک شوی

از ایامی که در راستای این تفکر مورد توجه مزینانی‌هاست اعیاد بزرگ غدیر و‌ قربان، شب‌های قدر و ایام تاسوعا و‌ عاشوراست.

هر یک از اینها در مزینان، آیین‌ها و مناسکی دارد اما بی‌تردید مهمترین مناسبتی که مزینان در دیار سربدارن به آن شهره و‌ نامبردار شده، آیین‌های عاشورایی به‌ویژه مراسم تعزیه‌خوانی عاشوراست.

این رویداد، خود را در سنگ مزارها بیش از دیگر مناسک بازتاب داده و عناوینی چون تعزیه‌خوان، ایفاگرِ نقشِ ...، خادمِ...، سقایِ ...، علمدارِ ... بیان‌گر اهمیت و وزنی است که آیین یادشده (بجز ثبت میزان ارادت متوفی نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین) در شخصیت‌سازی و جایگاه‌دهی به افراد از نگاه مزینانی‌ها دارد. داستان‌ها، حکایت‌ها و روایت‌ها و تعبیرهایی که گاه بِجدّ و گاه به‌ طنز، درباره‌ی علاقمندی و گاهی تعصب افراد برای تصدی نقش و نقش‌آفرینی‌ در آیین‌های عاشورایی، در محافل و‌ مجالس، ارایه می‌شود می‌تواند برآمده از همین نگاه و جایگاه آیین‌های یادشده در تحلیل موقعیت اجتماعی - مذهبی افراد باشد.

آرامستان مزینان از جهت فضای ارتباطی نیز شایسته‌ی بررسی و ژرف‌اندیشی است. آرامگاه‌ها، خانوادگی هستند اما حصار آنها، سخت و مشخص نیست. مرزهایی نامحسوس، که دانشِ نسب‌شناسی مزینانی‌ها آن را تعریف و روشن کرده و به رسمیت می‌شناسد حریم آرامگاه‌های هر خانواده را روشن می‌کند. البته، نگاه مزینانی‌ها، مالکانه نیست و این تدفینِ درگذشتگانِ یک خانواده در آرامگاه‌هایی نزدیک به هم، بیان‌گر پیوندهای مستحکم خویشاوندی است که در محیط‌های کوچک(از نظر تعداد سکنه و گستره‌ی جغرافیایی و در نسبت با شهرها) می‌توان ردیابی کرد؛ مزیتی که در شهرها، محدودیت‌های جغرافیایی، تداوم آن را ناممکن ساخته است. دور نیست که با روند کنونی تدفین در آرامستان مزینان، این قواره‌بندی نیز تغییر پیدا کند. نکته‌ی درخور توجه اینکه، ظاهرا در تعریف مناسبات خانوادگی برای تدفین در قطعات خانوادگی، روابط نسبی نسبت به روابط سببی بیشتر در نظر گرفته می‌شود.

این نظام تدفین، تعاملات خانوادگی مزینانی‌ها در زندگی روزمره و‌ پیش از درگذشتِ متوفیان را به آرامستان نیز تسری داده و ارتباطاتی(دوستانه یا خویشاوندی یا همسایگی) که خانواده‌ها، پیشتر داشتند با آمد و شد زائرین اهل قبور به آرامگاه‌های خانوادگی یکدیگر و قرائت فاتحه، استمرار و تداوم می‌بخشد.

آرامستان مزینان، شبکه‌ی ارتباطی سکنه‌ی آن با دیگر واحدهای جغرافیایی را هم تاحدودی روشن می‌سازد. نام‌های خانوادگی مکان‌محور که روی سنگ آرامگاه‌ها ثبت شده مانند: کلاته‌ای، سویزی، داورزنی، غنی‌آبادی، چشامی، گفتی، فرومدی، نهالدانی، شهرآبادی، همت‌آبادی، بیزه‌ای و صدخروی، نشان می‌دهد گستره‌ی ارتباطی مزینانی‌ها با دیگر روستاهای همجوار، فراتر از تعامل و تبادل تجاری و کاری بوده و ارتباطات پایدارتری (عمدتا در ساختار ازدواج و بعضا مهاجرت) شکل گرفته است. لایه‌ی ژرف‌تر فرهنگی این واقعیت، می‌تواند قدرت سازواری و سازگاری مردم مزینان و سعه‌ی صدر ایشان در پذیرش مردمانی از فرهنگ و جغرافیای دیگر باشد که شاید این نیز، خود برآمده از موقعیت پیشین مزینان در جاده‌ی ابریشم و تقویت روحیه‌ی بازرگانی و کاسبی و مبادله در میان ایشان بوده است. لازمه‌ی فضای کسب و‌ کار و تجارت، مردم‌داری، حسن خلق، احیانا طبع و ذوق لطیف و شوخ‌طبعی است که هنوز هم رگه‌هایی از این ارزش‌ها را خصوصا در مزینانی‌های مقیم می‌توان دید و بخشی در همین رسانه با عنوان حکایت شیرین مردم شوخ‌طبع مزینان روایت شده است.

از جهت فضای ارتباطی، دو آرامگاه دیگر در خور توجه است: یکی آرامگاهی قدیمی با ساختار خشتی که گفته می‌شود از آنِ زائری بوده و نویسنده، زمانی که سنگ آن‌ خوانا بود نام اسفرورین (از روستاهای قزوین) را روی سنگ خوانده بود. هم‌اکنون متاسفانه این سنگ با گذشت زمان و فرسایش کامل، ناخوانا شده است و دور نباشد که این عنصر هویتی و‌ مستند تاریخی موقعیت تجاری و ارتباطی مزینان، بی رد و نشان شده و فراموش شود؛ دیگری، یادگار دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی(آرامگاه مرحومه بتول دزفولی) که دامن مهرنواز مردمان خطه‌ی کویر، او را دل‌بسته‌ی آنجا کرد.

✍️آنچه با همت شاهدان کویر مزینان و نظرات ارزنده‌ی مدیریت محترم آن، تقدیم نگاه مخاطبان و فرهیختگان شد گوشه‌ای از ناخوانده‌ها و ناگفته‌ها و نادیده‌های آرامستان مزینان بود. حکایت می‌تواند همچنان ادامه یابد اگر اهلش که دانش و تجربه و نگاه نافذی دارند نگارنده را شایسته‌ی آن بدانند که در گنجینه‌های ارزشمند تجربه و‌ خاطراتشان سهیم و شریک کنند.از آنچه درباره‌ی آرامستان مانده و می‌تواند درخورِ اندیشه‌ورزی باشد محورهای زیر است:
- خط‌شناسی و توصیف و تحلیل خطوطی که در سنگ‌نوشته‌ها بکار رفته؛
- اشعار و نثرهایی که برای انتقال معانی و پیام‌ها یا معرفی متوفی استفاده شده؛
- آیین‌های پذیرایی در آرامستان مزینان از گذشته تا امروز؛
- تعارفات و مجاملات و یادکردها از درگذشتگان از زبان بازماندگان و زائران اهل قبور؛
- شرح حال بزرگان مدفون در آرامستان خصوصا با محوریت توصیفاتی که از آنان بر سنگ مزار شده است(به‌ویژه در مورد مرحوم شیخ قربانعلی شریعتی که به فیلسوف و ادیب معرفی شده و معرفی آثار شفاهی یا مکتوب بجامانده از آن مرحوم)
و ...

آرامستان مزینان، شاید بجز نوشتن و بیش از آن، نیازمند تامل در مورد پیشنهادهایی از جنس زیر نیز باشد:
- تعریف قطعه‌ای از فضای کنونی آرامستان مزینان به نام «یادمان خادمان مزینان» با الگوگیری از سنگ‌های یادبود دوست‌داران مزینان و‌مزینانی‌ها و تخصیص به آنان که به قول استاد شریفی به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی، خدمتی برای آبادی آن دیار انجام داده‌اند و اکنون به حکم تقدیر، هم‌نشین خاکی بجز آرامستان مزینان شده‌اند تا مزینانی‌های همیشه‌قدرشناس، با یادی و‌ قرائت فاتحه‌ای، زحمات و‌ عشق و نقش آنان در معرفی و آبادانی مزینان را به‌عنوان جغرافیایی پر از افتخار، ارج نهند؛ گذشته از استاد محمدتقی شریعتی و معلم شهید دکتر علی شریعتی، برابر صلاحدید بزرگان، شاید کسانی چون سعید خان خواجوی را بتوان سزاوار چنین نکوداشتی دانست.
- تخصیص سالن شهدای مزینان که ظاهرا به‌اندازه‌ی هزینه‌ی انجام‌شده، استفاده نمی‌شود به حفظ و نگهداری سنگ‌های قدیمی آرامستان که فرسایش و باد و آفتاب، بسرعت آنها را گنجی ارزنده برای مزینان، تبدیل به پاره‌سنگ‌هایی بی‌ارزش و مزاحم می‌کند.

  • علی مزینانی
۱۳
تیر
۰۲

🔸 بخش اول؛ ورکانه ی همدان ... مزینان ما

🖌نویسنده و محقق؛ علی جعفری مزینانی
 


 ✍️ چند سال پیش که به منظور مراسم خاکسپاری زنده یاد حاج رضا رضایی فر به مزینان رفته بودم  خویشاوندی  به نام آقای محمد امینی نیز به اتفاق برادرش آقای امیر امینی و مهندس عزت الله معمار مزینانی به منظور تسلیت و دلجویی از بازماندگان از گرگان به مزینان آمده بودند.
نامبردگان به مدت دو روز و دو شب در مزینان توقف داشتند و شب ها تا صبح  گفتگو و اغلب مذاکرات در باره ی مزینان بود .
در مدت اقامت شان از اماکن دیدنی بازدید داشتند . ازجمله؛ کاروانسرا یا رباط شاه عباسی ،  بوستان چشمه ، تراز مزینان، تندیس زنده یاد دکتر علی شریعتی مزینانی ، بوم گردی نرگس ، میدان عاشورا ، مسجد تاریخی بلال، مسجد جامع و هیئات ، بازار و چند نقطه ی دیگر
🔹آقای محمد امینی اصالتاً همدانی است و کارشناس ارشد میراث فرهنگی  و باجناق آقای عزت الله مزینانی (معمار)لیکن همسر ایشان از طرف مادری مزینانی است.
تا کنون چندین بار در طول سالیان قبل حتی در ایام محرم به مزینان آمده اند و تا حدی به فرهنگ ، تاریخ و بینش  مزینانی ها  واقفند.
وی مدت طولانی مدیرکل میراث فرهنگی استان همدان و چند سالی هم مدیر کل میراث فرهنگی استان گلستان بوده اند و سالها قبل به افتخار بازنشستگی نائل و در حال حاضر در گرگان سکونت دارند .
🔹درضمن گفتگو در باره ی مزینان در دوشبی که  با ایشان بودیم اشاره داشتند شخصی در یکی از روستاهای کوچک استان همدان  به نام پروفسور توفیق موسیوند بوده که  پس از طی  دوره ی تحصیل دانشگاه، دکتری پزشکی و فوق تخصص جراحی قلب را از کانادا اخذ نموده  و شهرت جهانی دارند .
🔹پروفسور موسیوند در سال ۱۳۸۱ تصمیم می گیرد تا به زاذگاهش روستای « ورکانه» مهاجرت و در جهت رفاه عمومی و در امور خیر خدمتی  نمایند  او مبلغ قابل توجهی  بیش از یک میلیارد تومان در آن زمان هزینه و چهره ی زادگاه اش را کاملاً تغییر داده و آبادانی را به روستای خود به ارمغان می آورد.
کوچه ها و پشت بام ها مزین به چراغ های رنگارنگ می گردند باز سازی نمای ساختمانها وخانه ها ی متروکه و ویران با سنگ  ، هدیه اش به مردم روستای قدیمی خود بوده به گونه ای که روستای مذکور به یک دهکده ی گردشگری زیبا تبدیل می گردد آن هم با همه ی امکاناتی که گردشگران نیاز دارند تا ضمن بازدید آسایش و رفاه شان در طول اقامت یکی دو روزه تأمین وبا خاطراتی خوش آنجا را ترک گویند. در ضمن تبلیغی باشد تا به دیگران توصیه نمایند که سفری به روستای  مذ کور ترتیب دهند و ازمواهب گردشگری آنجا لذت ببرند تا بر تعداد گردشگران افزوده گردد۰
🔹از آنجایی که روستای« ورکانه»  بر خلاف مزینان ناشناخته بوده حتی در سطح منطقه و استان همدان در نتیجه چند میلیون تومان دیگر هزینه می کند تا ورکانه از طریق تبلیغات به روستای گردشگری  معرفی شود مدتی نمی گذردکه توجه توریست ها جلب و روزانه صدها نفر به منظور بازدید روانه ی آنجا می شوند بطوری که در حال حاضر یکی از مناطق مورد توجه گردشگران بوده و به تبع آن بسیاری از خدماتی که گردشگران  نیاز دارند از این رهگذر  ایجاد و موجب اشتغالزایی شده و در مدت کوتاهی تمام اهالی روستا بخصوص جوانان مشغول کار می شوند. حتی از دیگر روستاها و شهرها به منظور کسب در آمد به آنجا می روند و در اثر مهاجرت معکوس و ازدیاد جمعیت در حال حاضر از پیشرفت ورشد و توسعه ی زائد الوصفی بر خوردار است.

🔹جناب امینی در ادامه اظهار داشت از آنجایی که«مزینان» شهر شناخته شده ای است  هم از نظر  ایرانیان و هم از نگاه خارجیان به دلیل  اینکه زادگاه  متفکر انقلابی و زنده یاد دکتر علی شریعتی مزینانی و از طرفی روستایی است در حاشیه ی کویر و از همه مهمتر در مسیر جاده ی تهران مشهد که در طول سال بیش از ۱۲میلیون مسافر و زائر ازاین جاده تردد دارند در صورت فراهم بودن امکانات گردشگری، بسیاری ازمسافران  علاقه و تمایل خواهند داشت تا توقفی در مزینان داشته باشند مضافاً اینکه نیاز به هزینه کردن امور تبلیغاتی نیست به دلیل شهرتی که دارد و تنها از طریق جذب گردشگر و صنعت توریست در آمد حاصل از آن می تواند پاسخگوی اشتغالزایی قابل توجهی  باشد وبه تدریج مشاغل متعدد مورد نیاز ایجاد شود و در نهایت  علاوه بر پیشرفت وتو سعه در مدتی کوتاه در آمد حاصل از آن پاسخگوی  تمام نیازها و مشکلات و موانع موجود خواهد بود.
🔅 البته تحقق این ایده نیاز به همفکری و هم اندیشی اشخاص صاحب نظر ،مدیر و مدبر و در عین حال دلسوز و  علاقمند به مزینان داشته  که خدا را شکر تعداد مزینانی های توانمند و برخوردار از تجارب کافی کم نبوده و بی تردید با برنامه ریزی و هم اندیشی اقدام مناسب در تحقق این پیشنهاد را بعمل خواهند آورد.

پیرامون ایجاد صنعت گردشگری و توریست در مزینان لازم است به موارد دیگری که در این باب به نظر می رسد تا مسئله بیشتر مورد واکاوی قرار گیرد توجه شود زیرا بسیاری از خوانندگان در این مقوله بطور کلی یا اطلاعات جامعی ندارند و یا توجه کافی نداشته اند . در حال حاضر تنها راه ممکن موجود در جهت پیشرفت، آبادانی و عمران  مزینان ایجاد جاذبه ی گردشگری است ولاغیر

اصولاً نباید به موارد دیگری به غیر از گردشگری که  نه تنها نتیجه بخش نیست بلکه امکان  تحقق آنها ناممکن و غیرعملی است ملاحظه داشت به این دلیل که گردشگری اغلب و شاید هم تمام مشاغل و حرفه ها را به دنبال خواهد داشت مضافاً  این که صنعتی است پایدار و بسیار سود آور آن هم برای تمام طبقات و گروه های سنی اعم از کودکان، نوجوانان، جوانان، میانسالان حتی  بانوان می تواند ایجاد اشتغال نماید که چنانچه  به تمام  جزییات آن اشاره شود  از حوصله ی خوانندگان و فضای نوشتاری خارج است و مزینان به دلایلی که در قسمت قبل در شاهدان کویر اشاره داشتم استعداد پذیرای گردشگر و جذب توریست و مسافر را به مفهوم واقعی کلمه  و تمام و کمال دارد.
همه ی مشاغل  ممکن حتی در تصور و ذهن به آن وابسته است از کل تا جزء  از جمله آب فروشی و  چنانچه این اقدام با برنامه ریزی دقیق  تحقق یابد آنگاه خواهید دید که ظرف چند سال  حتی زمین در مزینان برای احداث مشاغل وابسته به آن به حد کافی وجود نداشته باشد! و همه ی مردم بویژه همشهریان عزیز از رهگذر آن به درآمد پایدار و سود آوری خواهند رسید، ما باید خیلی سالهای قبل به این فکر بودیم الآن هم دیر نشده ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.
همان گونه که می دانید ترکیه یکی از کشورهای پیشتاز در جذب گردشگر است که ارزآوری هنگفت  حاصل از آن بیش از دو برابر فروش نفت ایران است غیر از درآمد های وابسته به آن به عنوان نمونه چند سال قبل به اتفاق چند نفر از دوستان  مسافرتی به ترکیه داشتیم یک روز تصمیم گرفتیم بستنی بخوریم وارد مغازه ای شدیم به ظاهر بسیار شیک و لوکس، سفارش شش عدد بستنی دادیم پس از خوردن  به ازای هر عدد بستنی ۴۰۰۰ تومان پرداخت کردیم در حالی که در ایران قیمت آن ۱۰۰۰ تومان بود یعنی ۴ برابر قیمت،  تازه به کیفیت بستنی ایرانی نبود!  مورد دیگری اینکه شارژ موبایلم در خیابان تمام شده بود امکان مراجعت به هتل تا چند ساعت مقدور نبود ناگزیر شدم موبایلم را در مغازه و یا مکان های دیگری شارژ نمایم مساجد هم در آن وقت بسته بود در هیچ جا مجانی اجازه نمی دادند تا شارژ نمایم عاقبت ۱۰۰۰ تومان پول دادم با کلی معطلی تا صاحب مغازه ای به  لطف و کرمشان  اجازه دادند موبایلم را به پریز برق بزنم تا شارژ شود! جسارتاً حتی بابت دستشوئی پول می گرفتند! تنها چیزی که در آنجا رایگان بود تنفس بود آن هم به گمانم راهی برای پول گرفتن وجود نداشت! اگر ممکن بود اغماض نمی کردند. این یعنی در آمد حاصل از گردشگری! به قول مولانا؛ توخود حدیث مفصل بخوان ازاین مُجمل...
الآن وقت آن رسیده که باید فقط و فقط به راهها، روشها و آماده کردن بستر های مناسب جذب گردشگر فکر کرد و این  مهم نیاز به تشکیل جلسات متعدد تا حصول  نتیجه دارد آن هم با جدیت و بدون فوت وقت و شایسته است تا آحاد مردم محبوب مزینان مقیم و غیر مقیم در تحقق این ایده  نگاه ویژه داشته و  در این راستا طرح و برنامه ارائه تا از نقطه ای کار را شروع و به تدریج در جهت تکامل آن حرکت رو به جلو داشت .
واضح است  همه ی مزینانی های دلسوز ، مولد خلاق و با ابتکار باید بیش از پیش در این مسیر همگام ،هم فکر و متحد باشند و هر اندازه هم، هزینه داشته باشد بی تردید از طریق فروش سهام و تشکیل شرکت تعاونی و همیاری مردمی تأمین خواهد شد.تا دیر نشده نباید فرصت ها را سوزاند و از دست داد.

 

  • علی مزینانی
۱۳
تیر
۰۲

🖌نویسنده؛ محمدسلیمی مزینانی

✍اگر بخواهیم به طور کلی شخصیت ها را (به استثنای پیامبران الهی و ائمه اطهار) به دو دسته تقسیم بندی نماییم یک دسته و یک گروه انسانهای بزرگ الهی هستند که با تلاش و کوشش و شب زنده داری توانسته اند خود را به صفات عالیه الهی و اسلامی مزیّن نمایند. و این صفات عالیه الهی را جزء صفات اخلاقی و عملی و تبلیغی در گفتگوهای روزمره و محاوره های اجتماعی و خانوادگی خود به کار می برند، انسان های خدایی و خداترس (اعم از زن و مرد) همواره سعی دارند خود را به صفاتی از جمله صداقت و یکرنگی، عدالت در گفتار و عمل، مبارزه با ظلم و جنایت و خیانت و دست دوستی به دشمن ندادن، دوری از غیبت و تهمت، دوری از تملق و چاپلوسی، منافع مردم را بر منافع خود ترجیح داده و دهها وشاید صدها صفات عالیه دیگر آراسته نمایند تا در پیشگاه حق تعالی و ائمه اطهار شرمنده و روسیاه نباشند و آخرت را بر دنیای زودگذر ترجیح می دهند. (وَالاخَرَةِ خَیرٌ وَ اَبقی) و ایّام خویش را وقف رضای الهی می نمایند البته اگر به تاریخ و حوادث گوناگون و رنگارنگ آن و پستی و بلندی های آن توجه نماییم و نگاهمان را پر فروغ تر و عمیق تر و حق گرایانه تر به تمدن های بشری بیندازیم که چه فراز و نشیب های تند وکندی را پشت سرگذاشته اند و هرچه را که داشته اند و یافته اند،گذاشته اند و به دیار باقی شتافته اند و آیندگان نیز چون گذشتگان در این بستر تاریخ نیز مسافرانی در حرکت و بی سکونِ همیشة تاریخند که در هر ورق از این تاریخ که بنگریم هزاران نکته و عبرت برای انسانها نهفته است همچنان که مولای متقیان علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزند گرامیشان امام حسن مجتبی(ع)می فرمایند: «پسرم اگر چه من به اندازه همه کسانی که پیش از من بوده اند عمر نکرده ام ولی در کارهایشان نگریستم و در خبرهایشان اندیشیدم تا آنجا که گویی خود یکی از آنها شدم»
گرچه سخن مولا به فرزندش امام حسن(ع) است اما این پیام، یک پیام جامع و مانع به همه انسانهای تاریخ بشریت الی یوم القیامه می باشد همانطور که قرآن می فرماید: «فَاعتَبروُا یا اُولِی الاَبصار» ای صاحبان خرد و بصیرت درس بگیرید از گذشتگان زیرا شما نیز دیر یا زود به آنها خواهید پیوست.
حاج آقای عسکری از معدود کسانی بودند که توانسته بود خود را به چنین صفات عالیه الهی و انسانی از قبیل صداقت در کلام و عمل، رابطه حقیقی ظاهر و باطن با خود، خوش خُلقی و سلامت نفس، با انجام مِزاح های اخلاقی و اسلامی و شاد نگه داشتن اطرافیان و همشهریان، تعریف و تمجید از انسانهای با خدا و خداترس، الگو قراردادن و تعریف و تمجید از نماز شب خوانها که به رحمت ایزدی پیوستند (بالاَخَص اَبوی این حقیر) که بارها از ایشان به نیکی یاد می کردند و یا جمله همسر محترمشان درباره ایشان بعد از فوتشان که سرشار از صفات عالیه اخلاقی و مهربانی و انسانی است. که در ناله ها و گریه هایشان مردم شنیدند و می گفتند:«عزیزم! عزیزم بعد از تو چه کنم؟» این کلمات درس زندگی به همه ما می دهد، البته اگر بیدار شویم و خداوند نیز توفیق عمل به آن را به همه ما عطا نماید ان شاء الله. که ایشان به این درجه از رفتار و اخلاق اسلامی و خانوادگی دست یافته بودندکه همسرشان او را با این کلمات زیبا همواره یاد کنند و یا جملاتی که دوستان مسجدی ایشان که در آن نزدیک به چهل سال نماز جماعت اقامه می کرده اند، می فرمودند« ما بدبخت شدیم و یا کلماتی دیگر ... »همه ی اینها حکایت از یک اخلاق و رفتار نیکو وتلاش و رابطه خوب اخلاقی و مهربانی داردکه توانسته است قلوب پاک انسانهای خوب و بی آلایش را به خود جلب کند

✍و اما دسته دوم؛ انسانها و شخصیت هایی هستند که در غفلت همیشگی با دور ماندن از قافله بزرگ انسانهای الهی همواره خود را در باتلاق رذایل نزدیک کرده و بالاخره در آن غرق می شوند و خود را به صفاتی که بشریت از آن رنج می برد و در جهنمی که این دون صفتان تاریخ ساخته¬اند می سوزند و نابود می شوند. و اینچنین انسانهای پست و گنهکار به یک فرد یا گروه و یا یک جامعه و یک کشور محدود نمی شوند بلکه گسترة فعالیت این دون صفتان و آدم کُشان در همه زمانها و مکان ها از آدم تا خاتم بوده اند و خواهند بود. و اگر خوب به اطراف خود نیز توجه نمایید اعم از جامعه ، اداره و حتی خانواده این افراد وجود داشته و محدود به قشر خاصی نمی شوند و متوجه خواهیم شد که دنیا پر از این افراد است که باز مولی علی (ع) نیز در این باره اشاره فرموده اند که دو گروه کمر مرا شکستند: (قَصَمَ ظَهری اِثنان: عالمٌ مُتِحَتِکٌ و جاهِلٌ مُتِنَسِّکٌ : وَالعَالِمُ یَتَفَرَّقَهُم بِتَهَتُّکِهِ ، فَالجاهِلُ یَعُشُّ الناسِ بِتَنَسُّکِهِ ) دو گروه پشت مرا شکستند یکی عالم و دانشمندِ پرده در و بی آبرو و بی مباحات و بی ملاحظه است زیرا عالم و دانشمند با تبهکاری های خود مردم را از دین فراری می دهد. و دیگری عابد و پرهیزکار نادان و جاهل زیرا نادان با عبادت خود مردم را فریب می هد و آنها را از دین بیزار می کند و از دین فراری می دهد. همانند جاهلان جنگ جمل با اینکه پیشانیشان پینه بسته بود و در نمازهای شب، شب زنده داری می کردند در نهایت به جنگ مولا علی(ع) می آیند و چهارهزار نفر از آنها به دست مولا علی(ع) به هلاکت می رسند. و مولا می فرمایند: « فقط من بودم که می توانستم با آنها وارد جنگ شوم و آنها را با پیشانی های پینه بسته و نمازهای شبشان به هلاکت برسانم. باید به خاطر بیاوریم که در جامعه ما نیز کسانی هستند که به خاطر اینکه موقعیتشان را از دست ندهند و یا جایگاه و استراحتشان به هم نخورد در مقابل بسیاری از مفاسد اجتماعی همواره سکوت می کنند و یا بخاطر ریاست طلبی و فرصت طلبی که دارند سعی می نمایند سیاست کثیف انگلیسی ها را به کار ببرند و آن اینکه اختلاف بیانداز و حکومت کن را پیش گرفته¬اند که این نیز در طول تاریخ کم نبوده است چه در مسائل سیاسی و چه در مسائل اجتماعی و اینها بیش از مسائل دیگر برای جامعه و دیگران خطرناکترند .حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: (فَسَدَ العَالِمُ ، فَسَدَ العَالَم) و شکل دیگر این دیدگاه که یکی از خطرناک ترین دیدگاه های سیاسی در طول انقلاب اسلامی ایران که امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن اشاره فرموده اند و همواره ضربه کمرشکن به انقلاب وارد نموده¬اند همین گروه کج فهمان و فرصت طلبان و مرفهین بی درد که در قالب اسلام امریکایی و شیعه انگلیسی معروف هستند نه تنها درلایه های بالای نظام نفوذ کرده اند بلکه در لایه های پایین و کوچک جامعه نیز مثل مساجد و هیئت های مذهبی و فرهنگی نیز نفوذ نموده اند و سعی دارند این افراد دلسوز واثرگذار را از انقلاب و مردم با برچسب ها و تهمت های ناروا از این مجموعه های فرهنگی و مذهبی بیرون کرده تا خود به راحتی با افراد مجهول الهویه و جاهل کنار بیایند و هر اتفاقی و فسادی در جامعه و کشورشان و زادگاهشان که بیافتد برای آنها هیچ فرقی نمی کند. و آنها مثل مفتی ها و روحانی های سعودی فقط به مسائل خمس و زکات و نماز و روزه و غیره می پردازند هرچند خانه و کاشانه و هویتشان و میراث فرهنگی و ملی جامعه شان به یغما برده شود آنها نیز در خواب همیشگی و طبق گفته قرآن کریم در زمره( صُمُّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لاَیَرجِعُونَ) قرار می دهند. (آنها کر و گنگ و کورند و (از ضلالت خود) بر نمی گردند....


اینگونه افراد نه تنها به خود و خانواده خود ظلم کرده بلکه به دین و قرآن و جامعه بشریت و انقلاب اسلامی ایران نیز ظلم می کنند. این گونه شخصیت ها همواره با اسبِ چموشِ نفسِ اماره و خودخواهانه ی خود به استقبال فرصت طلبی ها و حیله های روبه صفتانه که نشأت گرفته از همان اخلاق و یا دیدگاه غیرالهی و غیراسلامی خود می باشد، می روند و به سوی سراب دنیا می تازند و در چنگال آرزوهای پست دنیوی خود اسیر و سرگردانند تا روزی که طنین صدای حضرت عزرائیل و کرام الکاتبین آنها را از خواب غفلت بیدار می کنند و آن زمان است که انگشت حسرت به دندان گرفته و دیگر سودی حاصل نمی شود. و باید خود را در چنگال مرگ همیشگی بدانند و دیگر کاری از آنها ساخته نمی شود آری اینگونه است دنیای امروز همه ی ما . بنابراین بیشتر از این قلمفرسایی نمی کنم گرچه در این باب مطالب دیگری وجود دارد که حوصله و وقت عزیزان ضیق است قلمم را از سینه ی سفید صفحات جدا می کنم تا خون سیاهی که از گَلُویش می¬جوشد تمام نشود و بتوانم در آینده گوشه هایی از زندگانی انسانهای پاک و بی آلایش و یکرنگ و با صداقت همچون حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی را به تصویر کشم تا چراغی را که برای شناخت بیشتر اینگونه شخصیت ها روشن نموده ام روشن بماند. ان شاء الله تعالی

مردان خدا پردهٔ پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند

یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند

یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند

جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مریدند

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند

فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند

همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند

زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببریدند و به باطل گرویدند

چون خلق درآیند به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند

کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند

مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی
از دام گه خاک بر افلاک پریدند

فروغی بسطامی


این مقاله گرچه دیرهنگام نوشته شد و اگر چه در شأن انسانهای عالم و پاک و صادق و والایی چون ایشان قلیل و محدود می باشد اما به رسم یادبود و تشکّر و قدردانی از زحمات و تلاشهای این عالم فرزانه این چند سطر را به رشته تحریر درآوردم، باشد که روحش شاد و راضی از این بنده حقیر و کوچک خداوند بزرگ باشد. ان شاء الله تعالی.
در پایان باید یادآور شوم که در روز تشییع جنازه آن عالم فرزانه بنده از برادر عزیزم آقای علی عسکری درخواست نمودم که زیبایی های اخلاقی ایشان را تحت عنوان مقاله ای در شاهدان کویر یادآوری نمایند که ایشان این مسئولیت خطیر را به بنده محول نمودند که حقیر نیز پذیرفتم و این افتخار نصیب بنده شد البته با مدت زمان کمی دیرتر، که به لطف خداوند بزرگ اوامر ایشان انجام شد و امیدوارم موجب رضای خاطر خانواده محترم ایشان و خدای بزرگ و شادی روح آن فقید سفرکرده و خرسندی همشهریان عزیزم گردد . ان شاء الله تعالی. (وَالعاقِبهُ لِلِمُتَّقین)
روحش شاد و یادش ماندگار
خدمتگزار همشهریان عزیز و زائرین آقا امام رضا(ع)
محمد سلیمی مزینانی
18/12/1396 هجری شمسی مطابق با 22 جمادی الثانی 1439هجری قمری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۲
تیر
۰۲

💠نگهدارى و مراقبت از دندانها بایستى از چه زمانى انجام شود؟

🖌 دکتر سیدحسین ضیائی مزینانی

 

✍️اساساً قبل از رویش دندانها باید مراقب زمین خوردن بچه ها باشیم .اگر ضربه به لثه کودک وارد گردد ، علاوه بر اینکه ممکن است سبب پارگى لب و دهان و ایجاد بد شکلى شود ، گاهى موجب جابجایى جوانه دندان و نهفته ماندن دندان درون فک نیز مى گردد. این موضوع مى تواند منجر به مشکلات زیادى در آینده شود.
از طرفى با رویش اولین دندانهاى شیرى در شش ماهگى ، مراقبت از آنها نیز باید شروع شود. تغذیه با شیر مادر، نه تنها موجب تشکیل دندانهایى مقاوم در برابر پوسیدگى مى شود، بلکه به دلیل انطباق با فیزیولوژى بدن کودک ، در مقایسه با سایر مواد غذایى ، کمترین تأثیر در پوسیدگى دندان را نیز دارد.
با شروع تغذیه کودک با سایر مواد غذایى یا استفاده از شیر خشک و مکمّلهاى دیگر، عوامل پوسیدگى زا نیز فعالتر مى شوند. بویژه که متاًسفانه شیر خشک و سریالهاى غذایى حاوى مقادیرى شکر هستند که عامل اصلى پوسیدگى دندانهاست.
اگر به منظور خوشمزه شدن به غذاى کودک ، مثل فرنى ،شکر نیز افزوده شود، کمک زیادى به پوسیدگى زودهنگام دندانها مى کنیم.
بدترین کار ممکن این است که کودک را به بطرى حاوى آب قند یا شیر شیرین شده ، عادت دهیم. البته به خاطر داشته باشیم که فاجعه وقتى رخ مى دهد که کودک را با بطرى حاوى شیر شیرین شده یا آب قند بخوابانیم .این کار پس از حدود سه ماه باعث پوسیدگى منتشر دندانها مى گردد که درمان آنها کارى بسیار مشکل  و بعضاً بى فایده است.
مؤثّرترین ، ساده ترین و کم هزینه ترین روش براى پیشگیرى از پوسیدگى دندانها در این شرایط عبارت است از:
١- تغذیه طبیعى با شیر مادر

٢- نیفزودن شکر به غذا یا شیر و عدم استفاده از بطرى آب قند براى تغذیه به خصوص هنگام  خواباندن کودک.
اطفال ابتدا درکى از شیرینى ندارند، ولى در صورت استفاده از غذاهاى شیرین خیلى سریع به آنها عادت کرده از خوردن سایر خوراکیها که براى سلامتى آنها بسیار  لازم هستند، خود دارى مى کنند.

٣- لازم است تا زمانى که کودک قادر به مسواک زدن نیست ، پس از تغذیه کودک با مواد شیرین، دندانهاى او را با  پنبه آغشته به محلول آب نمک رقیق ، تمیز کنیم. این کار قبل از خواباندن کودک ضرورى است ، زیرا تأثیر بسیار زیادى در جلوگیرى از پوسیدگى دندانها دارد.

٤- کودکان از رفتارهاى ما الگو بردارى مى کنند.توصیه مى شود دندانهاى خود را در حضور آنها مسواک کنیم و آنها را تشویق به مسواک کردن نموده و مزایاى مسواک زدن را برایشان بازگو نماییم.

  • علی مزینانی
۱۱
تیر
۰۲

💠دکتر خودمانی

🖌نویسنده: علی مزینانی عسکری

✍️یکی از خصوصیات اخلاقی فرزند شایسته کویرمزینان دکتر علی شریعتی مزینانی نوع برخورد بی پیرایه و همراه با خوش خلقی و متانت اپ بود .
 هر موقع به مزینان مشرف می شد با مردم عامی و ساده ی روستایی هم کلام می شد با آنها مزاح می کرد و در صورت پرسش با حوصله و تا جایی که امکان داشت با استفاده از گویش مزینانی جوابشان را می داد. برایش فرقی نمی کرد که فرد مقابلش خان است یا دهقان و کشاورز و بلکه به قشرمستضعف و محروم بیشتر احترام می گذاشت . دلش می تپید تا روزی در جمع هم ولایتی هایش باشد بارها خاطرات حضور ساده ی او را در جمع مزینانی ها شنیده ام که در آینده به آن ها نی پردازیم
دایی ام ذاکر اهل بیت علیهم السلام حاج قربانعلی عسکری مزینانی برایم نقل کرد:

-در یکی از روزها دکتر به هیئت مزینانی های مقیم تهران(قمربنی هاشم) آمد و مستقیم رفت به قسمت آشپزخانه وگفت :فلانی چیزی برای خوردن مانده ؟

 من جواب دادم: یه خورده گوشت کوبیده هست بیارم دکتر؟

دکتر شریعتی: نه ! نون خشک و ماست محلی دارید؟

گفیتم : آره، اتفاقا  فلانی از مزینان قاتق خوبی آورده !

دایی ادامه داد: که دکتر خودش نانهای خشک را با گوشت کوب خورد کرد و سپس با قاتق آب دوغ درست کرد و با اشتها نوش جان کرد. و باز مشابه همین خاطره در هیئت ابوالفضلی یا علی اکبری مزینان اتفاق می افتد که دکتر با صفا و سادگی تمام می نشیند و با آشپزها و خادمان غذا می خورد.

 حضور حاج قربانعلی عسکری همراه با دکتر احسان شریعتی در مراسم تشییع مرحومه پوران شریعت رضوی همسر دکترعلی شریعتی مزینانی

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۱
تیر
۰۲

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی

✍️بخش اصلی و عمده‌ی کار سنگ‌تراشی آرامستان، بیرون از مزینان و عمدتا در سبزوار و گاهی تهران انجام می‌شود اما نهایتا این نگاه و دیدگاه و چارچوب فکری و ارزشی «مزینانی» است که دست به انتخاب می‌زند و به‌همین جهت سنگ‌ها می‌توانند بازتاب‌دهنده‌ی وضعیت فرهنگی مزینان باشند.

سنگ‌های قدیمی که شاید تا حدود دهه‌ی پنجاه و شصت، استفاده می‌شدند بخشی از سطح آرامگاه را می‌پوشاندند و اطلاعات و‌ نمادها،کمینه و حداقلی بودند؛ غالبا تاریخ ولادت نداشتند و نام‌خانوادگی، کمتر درج می‌شد و در تاریخ فوت به سال یا گاهی ماه بسنده می‌شد و کمتر روز وفات را می‌نوشتند. شاید دستی‌بودن تراش سنگ و سختی آن، اکتفاء به کمترین‌ها را بایسته می‌کرد. فناوری به سنگ‌تراشان آرامستان‌ها کمک کرده تا با توسعه‌ی سطح سنگ‌ها، هنرنمایی بیشتری داشته و خواسته‌های متقاضیان را بیشتر و بهتر و ظریف‌تر اجابت نمایند. بر همین پایه مشاهده می‌شود نمادها در گونه‌های آرامگاهی بعدی خصوصا وقتی جنس سنگ‌های قبور، انواع مرمر شد از جهت شماره و کیفیت، تغییراتی کرد از جمله اینکه نمادهای پیشین(مهر و شانه) به فراموشی سپرده شد.

یکی از نمادهای پر تکرار خصوصا در سنگ‌های مرمر مربوط به دهه‌ی شصت و هفتاد، طرح کتاب است که بر سمت راست آن تاریخ ولادت و در سمت چپ، تاریخ وفات نوشته شده است. کتاب، نمادی از اندوخته‌ها و آموخته‌های ماندگار و همراه متوفی در دنیا و سفر آخرت است؛ نقش‌هایی که او در دوره‌ی زندگی بر صفحه‌ی زمانه نگاشته و ثبت شده است؛ نامه‌ی اعمال و کارنامه‌ای که کرام‌الکاتبین، ریز و‌ درشت زندگی متوفی در دوره‌ی حیات را نگاشته و‌ ثبت کرده روز قیامت بر او می‌خوانند.

گاهی این نماد با شمع روشنی در سمت درج تاریخ ولادت و شمع خاموشی در سمت درج تاریخ وفات، همراه می‌شود تا دلالتی باشد بر روشنی چشم اطرافیان از ولادت و غم و اندوه ایشان از درگذشت متوفی.

طاق‌نماهای قوسی نیز در این سنگ‌ها دیده می‌شود با این تفاوت که در شکل هندسی سنگ‌ها نیست بلکه گاهی روی سنگ، با تراش خطوطی، طراحی شده؛ گاهی قاب‌هایی که برای نوشتن اطلاعات مختلف درون آنها طراحی می‌شود به شکل یادشده تراشیده شده؛ گاهی عبارت یا آیه‌ی بالایی سنگ، هلالی، طراحی و تراشیده شده و‌ گاهی چیدمان سایر نمادها مانند گل و گیاه و شاخه‌ی درخت، به شکل قوسی و‌ هلالی قرار گرفته است که تداعی معانی همه، یکی است و پیشتر تقدیم گردید.

گل‌هایی از انواع مختلف خصوصا لاله که اختصاصا برای بازتاب مفهوم شهادت است و‌ گل محمدی و شاخه‌های درخت و‌ گیاه نیز جایگاهی در این دوره دارند و خیلی محدودتر، کبوتر هم که نماد پرواز روحی پاک و بی‌آلایش به سوی خداست را می‌توان روی سنگ‌ها ملاحظه کرد.

سنگ‌های دهه‌ی هشتاد و نود عمدتا از این نمادها خالی است و جای آن را نوشته‌ها پر کرده است. شاید به این دلیل که سطح عمومی سواد جامعه، افزایش یافته و خط تصویری، کارکرد و فلسفه‌اش کمتر شده است هرچند امروزه، دوباره، فرصت کم و کوتاهی زمان به‌ویژه در فضای مجازی، خط تصویری و بصری را در قالب شکلک‌ها و ایموجی، وارد زندگی اجتماعی کرده و دور نیست که در آینده‌ای نزدیک، سنگ‌های آرامستان‌ها با این زبان پیام‌ خود را ماندگار کنند.

چند روندِ کلانِ فرهنگی جامعه، روی آرامستان‌ها و از جمله آرامستان مزینان، تاثیراتی خرد و کلان داشته‌اند:
_ رشد سطح سواد جامعه و البته مزینان را می‌توان دلیلی برای کاهش نقش نمادها در سنگ‌های آرامستان دانست؛
_ رشد سطح سلامت و بهداشت عمومی مزینان نیز احتمالا یکی از دلایل کاهش مرگ و میر نوزادان و در نتیجه بدونِ کارکردشدنِ «قبرستان بچّه‌ها» و فراموشی آن شد؛
_ «سیاست‌های پاسداشت زبان فارسی» هم اثرات خود را روی سنگ‌های آرامگاهی گذاشته و سطح سنگ‌های آرامستان، گستره‌ای برای کاربست زیبایی‌های زبان فارسی شده است.

سنگ‌‌نوشته‌های نخستین مزینان، آکنده از واژه‌های عربی همچون «هذا(این)» «مرقد(آرامگاه)»، «بنت(دختر)»، «ابن(فرزند)»، «فوت/وفات» و تاریخ‌های هجری قمری است اما در سنگ‌نوشته‌های جدیدتر، فارسی‌نویسی، بیشتر و بلکه غالب است.
برای نمونه، در سنگ‌های قدیمی، تاریخ زندگی متوفی، بیشتر با تک‌واژه‌ی تاریخ«فوت/وفات» آن هم به شکل سال قمری، درج می‌شد، و کمتر با جفتِ خود یعنی تاریخ ولادت همراه بود، در سنگ‌های جدیدتر، ضمن اینکه با هم‌زاد خود یعنی تاریخ ولادت جفت شده و هردو با تفصیل به روز و ماه و سال خورشیدی و احیانا ذکر مناسبتی ویژه چون عیدی فرخنده یا رویدادی اسلامی و مذهبی، درج می‌شوند با بهره‌گیری از ادب فارسی، صورت‌های واژگانی گوناگون و البته خوش‌آهنگ‌تری پیدا کرده است. جفت‌هایی چون:
بهار/خزان؛ آغاز قصه او/آغاز غصه ما؛ اولین پگاه/آخرین نگاه؛ طلوع دل‌انگیز/غروب غم‌انگیز؛ آغاز/پرواز؛ آفریده/آرمیده؛ رحمت خدا/حکمت خدا.

این ساختارهای واژگانی گذشته از جنبه‌ی ادبی، می‌تواند دلالت و اشارتی به دگرگشت مفهوم مرگ و مردن داشته باشد. واژه‌ی وفات و فوت، کاملا دینی و دارای بارِ مذهبی است اما ساختارهای تازه مانند بهار و‌ خزان، این حقیقت زندگی را بیشتر، باری حسی و‌ محسوس می‌دهد. مرگ‌اندیشی دیگر فرآیندی عمیق و پر ابهام که نیازمند فهم عقلی یا دینی باشد نیست بلکه عالَم محسوسات و‌ تشبیهات، شاید بتواند بهتر آن را تداعی کند؛ شاید لایه‌ی عمیق‌تر این تغییر فرهنگی که خود را در دگرگونی ساختار واژه‌ها و ترکیب‌های مرتبط با وفات، نشان می‌دهد سازمانی و ماشینی‌شدن مرگ و‌ مردن باشد. روزی در مزینان، مردم و به‌ویژه نزدیکان، اصطلاحا صفر تا صد فرآیند مرگ را مدیریت می‌کردند و در این میان، خرد و کلان از نزدیک، شاهد این فرآیند بوده و فهمی نزدیک و شهودی از آن پیدا می‌کردند اما اکنون سفرِ آخرتِ غالبِ افراد، جایی بیرون از حوزه‌ی مدیریت و نگاه عامه اتفاق می‌افتد: بیمارستان؛ آمبولانس؛ سالن‌های تطهیر و ... . فرآیند جدید، آنچه را می‌شد دید و نامحسوس، آموخت، از چرخه‌ی آموزش دیداری دور کرده و فهم و‌ درکش را نیازمند تشبیه به محسوسات کرده است.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۱
تیر
۰۲

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری


شب عروج فرزند شایسته کویرمزینان بچه های شاهدان دور حاج حسن محمدی مزینانی حلقه زده بودند تا خاطره ی به یاد ماندنی که از دکتر علی شریعتی مزینانی دارد را بیان کند . پیرمرد حس خوبی گرفته بود و با حرارت شروع کرد به تعریف خاطره  و گفت :
-قبل از شهادت دکتر شریعتی روزی او را در منزل مرحوم حاجی خان خزاعی دیدم و گفت : دوست دارم مقداری پول برای بچه ها و نیازمندان مزینان بفرستم.

 دوستان شاهدانی که آن دهه را درک کرده بودند هریک براین کمک های علی پسر مزینان صحه گذاشتند و یکی گفت :من در مهدکودک کفش دریافت کردم . یکی دیگر هم که گویی لباس پسرانه گیرش نیامده بود گفت : من هم یک روپوش گرفتم ولی وقتی رفتم خونه مادرم گفت دخترانه است.

حاج حسن ادامه داد: گفتم دکتر، تو که هرچی داری خرج نوشتن می کنی و حقوقی برات باقی نمی ماند . دکتر گفت : همین ماشینم رو می خوام بفروشم و پولش را بفرستم مزینان . فقط همسرم متوجه نشه...

حاج حسن بغض گلویش را گرفت و گفت : در این کار جدی شده بود اما عمرش کفاف نکرد و بعد از مدتی شهید شد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  

  • علی مزینانی
۱۱
تیر
۰۲

🖌علی جعفری مزینانی

 

✍️ اینکه عید غدیر مخصوص عید سادات باشد در روایات موردی نیامده است و در میان شیعیان سایر کشورهای اسلامی به استثنای ایران عید غدیر خم را مخصوص عید سادات نمی دانند اما اینکه شیعیان ایرانی در روز عید غدیر از سادات محترم تجلیل و تکریم می کنند و به منازل آنان می روند و از آنان عیدی می گیرند یا احیانا به فقرای سادات تحت عناوین مختلف کمک می کنند یک سنت حسنه و کار اسلامی پسندیده و قطعا یک حرکت مثبت شمرده می شود. به این دلیل که در برخی روایات تاکید و سفارش شده؛ دلجویی و احترام و کمک و صَلّه دادن به ساداتی که بخصوص فقیر و نیازمندند یک عمل زیبنده و نیکو توام با ثواب اخروی دارد.

اکنون که بحث از دید و بازدید و به زیارت رفتن سادات بخصوص در روز عید غدیر به میان آمد چه خوبست تا ببینیم واژه هایی نظیر : سید و سیده و میرزا و بی بی و بیگم و اینگونه عناوین چه بار معنایی دارند و به چه اشخاصی اطلاق می گردد.

به طور کلی در فرهنگ لغات سید و سیده واژه هایی است عربی و به معنای آقا و سرور و بزرگوار و مهتر و رئیس قوم و جنبه ی احترام آمیز و تکریم کننده دارند که جمع واژه سید سادات و سیده را سیدات گویند.

سر سلسله سادات جلیله از هاشم جد بزرگ پدری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی بن ابوطالب علیه السلام قبل از جد عبدالمطلب آنان شروع شده و از این رو هاشم و عبدالمطلب و دیگر اجداد و نیاکان قبل آنان یا بطور کلی پدران رسول مکرم اسلام و حضرت علی(ع) در نزد خدای متعال ودیگر ائمه علیهم السلام و سایر مسلمانان به طور اخص مقام رفیع و بلند و مرتبت و منزلت والایی دارند.

باید توجه دانست واژه ها و عناوین والا مانند سید و سیده و نظایر آن از آنجا شروع شد که وقتی فرزندان ذکور پیامبر همگی در کودکی از دار دنیا رفتند وفوت کردند لذا شخصی به پیامبر اهانت کرد و او را ابتر یا بدون دنباله یا عدم تداوم نسل خواند! و از آنجا که خدای متعال خواست تا نسل آن بزرگوار بر خلاف عُرف وغیر از طریقی که مردم به محاسبه نسل خویش می پنداشتند؛ نسل یا ذریه پیامبر را در حصرت علی(ع) و حضرت زهرا (س) قرار دهد تا شجره طیبه وپاک رسول خدا و این بزرگواران از این طریق تداوم و استمرار پیداکند و اینگونه شد‌.

سید : به طورکلی به شخصی که نّسّبش از طرف پدری به اولاد پسری حضرت فاطمه و طبیعتا به امام علی برسد گویند.
سیده: مونث سید است به معنای دختری که پدرش سید است.ضمنا به جای سیده می توان از عناوینی مانند بی بی ؛ بیگم؛ علویه وشریفه استفاده کرد..
میرزا: به کسی که مادرش سید وپدرش عام (غیر سید) باشد اطلاق میرزا می گردد. هر چند که در برخی فرهنگ لغات میرزا را همان سید نیز معنا کرده اند.
ضمنا در اصل لغت میرزا به عنوان احترام آمیز در انتهای نام شاهزادگان و سردار زادگان یا افراد شاخص مانند عباس میرزا وایرج میرزا همچنین به عنوان احترام به ابتدای نام افراد شریف وپاک نژاد یا با سواد غیر روحانی وعریضه نویس ومنشی هم در قدیم می گفتند مانند میرزا کوچک خان جنگلی یا میرزا تقی خان فراهانی و....

سید طباطبایی: نام سلسله ای از سادات است که نّسّب خودرا به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسانند.
توجه داشته باشید جد سادات طبا طبایی ها ابو عبدالله محمدی پسر ابراهیم پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر حسن مثنا پسر حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام است.
از سوی دیگر آز آنجا که فرزندانش به واسطه مادرشان سکینه یا فاطمه دختر امام حسین علیه السلام هم از ناحیه پدر وهم از ناحیه مادر به حصرت فاطمه انتساب داشتند به همین لحاظ گاهی به اشتباه مردم به ساداتی که پدر و مادرش سید هستند سبد طباطبایی می گویند این درحالی است که سادات طباطبایی از نسل امام مجتبی (ع) هستند.

در خاتمه بی مناسب نباشد گفته شود وقتی نسل سادات به هر کدام از امامان معصوم علیهم السلام برسد آن امام به عنوان سر سلسله سیادت آنها معرفی و محسوب می شود. بنابراین اگر نّسّبشان به علی علیه السلام برسند سادات علوی و اگر به امام مجتبی سادات حسنی اگر به امام حسین سادات حسینی اگر به موسی بن جعفر سادات موسوی و اگر به امام رضا یا امام جواد برسد سادات رضوی و...... گویند. هر چند اینگونه تقسیمات چندان مناسب نیست و همه ی سادات و سیدات بزرگوار به این دلیل که نسل شان در واقع به امام علی و حضرت فاطمه سلام الله علیهما می رسند لذا همگی در زمره ی سادات علوی قرار دارند.

در خاتمه شایان توجه است برابر آمار سازمان ثبت احوال در سال ۱۳۹۳ بیش از ۶ میلیون سید و سیده از جمعیت ایران را تشکیل می دهند که حدود 60% آنان ذکور و40% بقیه اناث اند و البته ممکن است این آمار بیشتر از رقم اعلام شده باشد.

شایان ذکر است مردم مزینان در روز عیدغدیر به خانه سادات می روند و این سادات جلیل القدر هم هدیه ای به رسم تبرک و تیمن به میهمانان اهدا می نمایند و چند سالی است هیئت محترم شاهزاده علی اصغر علیه السلام با برگزاری جشنی به نام ولایت در این روز عزیز علاوه بر اطعام کل اهالی از سادات مزینانی تجلیل می کنند.

به طور طبیعی همشهریان مزینانی های ما هم نسبت به سادات جلیل القدر بخصوص سادات همشهری و منطقه ی خود که  از آنان شناخت دارند و می شناسند ارادت خاص و احترامات ویژه ای دارند.

از باب نمونه درسلام گفتن به سادات بزرگوار مقدم هستند. در مواجهه با آنان رعایت ادب و احترام و نزاکت را  دارند.حتی در محافل ومجالس و دیگر گردهمایی؛  عزیزان سادات را درصدر مجلس می نشینند و حتی المقدور سعی می کنند از انجام هر نوع کمک ویاری رساندن در حد وسع دریغ نورزند که البته همه ی این وظائف منبعث از آموزه های اسلامی و به نقل از پیشوایان و رهبران دینی ماست افزون بر وظیفه ی که هر انسانی خود را ملزم می داند تا به همنوع خود کمک کند ودر شرایط بحرانی ونیازمند به یاری او بشتابد‌.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
حقت شفاعتی لمن آغان ذریتی بیده و لسانه و ماله...... حق کسی که ذریه ام را به دست و زیان و مال خود یاری کرد آنست که اورا شفاعت کنم. (مستدرک الوسائل _جلد ۱۲_ صفحه۳۷۶)
به عقیده شما  آیا تنها همین حدیث شریفه دربیان اهمیت تکریم و تجلیل ومحترم شمردن شان سادات کفایت نمی کند؟ که البته روایات زیادی در این زمینه کم نیستند و حتی خداوند متعال در بخشی از آیه شریفه ۲۳ از سوره مبارکه شورا به فضیلت اهلبیت پیامبر و ارزش دوستی با آنان اشاره دارد ومی فرمایند: قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی.‌‌‌‌...‌‌.
ای پیامبر! به امت خود بگو: درخواست پاداشی از شما نخواهم مگر دوستی و مودت و محبت اهلبیتم

آنچه مفسران دینی خصوصا مفسران شیعه در باره القربی در آیه مذکور بیان کرده اند این است که : بخشی از این آیه؛ منظور امیرالمئومنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و ۹ فرزند و امام علیهم السلام بعد آنانند که البته عزیزان سادات نیز در زمره همین نسل و ذریه وفرزندان قرار دارند و جدای از ذی القربا نیستند.

  در قدیم برای شناخت عزیزان  سادات از غیر سادات و اینکه توجه بیشتری داشته باشیم که در برابر فرزندان زهرای فاطمه (س) قرار گرفته ایم  معمولا سادات ذکور غیر معمم و به اصطلاح مکلّا فارغ از سن و سال شان از کلاه سبز یا شال سبز رنگ یا هر دو  استفاده می کردند و سیدات محترمه  هم به نوبه ی خود روسری سبز رنگ به سر می کردندکه خیلی هم قداست و تبرک و بار معنوی خاصی داشت.

اما متاسفانه امروز در بین اجتماعات و حتی دربسیاری از روستاها به رغم اینکه مردم  ایمان و اعتقادات و باورها عمیق تری به شئونات اسلامی در رعایت واجبات و مستحبات و دیگر شعائر مذهبی داشتند و دارند اکنون این نوع پوشش در میان آنها به ندرت دیده می شود.
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۰۴
تیر
۰۲

 

🌴خاک امید

دشمنان حاضر ولی از یار غیبت مانده است
بار خود را بست و رفت از او مصیبت مانده است

واژه های نا مناسب هست ، اما بهتر است
این که در دل جای خالی از محبت مانده است

تحفه گر دشمن بیارد یادگاری ،عاقبت
باز می بینی که از این قوم نکبت مانده است

یاوه گو را گو که بس کن عمر را دادی ز کف
بی خرد دیگر چه وقتی بهر صحبت مانده است

دم به دم مرغ سحر در گوش من نجوا کند
مرغ شوم شام هست ،او از چه بابت مانده است

خاک امّید مرا با نا سرشتند از ازل
عاشقان دیگر مگر در سینه رغبت مانده است؟

داده ای بر باد ای فریاد عمر خویش،با
این دعا هایی که بر لب بی اجابت مانده است

🌹شاعر؛ عبداله محمدی مزینان (فریاد خراسانی)

  • علی مزینانی
۰۲
تیر
۰۲

🖌نویسنده؛ حسین محمدی مزینان

✍️یکی از شبهای سال 1350صدای زوزه گرگ و عوعو سگها و گاهی شغال نیزبگوش می رسید و بسیار ترسناک می نمود کسی شهامت نداشت آن شب سرآب دوانی برود. گرگها تا نزدیکی و گاهی داخِل روستا می آمدند و فردا خبر می رسید گرگ به گلّه یا آغُل فلانی زده و چند رأس را کشته و یکی را برده است...
و آن سال نیز زمستان سردی بود برف بیش از یک متر زمین را سفیدپوش کرده بود،درب بعضی خانه ها بازنمی شد مگرخانه هایی که سطح آن ازکف حیاط مرتفع تربود. داخل خیابان سرتاسر سفیدپوش؛ کامیون سرمه ای رنگ پنج تُن لیلاندکربلایی عبدالله محمدی واقعا زیربرف دیدنی بود. برف در کویر جلوه ای دیدنی داشت. اگرپرنده ای روی درخت می نشست هنگام پریدن کلی برف از بال و پرش به زمین سرازیر می شد. صدای تاپ تاپ ریختن برفها از روی بام ها و در سکوت بسیار شنیدنی بود و البته  باعث ازدیاد آن داخل کوچه و سخت شدن رفت و آمد می گردید.
آن زمان  مسجدصاحب الزمان(عج) تنها پایگاهی بود که همیشه بخاری نفتی آن داغ بودو صدای گُرگُر آن در لوله بخاری ازبیرون مسجد با دودغلیظی که داشت افراد را متوجه گرمای مسجدنموده و همین امرباعث تجمع بیشتر می گردید. در همان هوای سرد؛مردی غریبه واردمسجدشد. نمی دانم راه گم کرده و یاسائلی درمانده بود ساعت سه بعد از ظهر آن بنده ی خدا نماز خواند البته نماز عصر اما دست بسته. مصیبت وی آغازشدزمانی که فهمیدند ایشان اهل سنت است؛چشمت روز بد نبیندهمشهری 😲نصایح و پندهای پامنبری ها آغاز شد شخصی که دربین جمع خودش را از دیگران متدین تر و آگاه تر به قرآن و فقه می دانست از برادر سُنی پرسید: عموجان اسمت چیه؟ گفت: عثمان. باتعجب نگاهش کرد!☹️ وگفت: عثماااااان ای داد و بیداد چراعثمان؟! عَه عَه اِ اِ؟؟عثمان !؟بله بله عثمان! حیف نیست که تومسلمان نباشی؟!
 عثمان گفت: من مسلمانم که نماز می خوانم.
امادوستان گمان می کردند که سُنی مسلمان نیست، جمعیت باتعجب نگاهش می کردند و بنده خدا هم از ترس چنان ساکت و در خود فرو رفته بود که خدامی داند. شخصی گفت: بیا و شیعه شو!
عثمان گفت: خب من هم مثل شمامسلمانم... برادر دینی هستیم...  خدا و پیامبر و خلفا را قبول دارم. ولی کسی به حرفش گوش نمی داد و به ناچار گفت باشد قبول حالا چه کارکنم؟! گفتند: شهادتین را بگو و سپس به ولایت مولا علی(ع) باگفتن اشهدان علیا ولی الله شیعه می شوی.
گفت: اگر شما راضی می شوید باشه حرفی ندارم.
عثمان شهادتین را اقرار کرد. ناگهان قاری قرآن گفت: بَه بَه؛ به به ببینید چقدرصورتش نورانی شد ماشاءالله.برای سلامتیش صلوات بفرستین ؛ببینید نور ایمان از پیشانیش تُتُق می کشد.
 الله اکبر و بَه بَه گفتن  جماعت در مسجدطنین افکن شد و شادی درگرفت. شروع کردند باوی روبوسی کردن گویا اسغفرالله پیامبری ظهورکرده است ؛ناگهان دیگری گفت: حالا یک چیز دیگه مونده. بنده خداگفت: دیگه چی؟ گفتند: نامت راعوض کنیم 😫 انگاربرق سه فاز از عثمان پرید پرسید: مثلاچه اسمی ؟گفتند: چون جوان رشیدی هستی اکبر! بنده خدابناچار تسلیم شد و گفت: باشد نامم اکبر است. طوری گفت که اگربال داشت از بین جمعیت فرار می کرد و دیگر پشت سرش رانگاه نمی کرد!من بیاد مهمان وصاحب خانه ای افتادم که صبح صاحبخانه به زور سر و صدا او را بیدار کرد تانمازبخواند و مهمان از سرناچاری گوشه فرش راکنار زد و باغُرغُر و تیمم کنان چنان دستهارابزمین زدکه کُلّی خاک از زمین بلندشد و گفت: دو رکعت نماز ازترس صاحب خانه بجامی آورم قُربَهً الی الله😀
اما این بنده خدا از سر ناچار پذیرفت و همه او را صدا می زدند اکبر ! ...اکبر آقاجان چایی می خوری ؟... اکبرجان شب شام بیاخانه ما. بنده خدا قبول نمی کرد و به فکر فرار بود. اماشب بود و ترس و هوای بسیار سرد برفی که اگر می ماند تا یک سال بیمه بود. سرشب شد برایش لحاف تُشک؛لباس های خوب، نان و خورشت  و کفش و کلاه آوردند و مقداری هم پول حدود سی  تومان آن زمان  نقد تقدیم اکبرآقا . قرار شد فرداکه هوابهتر شود اکبرآقا را ببرندحمام و غسلش بدهند و او را صاحب خانه و زن و زندگی کنند و در روستا بماند و کار کند. حتی اسامی فرزندان آینده اش نیز معلوم شد!
آن شب مسجدگرم و عثمان به فکر فرار بود. بارش برف سنگین دوباره آغاز شد. ساعت هشت صبح من که بسیار کنجکاو بودم رفتم مسجد دیدم جمعیت دیروز هست ولی از عثمان خبری نیست!؟.. چی شده اکبر آقا کجا رفت؟ این سوال همه بود. یکی گفت رفته حمام! دیگری گفت حتما رفته در روستا دوری بزند.  شب شد از اکبرخان خبری نشد. ناگهان یکی ازدوستان گفت: بیایید اینجا! رفتیم و دیدیم اکبرآقا نان و غذا را در باغچه مسجد زیر برف قایم کرده و رفته اما مؤمنین تا پاسی از شب منتظراکبر شدند ولی از او خبری نشد و اگر شما تا حالا اکبرآقا رادیده ایدمن هم عثمان خان رادیده ام!...

  • علی مزینانی
۰۱
تیر
۰۲

💠نان خشک و ماست محلی برای دکتر...

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✍️یکی از خصوصیات اخلاقی فرزند شایسته کویر مزینان دکتر علی شریعتی مزینانی نوع برخورد بی تکلف و ساده ی او با مردم و همراه با خوش خلقی و متانت بود . او هر موقع به مزینان مشرف می شد با همشهریانش هم کلام می شد و با آنها مزاح می کرد و در صورت پرسش با حوصله و تا جایی که امکان داشت با استفاده از گویش مزینانی جوابشان را می داد. برایش فرقی نمی کرد که فرد مقابلش خان است یا دهقان و کشاورز و بلکه به قشر مستضعف و محروم بیشتر احترام می گذاشت . دلش می تپید تا روزی در جمع هم ولایتی هایش باشد.

 در یکی از روزها دکتر به هیئت بنی هاشمی مزینانی های مقیم تهران می رود و مستقیم وارد آشپزخانه می شود و بعد از احوالپرسی گرم با تک تک خادمان با خنده می گوید : چیزی برای خوردن مانده ؟

دایی من حاج قربانعلی عسکری جواب می دهد که : یه خورده گوشت کوبیده هست بیارم دکتر؟

دکتر می گوید : نه ! نان خشک و ماست محلی دارید؟

عسکری : آره، اتفاقا  فلانی از مزینان قاتق خوبی آورده !

 دکتر با شنیدن قاتق و آماده شدن آن حسابی کیف می کند و  خودش نانهای خشک را با گوشت کوب خورد کرده و سپس با قاتق آب دوغ درست می کند و با اشتها نوش جان می کند. و باز مشابه همین خاطره در هیئت ابوالفضلی یا علی اکبری مزینان اتفاق می افتد که او با صفا و سادگی تمام می نشیند و با آشپزها غذا می خورد.

حاج حسین تاج مزینانی هم که در فصل های قبل خاطره ای از او را به قلم خانم کوشکی نقل کردیم از همین سادگی رفتار او می گوید:
 ...در بازار مغازه داشتم دکتر وقتی وارد مزینان می شد می آمد دنبال من، روز اول که می آمد مستقیم می‌‌ رفت دیدن مادرم، عذر خواهی می کرد که نتوانسته بیاید سر بزند. با این که من هفت یا هشت سال کوچکتر بودم، دکتر شریعتی دنبال من می فرستاد. وقتی می خواست حرکت کند، یادم است پنجاه تومان یا صد تومان یواشکی زیر چادرش می گذاشت و می گفت: اجازه مرخصی می دهید بروم.
گاهی اگر خلوت بود. می گفت: یک ماست جوش درست کن.

حاجیه خانم عفت منصوری همسر زنده یاد حاج شیخ محمود شریعتی و دختر عمه دکتر شریعتی هم نقل می کند: «دکتر خیلی خوش‌برخورد و شوخ‌طبع بود. رفتارش با یک بچه 10 ساله طوری بود که رویشان با او باز می‌شد. در خاطرم است وقتی به ملاقاتش در زندان رفتیم. با چشم بسته آوردنش و بعد چشمانش را باز کردند. من، برادرم، پوران خانم و بچه‌ها بودند. واقعاً منقلب شدم و ناخودآگاه شروع کردم به گریه کردن. دکتر من را که دید خندید و گفت دلت برای مزینان تنگ شده که گریه می‌کنی. و با شوخی‌هایش فضای آن‌جا را عوض کرد.
بسیار اهل صحبت و گفت‌وگو بود. یادم است یک روز با برادرم(زنده یاد حاج علی اصغر منصوری) رخت و لباس بستند که بروند حمام. رفتند و مدت طولانی گذشت و برنگشتند. مادرم نگران شد و از یکی همسایه‌هایمان خواست به دنبال آن‌ها برود. آن همسایه‌مان به در خزانه که می‌رسد دکتر و برادرم را صدا می‌زند. در همان‌لحظه صدای شلیک خنده آن‌ها بلند می‌شود و او می‌بیند دکتر و برادرم غرق صحبتند و هنوز بدنشان را هم خیس نکرده‌اند. گاهی با خودم که فکر می‌کنم، می‌گویم علی کی بود؟ چی بود؟ عجب دنیایی است. افسوس واقعاً.

  • علی مزینانی
۰۱
تیر
۰۲

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی

✍️معماری آرامگاه‌های آرامستان نیز دربرگیرنده‌ی ارزش‌های فرهنگی و البته دگرگونی‌های فرهنگی خرد و کلان مزینان است. به جهت مصالح مورد استفاده در معماری آرامگاه‌های موجود، چند نسل می‌توان را شناسایی کرد:
نسل اول آرامگاه‌ها، خاکی بوده و نهایتا با سنگ‌قبری در ابعاد حدودی 20 تا ۲۵ سانت در ۴۰ تا ۵۰ سانت، هویت متوفی را برای سالیانی، مشخص و ماندگار می‌کرد. شرایط آب و هوایی مزینان که هر چیزی حتی سنگ در برابر فرسایندگی آن، امان ندارد و البته تغییر نسلی، که پیوند با گذشته را بیش از دو تا سه نسل زنده نگه نمی‌دارد و تنها فرصت احتمالی نگهداری و تعمیر آرامگاه‌ها توسط نسل‌های بعدی را می‌سوزاند این آرامگاه‌ها را بسرعت، هم‌سطح زمین ساخته و «فراموشی»، این ترس بزرگ انسان را دامن‌گیر آنها می‌کند. از این گونه، موارد اندکی در آرامستان‌ وجود دارد که گرد گذر زمان آنها را فرسوده و کم‌رونق کرده است. شاید تعبیر مزینانی‌ها از آیین نکوداشت و یادبود و زیارت درگذشتگان در آرامستان به «رفتن سرخاک» برآمده از همین دوره باشد که مرگ و‌ خاک، بیشترین پیوند و تداعی را با هم داشته‌اند. این تعبیر البته با باورهای دینی که برآمدن و برشدن آدمی را از خاک و در خاک می‌داند نیز هم‌گونی بیشتر و بهتری داشته و نسبت به نام‌هایی چون قبرستان و آرامستان، دلالت بیشتر و بهتری بر معنای دینی مرگ و مردن داشته است.

نسل دوم احتمالا آرامگاه‌هایی است که با خشت‌های پخته و مربع‌شکل بنا شده و در هماهنگی با یادگارهای بزرگ فرهنگی مزینان یعنی کاروان‌سرا و آب‌انبار و مسجد بلال و ... بوده است. مانایی این آرامگاه‌ها بیشتر بوده و تعداد بیشتری از آنها در برابر گذر زمان مقاومت کرده و ماندگار شده است. از چند مورد باقی‌مانده با این مصالح، یکی از آنها در بالاسر، هلال‌گونه، طراحی و‌ چیده شده که در مقایسه با شکل هندسی اکثر قریب به اتفاق قبور یعنی مستطیل(مکعب‌مستطیل) می‌تواند بی‌معنا نبوده و دلالتی دینی بر ایمان و‌ تعبد متوفی داشته باشد.

آرامگاه‌های سیمانی و موزاییکی هم در دوره‌هایی نزدیک یا هم‌زمان با آرامگاه‌های خشتی قابل مشاهده است.

این گونه‌های آرامگاهی، در چند چیز مشترک هستند از جمله به‌نظر نمی‌رسد حتی نوع موزاییکی آن، تداعی‌کننده‌ و دلالت‌کننده‌ی تجمل و ثروت و دارندگی بوده باشد بلکه ظاهرا تلاش برای ماندگاری آرامگاه و تداوم یاد و‌ نام متوفی و حفظ هویت و‌ طولانی‌‌ترکردن پیوند نسلی اهمیت بیشتری داشته است؛ دیگر اینکه، عمدتا  سنگ آرامگاه، بخش مجزایی از آرامگاه بوده و در ابعادی کوچک‌تر از سطح آرامگاه، روی آن قرار می‌گرفته یا بعضا نصب می‌شده که به‌دلیل کوچکی ابعاد، تنها برخی اطلاعات کلی از فرد مدفون را در بر دارد.

تقریبا از اواخر دهه‌ی شصت و اوایل دهه‌ی هفتاد که فضای فرهنگی کلی جامعه‌ی ایرانی تغییر کرد و گرایش به تجملات و نمایش ثروت افزایش یافت آرامگاه‌های آرامستان مزینان نیز تحت تاثیر قرار گرفتند البته شاید وابستگی مزینان در این بخش به کلان‌شهرها باعث شد فرهنگ شهری، خود را غالب و چیره نماید هرچند نوع ساختمان‌هایی که بتازگی در مزینان برپا می‌شود نشان می‌دهد گرایش به این سمت، چندان هم بدون اراده و‌ ناخواسته نیست. این هزینه‌ها در آرامگاه، اگرچه نشان‌دهنده‌ی احترام و‌ تکریم درگذشتگان از سوی بازماندگان و احیانا ادای دین ایشان برای جبران آنچه باید می‌کردند و فرصت انجامش را نیافتند می‌باشد گاهی از سوی عامه‌ی مردم به توان‌ مالی و ثروت بازماندگان هم تفسیر می‌شود.

از این پس، سنگ‌های مرمر در ضخامت‌های متفاوت مورد توجه قرار گرفتند و امروزه سنگ‌های گرانیتی سیاه و سفید اصطلاحا در بورس هستند. این سنگ‌ها با سطح قبور، هم‌اندازه بوده و صفحه‌ای گسترده‌تر برای نگارش و طراحی فراهم می‌نماید و از همین‌رو نمادها و معناهای بیشتری را در بر دارد که می‌تواند بخشی از حسرت ما در مورد گذشتگان خود و‌ گذشته‌ی مزینان را برای آیندگان جبران نماید.

نمادها در شناخت باورهای فرهنگی بسیار مورد توجه هستند. نمادهایی که رو‌ی سنگ آرامگاه‌های آرامستان مزینان به‌کار رفته‌اند از گذشته تا امروز تفاوت‌هایی کرده‌اند.

آرامگاه‌های خاکی و بعضا خشتی و موزاییکی که بازسازی نشده‌اند سنگ‌هایی روی آنها نصب یا قرار داده می‌شد که دو نشانه‌ی اصلی را در پایان سطور و‌ خطوط مربوط به معرفی شخص متوفی، داشتند: یکی شانه و دیگری دایره‌ای که نماد مهر نماز بوده است.

مهر نماز بیان‌گر مومن‌بودن و اهل عبادت‌بودن شخص متوفی بوده است و شانه، نشانه‌ی پاکیزگی و توجه متوفی به طهارت. برای درگذشتگان مرد، شانه‌های یک‌سو (دارای دندانه‌هایی در یک‌طرف) و برای بانوان، شانه‌های دوسو(دارای دندانه‌هایی در دوطرف) طراحی می‌شد(این نکته، برداشت دوست گرامی جناب آقای علی مزینانی حسین است که زمانی مطرح کرد و البته مطلب درستی هم می‌باشد).
در یکی از سنگ‌های باقی‌مانده، بجز این دو‌نماد، تصویر آبری یا آبزی یا ابریق هم تراشیده شده که می‌تواند نماد مهمان‌دوستی و خوان‌داری متوفی باشد هرچند کاربرد این ابزار برای شستشو، تداعی معنای طهارت و‌ پاکیزگی را دور از ذهن نمی‌کند البته اگر تصویر شانه در کنارش نمی‌بود چرا که دو نماد با یک‌معنا معمولا در یک قاب استفاده نمی‌شود از سوی دیگر، روی سنگ دیگری، در کنار آبریز، دو جام پایه‌دار هم طراحی شده که معنای سفره‌داری و میهمان‌دوستی را در این نماد تقویت می‌کند.

نماد دیگری که در سنگ قبرهای قدیمی‌تر،  در طراحی هندسی سنگ‌ها استفاده می‌شده، طاق‌نمای قوسی یا همان شکلی است که در ساخت محراب، طراحی ضریح، معماری اماکن متبرکه و مانند اینها، بسیار استفاده می‌شود. در این طراحی، ضلع پایین و دو ضلع کناری سنگ، صاف تراشیده می‌شود و ضلع‌های کناری در یک‌چهارم بالایی، در مسیری قوسی رو به نقطه‌ی یکسانی می‌گذارند و جایی برتر و بالاتر از همه با هم تلاقی می‌کنند.

این طراحی در معماری واجد مفاهیم عرفانی و فلسفی نغز و پرمغزی است و در کل بر اعتقاد اسلامی به حرکت صعودی انسان به سمت مبدا هستی و خداوند یگانه که برتر و بالاتر از هرچیز و هر کسی است دلالت دارد. البته چون تصویری از در و دروازه را در ذهن می‌آفریند بکارگیری آن در آرامستان می‌تواند نشانه‌ای از  ورود به اولین منزل در سفر به سرای دیگر باشد.
نمادها در سنگ‌های بعدی توسعه و تنوع یافتند.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی