شهدای مزینان :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای مزینان» ثبت شده است

۱۶
آبان
۰۲

چهارمین یادواره ۷۰ شهید دوران دفاع مقدس مزینان شامگاه پنجشنبه چهارم آبان ۱۴۰۲ با حضورخانواده معظم شهدا، ایثارگران و اقشار مختلف مردم مزینان و شهرهای تهران و مشهد و سبزوار و داورزن و روستاهای دیار سربداران و همچنین با قرائت قرآن قاری ممتاز کشوری حاج امیر مزینانی(طالبی) و اجرای هنرمند تآتر و سینما سیدجواد هاشمی و سخنرانی حجت الاسلام محمد مهدی ماندگاری برگزار شد.

 

 

 

 

 

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید...

  • علی مزینانی
۰۹
آبان
۰۲

یادواره ۷۰ شهید دوران دفاع مقدس دهستان "مزینان" از توابع شهرستان "داورزن" خراسان رضوی شامگاه پنجشنبه چهارم آبان ۱۴۰۲ با حضورخانواده معظم شهدا،  ایثارگران و اقشار مختلف مردم مزینان و شهرهای تهران و مشهد و سبزوار و داورزن و  روستاهای دیار سربداران برگزار شد.

یک مدرس حوزه و دانشگاه در این آیین گفت: شهدا خود را تکریم کردند لذا پرواز کرده و در بهشت همنشین اباعبدالله الحسین (ع) هستند.

حجت الاسلام محمدمهدی ماندگاری با اشاره به مقام و جایگاه شهدا، پیروزی مظلومان غزه بر کفر جهانی را قطعی دانست و افزود: یقین بدانید در این نبرد نابرابر، پیروزی از آن مردم غزه است.

وی با اشاره به پیروی عملی شهدا از ولایت فقیه، تصریح کرد: آنچه سبب عزت و اقتدار جمهوری اسلامی شده ولایت خواهی و پیروی از ولایت فقیه است.شهدا نیز در وصیتنامه هایشان می نوشتند پیرو ولایت فقیه باشید تا به کشورتان آسیب نرسد.

حجت الاسلام ماندگاری با اشاره به ایام رحلت حضرت فاطمه معصومه (س)، افزود: این بانوی بزرگ که فهم ولایی و دینی بالایی داشتند فرموده اند هر فردی بخواهد فهم دینی اش زیاد شود باید پیرو ولایت باشد.


سیدجواد هاشمی مجری، بازیگر، نویسنده و کارگردان سینما و تئاتر و تلویزیون  در این مراسم با اشاره به تعداد هفتاد شهید و صدها ایثارگر مزینانی از آشنایی خود با این دیار تاریخی در دوران نوجوانی گفت و اظهار داشت: ما مزینان را از نوجوانی می شناسیم که با کتاب های دکترعلی شریعتی مزینانی با این دیار آشنا شدیم و اکنون خوشحالم که پس از سالها توانستم به زادگاه او بیایم...

در ابتدای این مراسم حجت الاسلام حاج شیخ رضا اسلامی از رزمندگان و ایثارگران مزینان نیز با اشاره به تعداد هفتاد شهید و صدها ایثارگر مزینانی از برگزار کنندگان این یادواره عظیم تقدیر و تشکر کرد.

اجرای سرود، سخنرانی، چاوش خوانی ، روایتگری و اجرای سیدجواد هاشمی و تجلیل از والدین معزز شهدا و جمعی از رزمندگان و آزادگان و جانبازان مزینانی، برپایی نمایشگاه کتاب و مسابقه نقاشی ویژه کودکان، نخل آرایی، ایستگاه صلواتی و نمایش چند کلیپ و فیلم از رزمندگان و شهدای مزینان از برنامه های این یادواره بود .

شایان ذکر است این یادواره به همت ستاد یادواره شهدا و مسئولیت پایگاه های بسیج شهدا و همکاری پایگاه کوثر خواهران و همراهی شورا و دهیاری مزینان و  پشتیبانی حوزه مقاومت امام رضاعلیه السلام و ناحیه مقاومت بسیج داورزن برگزار شد.

مزینان  با تقدیم اولین شهید شاخص انقلاب اسلامی به نام دکترعلی شریعتی مزینانی، در دوران دفاع مقدس نیز بیش از ۷۰ شهید و ۵۰۰ رزمنده، ۱۱۰جانباز و ۵ آزاده تقدیم نظام جمهوری اسلامی کرده است و وجود چندین خانواده ۲ و سه شهید،این دیار تاریخی را از دیگر روستاهای خطه خراسان متمایز کرده است.
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۳۰
مهر
۰۲

🔹ستاد یادواره شهدای مزینان با دعوت از اقشار مختلف مردمی برای حضور  در یادواره شهدای والامقام و ایثارگران مزینان از خبرنگاران و عکاسان و علاقه مندان به میراث ماندگار پیشنیان نیز خواسته است با حضور به موقع و ساعاتی قبل از شروع مراسم از اماکن و ابنیه تاریخی این دیار دیدن کنند.

🔹مزینان که تاریخ چندین هزار ساله را در تارک زرین خود دارد و بسیاری از سیاحان و گردشگران و سلاطین و تاریخ نویسان در دوره های مختلف از آن عبور کرده و به ثبت فرهنگ و ادب و اماکن برجای مانده از مردمان خونگرم این دیار پرداخته اند پنجشنبه چهارم آبان بعد از نماز مغرب و عشا میزبان خیل عظیمی از شهروندان شهرهای سبزوار و داورزن و روستاهای  دور و نزدیک است.

🔹«صنیع الدّوله«، «ابن حوقل دمشقی»، «ابوالحسن علی بن زید بیهقی معروف به ابن فندق»، «ویلیام آدامز»، «جیمز بیلی فریزر»، «جرج کرزن»، «هوتوم شیندلر»، «سیف‌الدوله»، «ناصرالدین شاه»، «فتحعلی شاه»، «تیمور جهانگشا»، «میرزاقهرمان امین‌لشکر»، «افضل‌الممالک» و «اعتمادالسلطنه» علی اکبر دهخدا، باستانی پاریزی و فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی و ده ها و صدها نویسنده معاصر و متقدم و متأخر دیگر از مزینان دیدن نموده و از آن به نیکی یاد کرده اند.

 🔹رباط زیبای شاه عباسی که به عنوان یکی از کاروانسراهای بزرگ ایران ثبت جهانی شده، مدرسه علمیه شریعتمدار، مساجد جامع و بلال، یخدان های هرمی قدیمی، حدیره از دوره عباسی، حوض و آب انبارهای متعدد، برج  و باروهای دیدبانی، مزار خرابه و پیرپاک، قلعه ی امین آباد(رشید) و اسماعیل آباد و همت آباد، قنات تاریخی و ابرتندیس  پسر مزینان دکترعلی شریعتی مزینانی، تپه بلقیس و بلقوز، تراز و مقسم آب به دو صحرای علیا و سفلی، دیوارهای ارگ بیگ و ریگی، نخل و میدان عاشورا، تکایای میان و بالا، پل چاپارخانه، راه باستانی ابریشم، بقعه امام زاده سید حسین و آرامگاه سید اسماعیل در حاشیه بهمن آباد قدیم، باغستان و کویر بکر و زیبای مزینان می تواند بهترین اماکنی باشد که شرکت کنندگان در یادواره از آن دیدن کنند.

🔹دو بومگردی فعال در مزینان نیز به نام نرگس و یلدا می تواند میزبان خوبی باشند برای آنانی که دوست دارند شب را در این سامان سپری کنند و ستاره های بی شمار و شهاب باران کویر را به تماشا بنشینند.

🔹این دیار قهرمان پرور که در شش کیلومتری شهرستان داورزن و هشتاد کیلومتری شهرستان سبزوار واقع شده در دوران شکوهمند پیروزی انقلاب و دفاع مقدس و پس از جنگ تحمیلی بیش از هفتاد شهید و صدها ایثارگر تقدیم کرده است.

#یادواره_شهدای_مزینان
#مزینان_هیئت_ابوالفضلی
#پنجشنبه_چهارم_آبان_1402

  • علی مزینانی
۲۶
مهر
۰۲

شهید مجید افتخارزاده فرزند علی اکبر بیست و نهم دی ماه سال 1346 در شهر سبزوار چشم به جهان گشود. از خردسالی در کلاس قرآن مادربزرگش حضور داشت و قرآن و تعلیمات اولیه دینی را آموخت.

مجید تحصیلات خود تا پایان دوره راهنمایی را در مدرسه خیام گذراند. در تعطیلات تابستان برای کمک به درآمد خانواده در کارگاه آهنگری کار می کرد. جوانی بسیار خوش اخلاق، خوش برخورد و مهربان بود و در برابر مشکلات زندگی صبور، شجاع و با شهامت بود. از دروغ گفتن پرهیز می کرد و در برابر رفتارهای غیر منطقی مخالفین بسیار ناراحت می‌شد.

او با ایمان و با تقوا بود و به انجام فرایض و واجبات دینی بسیار اهمیت می‌داد. اهل نماز اول وقت بود و سعی می کرد نمازش را به جماعت در مسجد بخواند. به ائمه اطهار (ع) خصوصاً امام حسین (ع) ارادت و عشق می ورزید. بیشتر اوقات به پشت بام خانه شان می رفت و با صدای بلند به امام حسین (ع) سلام می داد. در مراسم سوگواری ها و دعاها مدام شرکت می‌کرد و قرآن زیاد می خواند و همواره ذکر خدا بر لب داشت.

وی در سال های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی در صحنه‌هایی همچون راهپیمایی‌ها و تشییع جنازه شهدا حضور فعال داشت. در گشت زنی های شبانه شرکت می کرد و به امام خمینی عشق می ورزید و بزرگترین آرزویش شهادت بود.

مجید 3 ماه در جهاد سازندگی به صورت دواطلبانه حضور یافت و در این مدت در عمران و آبادانی مناطق محروم اطراف شهر به این نهاد و مستضعفین و محرومین کمک می کرد. با شروع جنگ تحمیلی از طریق بسیج و به صورت داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل شتافت. مسئولیتش در جبهه پیک بود و بعد از چند نوبت مجروحیت، سرانجام در تاریخ 1365/2/30 در منطقه مهران و در جریان عملیات کربلای 1 بر اثر اصابت ترکش به صورت و دست چپش به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهر این شهید والامقام پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار قطعه اصلی ردیف4 شماره 1 به خاک سپرده شد.

سفارش شهید والامقام مجید افتخارزاده

سپاس و شکر فراوان خدایی را که ما را به این راه روشن و صراط مستقیمش هدایت کرد و از گمراهی ها و ظلمات نجات داد. خدائی که گناهان ما را که بسیار زیاد بوده و هست می بخشد. ان شاءالله.

آری مادرم، در این برهه از زمان که انقلاب اسلامی مان در مواجه با خطراتی چند از سوی دشمنان داخلی و خارجی قرار گرفته و نیاز به من و حتی به شما و دیگران دارد. من نیز برحسب وظیفه ای که خدا و ائمه برایم تعیین نموده بودند. بسوی جبهه روانه شدم رفتم تا شاید من هم نقشی در انقلاب داشته باشم و بتوانم دینم را به نحو احسن به اسلام و جمهوری اسلامی و این انقلاب ادا کنم.

آخر ای برادران و خواهران عزیز! جبهه با خاک پاک و پر برکتش محراب عبادت است و میدان خویشتن باز نگردی؟ مگر می شود در جبهه در کنار رزمندگان مومن نماز بگذارید و تسلیم تقدیر و خواست حق تعالی نشوی؟ دعایی هست که مضمونش چنین است. خدایا! گواهی می دهم که شهدا بر ما سبقت گرفته اند و پیمان می بندم که به آنها ملحق شوم که سبقت گرفته اند و خیلی پیش رفته اند.خداوندا! توفیق ده تا ما هم راه بیفتیم و از شهدایمان عقب نمانیم. برای یک شخص مسلمان مردن در بستر ننگ است و من نیز برای تحفق بخشیدن به آرمان سرخ حسین(ع) به جبهه روانه شدم تا شاید مسئولیتی که بر عهده ام است انجام دهم و در این راه اگر خدا توفیق داد شهید شدم از همه ملت ایران می خواهم با پیروی از رهبر انقلاب همیشه در صحنه بمانند و بدانند مسئولیت بزرگی که شهیدانمان بر دوش آنها نهاده اند و رهنمودهای امام عزیزمان را سر لوحه زندگیشان قرار دهند. مادرجان! همیشه در راه اسلام قدم بردار و از شهادتی که نصیب فرزندت شده خوشحال باش و بدان که نعمتی بوده از طرف خداوند که بر فرزندت وارد گردیده و خدا را شاکر باشید و مرا حلال کنید. مادر جان! می دانم زیاد زحمت کشیدی و شبها تا به صبح برایم بیدار ماندی و مرا نوازش می کردی تا در پیری عصای دستت باشم ولی چه کنم که اسلام به خون من نیاز دارد.از شما می خواهم که از همه برایم حلالیت بطلبید. خواهرم از تو می خواهم که همچون زینب استوار باشی و خاری باشی در چشم دشمنان اسلام.

پروردگارا! شربت مرگ را در کام من شیرین فرما و عروس مرگ را در چشم من مانوس و جلوه گرساز و چنان کن که همیشه تشنه این شربت شیرین باشم و وصال این عروس زیبا را آرزو کنم. شهادت "حبل المتین" آنها است که اگر کسی به آن چنگ زنند ارجحترین و برترین و نزدیکترین فرد به پروردگار خواهند بود.

پروردگارا! از تو سه عشق می خواهم. اول، عشق به خودت که بر دلم تابش کنی که همه چیز در این صورت اصلاح می شود. دوم، عشق به کسانی که تو دوست داری و سوم، عشق به هر عملی که مرا به تو مربوط می کند. برادران و خواهران صدامیان همیشه دو نقطه از پیکر شهدایمان را هدف می گیرند. یکی قلبشان و دیگری مغزشان، قلبشان را به خاطر این که برای ملت اسلام می تپد و مغزشان را به خاطر اینکه برای اسلام فکر می کند.
دیباچه عشق و انقلاب است شهید / منظوم بلیغ آفتاب است شهید
فریاد بلند ظهر عاشورا را / با سرخی خون خود جواب است شهید
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند / فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی / دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
والسلام علی من التبع الهدی 1365/02/11

  • علی مزینانی
۲۲
مهر
۰۲

 

🔹چهارمین یادواره ده ها شهید والامقام و صدها ایثارگر مزینانی پنجشنبه چهارم آبان ماه همزمان با سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و با حضور مردم قدرشناس خطه ی کویر در میدان عاشورای مزینان برگزار می شود.

🔹مهدی آزاده فرمانده پایگاه بسیج شهدای مزینان با اعلام این خبر گفت: مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی همانند علامه محمدتقی شریعتی و فرزند برومندش دکترعلی شریعتی مزینانی و مردمان با غیرت و وفادار به دین اسلام و مذهب شیعه، در دوران های مختلف تاریخی فرزندان دلاوری را پرورانده که ایثارگری ها و از جان گذشتگی آنها زبانزد خاص و عام بوده و اوج این ایثارگری در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.

🔹وی افزود: ثبت نام بیش از پانصد رزمنده و ایثارگر و شهید در دوران هشت سال جنگ تحمیلی یکی از افتخارات ما مزینانی هاست که البته معتقدیم این تعداد بیشتر از آمار موجود است و شاید هنوز عزیزانی که به فضای مجازی و پایگاه های اطلاع رسانی دسترسی نداشته باشند و یا به دلایل خاصی مانند در گمنامی زیستن برای ثواب بیشتر اسامی خود را اعلام نکرده اند اما همین تعداد و به ویژه خانواده های معزز با دو شهید و سه شهید؛ این کهن دیار تاریخی را از روستاهای دیگر کشور متمایز کرده است.

🔹این آزاده سرافراز مزینانی خاطرنشان کرد: رزمندگان و ایثارگران و شهدای مزینانی در تمامی میادین چه در کسوت فرماندهی و یا مسئولیتی و رزمنده عادی حضور جدی و شگرفی داشته اند که خود شامل چندین جلد کتاب و فیلم می شود و امیدواریم روزی با ثبت این افتخارات بتوانیم آن طور که شایسته است دلاورمردان سرزمین خود را معرفی کنیم و اکنون با همین رویکرد بزرگترین یادواره را در سطح روستاهای غرب خراسان رضوی و شاید هم کشوری بنا داریم روز پنجشنبه چهارم آبان سال جاری و  همزمان با سالروز رحلت بانوی کرامت و مهرورزی حضرت معصومه سلام علیها در میدان تاریخی عاشورا تجلیگاه عشق و ایثار مردم مزینان برگزار کنیم.

🔹مسئول برگزاری یادواره شهدای مزینان با تشکر از همکاری و همراهی فرمانده  و مسئولین ناحیه و حوزه مقامت بسیج سپاه داورزن تصریح کرد: در حال حاضر حضور حجت الاسلام ماندگاری به عنوان سخنران و هنرمند و مجری توانمند کشوری سیدجواد هاشمی قطعی شده و با یکی از مداحان صاحب نام نیز در حال مذاکره هستیم.

🔹وی با دعوت از تمامی اصحاب رسانه و خبرگزاری ها و پایگاه های اطلاع رسانی افزود: نقش رسانه در این گونه رویدادها و مناسبت ها بسیار ارزنده و بر کسی پوشیده نیست و به یقین انعکاس پیش خبر و خبر و گزارش می تواند هم حضور حداکثری مردم را رقم بزند و هم در معرفی و ماندگاری این مراسم آیینی تأثیر گذار باشد و به فرموده مقام معظم رهبری اجر و ثواب گرامیداشت یاد و نام و شهدا کمتر از شهادت نیست و بی تردید رسانه ها پیشگامان این عرصه هستند لذا از تمامی مدیران، خبرنگاران و اصحاب قلم و ادب و هنرمندان چه در فضای مجازی و یا حقیقی دعوت می کنیم که ما را در این راه کمک نمایند.

🔹شایان ذکر است؛ تا کنون  سه یادواره و یادبود در سال های 1384 و 1392 و 1393  به یاد و نام شهدا و ایثارگران مزینانی در مزینان برگزار و با استقبال ویژه ای مواجه شده است و پیش بینی می شود در این مراسم نیز که بعد از نماز مغرب و عشا و در پنجشنبه چهارم آبان ماه برگزار می گردد بیش از سه هزار نفر شرکت نمایند.

 

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۵
شهریور
۰۲

✍️بسیجی شهید موسی الرضا تاجفرد مزینانی فرزند علی اکبر اول تیرماه سال 1346 در مزینان به دنیا آمد . در کودکی به خاطر شغل پدر در شهرستان سبزوار ساکن شدند و  تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهدای هویزه کنونی و تحصیلات راهنمایی را در مدرسه بزرگمهر با موفقیت گذراند و برای ادامه تحصیل به دبیرستان دکتر غنی گام نهاد و تا سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد .

با شروع انقلاب اسلامی موسی الرضا که در سال دوم راهنمایی درس می خواند در راهپیمایی های انقلابی مردم سبزوار شرکت می کرد و پس از آغاز جنگ تحمیلی به عضویت بسیج در آمد و پس از چند بار حضور در جبهه های حق علیه باطل عاقبت در عملیات سرنوشت ساز والفجر هشت و در یوم الله 22 بهمن سال 1364 نام پاکش در طومار مجاهدان راه خدا و شهدای کربلای ایران ثبت گردید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای سبزوار قطعه اصلی ردیف4 شماره 6 به خاک سپرده شد.

دو دلاور دیگر از خاندان تاج و تاجفرد به نام  علی اکبر و محمدرضا تاج مزینانی در دفاع مقدس به شهادت رسیده اند که پیکر این دوشهید در آرامستان بهشت علی علیه السلام مزینان به خاک سپرده شده است.

پدر و مادر موسی الرضا نیز در سالهای اخیر دارفانی را وداع گفته و همسایه ی فرزند شهیدشان شده اند .

🔹مرحوم ابراهیم موهبتی همرزم شهید تاجفرد نقل کرد:

پس از گذشتن  رزمندگان اسلام از اروند رود و پدافند و استراحت نیروها در پشت خاکریز نیمه های شب صدای گریه ای همسنگران را از خواب بیدار کرد . من جزو اولین کسانی بودم که بیدار شدم و به سراغ آن رزمنده رفتم و دیدم که موسی الرضا تاجفرد است که در حالتی معنوی مشغول خواندن نماز شب و راز و نیاز خاصی با معبود خود بود . پس از اتمام نماز به سراغش رفتم و گفتم:«چرا این قدر گریه کردی؟»

گفت:« قبل از نماز خواب می دیدم که همراه فرشتگان الهی در نزد پرودگار حاضر هستم . پس از این که از خواب بیدار شدم نماز شب و شکر به جا آوردم و فهمیدم که شهید می شوم. از خداوند می خواهم که این قربانی را از خانواده ام قبول کند.»

 

✍️روایت‌داستانی از زندگی دانش آموز شهید موسی الرضا تاج‌فرد مزینانی

💠آخرین عکس

یکی دو ساعتی می‌شود که رفته نانوایی، آن‌قدر دیر کرده که همه‌ی خانواده منتظرند یکی از بچه‌های محل نان بیاورد و بعد هم بگوید «ببخشید دیگه موسی‌الرضا سرش خیلی شلوغ بود...بچه‌ها هم دس تنها بودن...» و بعد هم بگوید: «نهارتان را بخورید که دیر می‌آید». حالا برای خانواده هم طبیعی شده این اتفاق‌ها. این هم صدای در، اما مثل‌اینکه این بار خودش آمده؛ در جواب اعتراض برادرش می‌گوید:

- نون وایی محل شلوغ بود ...یکی از ور دستای شاطر هم نبود ...واستادم یه کم کمکش کنم که کار مردم رو راه بندازه...

چند وقتی است که راه و بی راه از مادر پیگیر استخاره است، مدام می‌پرسد:

- چی شد مادر استخاره گرفتی؟

از وقتی موسی‌الرضا با بچه‌های پایگاه بسیج دبیرستان «دکتر غنی» در سمینار هفته بسیج شرکت کرده مدام پا پی می‌شود که: «می خوام برم جبهه».

...***...

حالا دیگر کبک موسی الرضا خروس می‌خواند از وقتی رفتنش قطعی شده انگار صورتش گل انداخته باشد، این روزها اوایل بهمن ماه است و احتمالاً تا یک هفته دیگر اعزام می‌شود.
امروز ناهار مهمان داریم، بعد از غذا گوشه‌ای جمع می‌شویم، احمد پسر عمویم دوربینی را که تازه خریده نشانمان می‌دهد؛ آورده تا فیلم‌های داخلش را بدهد برای ظهور، ظاهراً یک عکس دیگر ته حلقه فیلم باقی مانده؛ موسی‌الرضا که می‌فهمد، از آن گیرهای اساسی می‌دهد که:

- ...پسر عمو بیا و این عکس آخری رو از من بگیر...یادگاریِ دیگه.
- آخه ...لبخند بزن رزمنده ...آماده‌ای
- یه لحضه صبر کن

موسی‌الرضا می‌رود از اتاقش و کتابی را می‌آورد؛ جلوی در اتاق پذیرایی کتاب را رو به رویش باز می‌کند و می‌گوید: «حاضرم...آخرین عکسو بگیر»
پسر عمو دوربین لوبیتر را به خودش می‌چسباند و گردنش را به سمت پایین خم می‌کند، به طرز خاصی ژست می‌گیرد و می‌گوید: «سه، دو، یک...»

...***...

جمعیت زیادی برای بدرقه رزمنده‌ها آمده‌اند، صدای «یا حسین یا حسین» و«یا فاطمه یا فاطمه» همه‌جا را گرفته...اتوبوس رزمنده‌ها راه می‌افتد...چه شور و هیجانی دارند...همینطور که دست تکان می‌دهند انگار که قلب مرا با خودشان می‌برند...

...***...

هشتم بهمن روز اعزام موسی برایم مثل یک مبداء شده، می‌شمارم یک دو سه ...چهارده روز است که رفته جبهه.
موسی خیلی زود برمی گردد، ۲۸ بهمن یعنی حدود بیست روز بعد از اعزامش؛ البته بعد می‌فهمم چهارده روزش را منطقه بوده و پنج شش روزی هم داخل اروند رود.

...***...

بچه‌های پایگاه عکس بزرگی از موسی‌الرضا را برای مان هدیه آورده اند، که بالایش نوشته شده «و شهید قلب تاریخ است...»

زل زده‌ام به قاب عکس که روی طاقچه است و پیداست که او هم به من زل زده، حواسم به چشم‌های موسی‌الرضاست و آن جمله‌ی بالای سرش.

صدای زنگ در می‌آید. پسر عموست، زیاد صحبت نمی‌کند و پاکتی به من می‌دهد. قبل از این که بپرسم چیست توضیح می‌دهد که عکس روز مهمانی است، همان که قبل از اعزام موسی الرضا گرفته.

اشک‌هایم بی اختیار جاری می‌شود، تا حواسم جمع می شود کسی جلو در نیست ...می‌آیم تا کنار قاب عکسی که بچه‌های پایگاه آورده‌اند، عکس داخل پاکت را بیرون می‌آورم و گوشه پایین قاب عکس گیر می‌دهم، روی کلمه «شهید» را می‌پوشاند اما باقی آن پیداست که نوشته«...موسی الرضا تاج فرد...تاریخ شهادت ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر ۸».

دو سه قدم عقب‌تر می‌روم حالا دوتا موسی داخل یک قاب دارم! بیشتر که به عکس آن روز و نوشته کنارش دقت می‌کنم انگار یکه خورده باشم،اشک‌هایم را پاک می‌کنم. روی کتابی که آنروز موسی‌الرضا جلوی دوربین دستش گرفته بود نوشته:

«والفجر...ولیال عشر...۲۲ بهمن مبارک باد» نگاهم را می‌آورم تا ته قاب عکس و نوشته‌اش را می‌خوانم؛ این بار نمی‌توانم جلوی اشک‌هایم را بگیرم، آخر موسی الرضا «۲۲ بهمن ۱۳۶۴ و در عملیات والفجر ۸» به شهادت رسید.

🚩پیام شهیدموسی الرضا تاج فرد:

بسمه تعالی
و العصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات تواصو بالحق و تواصو بالصبر.
هر انسانی که به این دنیا می آید باید بازگردد. و چه خوبست که این بازگشت بسوی خدا با (جهاد در راه خدا باشد).اگر راه مان فی سبیل الله باشد. مرگ سرخ را بر مرگ سیاه ترجیح داده ایم. آخرت از رنجها و سختی هایی که انسان دیده است راحت تر است. زیرا انسان که به سوی خدا حرکت کرد. مورد آمرزش و مغفرت خداوند قرار می گیرد.
مادر جان و پدر عزیزم سلام علیکم! امیدوارم که حالتان خوب باشد و بتوانید قدمهایتان را در راه خدا استوارتر و محکم تر گردانید و بیشتر با دشمنان اسلام کسانی که می خواهند به اسلام ضربه وارد کنند از هر طریقی که باشد با آنها بجنگید. مادر و پدر عزیزم! اگر در این مدتی که من از آغاز کودکی در آغوش پر از مهر و محبت قرار داشتم و مرا بزرگ نموده اید. شما را زیاد رنجانده ام از شما معذرت می خواهم. و از خداوند می خواهم که مرا در این راه که برگزیده ام موفق گرداند و شما از من راضی باشید. که این راضی بودن شما باعث شاد شدن روح من در آن دنیا می گردد.
و اما کلمه ای صحبت با برادران و خواهران عزیزم که امیدوارم همیشه در کارهایشان پیروز و موفق باشند. اگر مادر، پدر، برادر و خواهر عزیزم شهید شدم امیدوارم که از مرگ من ناراحت نشوید و در عزایم گریه زاری نکنید و اگر گریه کردید. به خاطر آن آقایی که در صحرای کربلا سر در بدن نداشت گریه کنید.
مادر جان و پدر عزیزم امیدوارم که شما را در بهشت جایی که خداوند به انسان آن را وعده داده است زیارتتان کنم. و از خواهرانم خواهش می کنم که زینب وار صبر کنند و در عزای من گریه نکنید و از برادرم می خواهم که بعد از من اگر به لطف خدا شهید شدم اسلحه مرا نگذارد و آن را از زمین بلند کند. تا بلکه ان شاءالله راه کربلای حسینی به دست شما برادران عزیز و رزمنده باز گردد. به امید آن روز. و از کلیه برادران و دوستان عزیزی که با من بوده اند می خواهم که با دشمنان و متجاوزان بجنگند. و همانطور که خداوند در قرآن می فرماید: "وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه" یعنی اینکه با کافران جهاد کنید تا فساد و فتنه از روی زمین برطرف شود. تا ان شاءالله همیشه شر دشمنان و کافران از این سرزمین اسلامی قطع گردد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۰
شهریور
۰۲

آقامهدی کارگر ساده پمپ بنزین اختصاصی در حوالی نارمک تهران در کنار همسرش فاطمه خانم در همان منطقه زندگی می‌کردند. دومین ماه تابستان گرم و پراضطراب سال چهل‌وشش از نیمه گذشته بود.هفدهم مردادماه نگرانی‌های خانواده آقامهدی به پایان رسید. خداوند مهربان فرزند پسری به آنان هدیه کرد که نامش را احمد گذاشتند.احمد فرزند اول خانواده آقامهدی، دوران کودکی را در نارمک گذراند.

 

هفت‌ساله بود که تمرین دین‌داری می‌کرد و نماز را در کنار پدر و مادرش می‌خواند. او در هفتمین بهار زندگی با تلاش مادرش توانسته بود لذت گفتگو با خداوندش را احساس کند. شهد شیرین گفت‌‌وگو با خالق آن چنان به کامش نشسته بود که تا روز عروجش یک روز از نمازهای او قضا نشده بود. پس از مهاجرت خانواده به شهرستان دامغان، احمد تحصیل در دوره ابتدایی را به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید محمد منتظری گذراند.
او فرزند بزرگ خانواده بود. تعطیلات تابستان را همراه پدر بنایی می‌کرد؛ زیرا خانواده آقامهدی شلوغ‌تر شده بود. احمد کمک می‌کرد تا قامت پدر در تأمین معاش خانواده کم‌‌تر خمیده‌‌شود. دست‌های ترک‌خورده و خشن آقامهدی سبب شده بود تا احمد بیشتر از قبل در کار بنایی به پدر کمک کند. او در کنار تمام مسؤولیت‌هایی که پدر به او سپرده بود، به فعالیت‌های مذهبی و سیاسی نیز مشغول بود. احمد یازده سال داشت که اولین روزهای انقلاب بر صفحه سرد زمستان نوشته می‌شد.
پایگاه شهید مصفحی اولین مکانی بود که احمد به‌طور رسمی در آن ثبت‌‌نام کرد. اعضای پایگاه بعد از شروع جنگ، تمام تلاش خود را می‌کردند تا نام ایران، انقلاب و امام زنده بماند. او چهارده سال داشت که برای اولین بار، مجوز یافت تا خود را در رزمگاه حق و باطل محک بزند. او که از کودکی دل و جانش با ذکر خدا مانوس بود پس از بازگشت از میدان جنگ تمام توانش را به‌کار گرفت تا هم‌سالانش را با خویش همراه سازد. آن‌ها را به حضور در این بزمگاه نماز تشویق می‌کرد. رمز درک حضور را در برپایی و ایستادگی بر نماز اول وقت و نماز جمعه و جماعت می‌دانست.
روزهای نوجوانی و پردغدغه‌اش را در حالی به پایان می‌برد که آغاز نگرانی و فرار چشم‌هایش از خواب  غفلت‌‌زدگی و مردگی جسمش بود.
تنها ساعت زنگ‌دار احمد بود که اجازه می‌داد تن خسته‌اش لختی آرام بگیرد. کمی مانده تا اذان صبح ساعت با صدایی گوش‌نواز او را به لحظه مناجات با خدا و نماز شب دعوت می‌کرد. عمر رفاقت احمد و ساعت زنگ‌دارش چند سالی بیشتر نشد. میراث‌داری احمد از نامش امانت‌داریش بود.
صد و ده روز از عمر کوتاهش را در مناطق عملیاتی گذراند. روزهای دنیا هرچند کوتاه اما سخت برایش رقم خورده بود. احمد به سخت‌گیری دنیا عادت کرده بود. او بندهای زندان تنگ و سخت دنیا را در میدان های نبرد باز کرد. عملیات محرم و دشت‌‌عباس و عین‌‌خوش مکان رهایی احمد بودند. روزهای قبل از عملیات برای او رسیدن به نهایت ایمان و جست‌وجوی بهترین راه و آزادی مطلق از تمام بندها بود. بچه‌های گردان محب در آخرین مرحله از عملیات محرم در یکی از کانال‌های اطراف رودخانه‌ای که با خون شهدای محرم و گرمای عشقشان به معبود ملتهب شده بود، با ذکر «یا زینب» شاهد رهایی احمد بودند.
او براثر اصابت تیر مستقیم دشمن در یازدهمین روز آبان‌ماه سال شصت‌ویک به دیدار امین‌ترین امانت‌داران شتافت و صادقانه غریق دریای محبت یار شد.
فردوس رضای دامغان سال‌‌هاست احمد را در آغوش آرام خود جای داده ‌‌است.

ساحل سرخ دوئیرج شاهد رهایی احمد بود 
نام و نشان شهید احمد مزینانی را از زبان همرزم و دوست دیرینه‌اش حسین احسان‌پور شنیدیم؛ دوستی که ارادت و محبت به رفیق شهیدش را می‌توان از لابه‌لای حرف‌ها و روایاتش به خوبی حس کرد. رفقایی که هنوز هم پای رفاقتشان مانده‌اند. احمد مزینانی در عملیات محرم به شهادت رسید و حالا همرزمش حمید احسان‌پور با دلتنگی برای لحظاتی راوی زندگی تا شهادت رفیق شهیدش می‌شود.

 

 نماز‌های احمد

سال ۴۶ از نیمه گذشته بود که احمد در نارمک تهران متولد شد. او فرزند اول خانواده بود. خانواده‌ای مؤمن که مهد پرورش احمد شد. همراهی او با پدر و تربیت دینی مادر باعث شد تا از سن هفت سالگی به انجام واجباتی، چون نماز مقید شود. نماز‌هایی که حال و هوای خاصی برایش داشت و همین نماز‌های خالصانه بعد‌ها نقطه رهایی او شد. 

 کمی بعد خانواده احمد به شهرستان دامغان مهاجرت کردند و احمد تحصیل در دوره ابتدایی را به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید محمد منتظری سپری کرد. شهید مزینانی تعطیلات تابستان را همراه پدر بنایی می‌کرد تا قامت پدر در تأمین معاش خانواده پرجمعیت‌شان خم نشود. دست‌های ترک‌خورده و خشن پدر سبب شده بود تا احمد بیشتر از قبل در کار بنایی به پدر کمک کند. او در کنار تمام مسئولیت‌هایی که پدر به او سپرده بود، به فعالیت‌های مذهبی و سیاسی نیز مشغول بود. اولین روز‌های انقلاب احمد ۱۱ سال داشت و پایگاه شهید مصفحی اولین مکانی بود که احمد به‌طور رسمی در آن ثبت نام کرد. اعضای پایگاه بعد از شروع جنگ، تمام تلاش خود را می‌کردند تا نام ایران، انقلاب و امام زنده بماند. 

 رزمنده ۱۴ساله

احمد مزینانی ۱۴سال داشت که برای اولین بار اجازه پیدا کرد تا خودش را در رزمگاه حق و باطل محک بزند. او که از کودکی دل و جانش با ذکر خدا مأنوس بود پس از بازگشت از میدان جنگ تمام توانش را به کار گرفت تا همسالانش را با خویش همراه سازد. آن‌ها را به حضور در نماز تشویق می‌کرد. او رمز درک حضور را در برپایی و ایستادگی بر نماز اول وقت و نماز جمعه و جماعت می‌دانست. 

 ۱۱۰روز مجاهدت

احمد ۱۱۰ روز از عمر کوتاهش را در مناطق عملیاتی سپری کرد. عملیات محرم در دشت عباس و عین خوش مکان رهایی احمد بود. بچه‌های گردان محب که یکی از گردان‌های تیپ ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) بود، در تداوم عملیات محرم در یکی از کانال‌های اطراف رودخانه‌ای (دوئیرج) که با خون شهدای محرم و گرمای عشقشان به معبود ملتهب شده بود، با ذکر «یا زینب» وارد عمل شدند و همانجا شاهد رهایی احمد بودند. او بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن در یازدهمین روز آبان‌۱۳۶۱ به دیدار معبودش شتافت؛ و شهادت... 

بعد از پایان مرحله اول عملیات محرم، آتش سنگین دشمن بر منطقه همچنان ادامه داشت. با توپ ضدهوایی چهارلول که مخصوص ساقط کردن هواپیما بود، منطقه را زیر آتش گرفته بودند. صدای آزاردهنده آرپی‌جی و خمپاره ۶۰ تمام فضا را پر کرده بود. احمد همراه پنج نفر از بچه‌ها در ۵۰ متری دشمن در داخل کانال بودند. آن‌ها به محض خروج از کانال مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفتند. فرصت اینکه لحظه‌ای برگردد و دوباره فریاد «الله اکبر» او جسم و جان خسته بچه‌ها را در میان حجم سنگین دود آتش جانی تازه ببخشد، پیدا نکرد... احمد رفت. با شنیدن خبر شهادت احمد گردان محب جانی تازه یافت. شهادت احمد خون آن‌ها را به جوش آورده بود. روایات زیادی از زبان همرزمان شهید شنیده شد؛ روایاتی از مجاهدت‌های احمد. به گفته همرزمانش او خستگی را خسته کرده بود. دیدن قد و قامت و سن شناسنامه‌ای احمد و همت و حماسه آفرینی او الگوی خوبی برای دیگران شده بود. با تمام توان به خاکریز دشمن حمله کردند و چند کیلومتر دشمن را به عقب راندند. 

 

 

✍️وصیتنامه شهید والامقام احمد مزینانی

 

بسم الله الرحمن  الرحیم

«و درود بر محمد (ص)! حزب الله! مردم فداکار و صبور و ایثارگر وطنم! که قدم به قدم با امام خود راه پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی را پیمودند و نفس به نفس خدا را خواستند و اسلام را طلب کردند و قرآن را وسیله قرب خدا قرار دادند. 

جنگ کمبودی دارد، جنگ شهادت دارد، جنگ‌‌ها خون دارد، برای بسیاری جنگ‌‌ها گرسنگی دارد، جنگ‌‌ها گرانی دارد، جنگ‌‌ها خرابی دارد و همه چیزهایی که لوازم جنگ‌‌هاست خصوصاً جنگی که در ایران پیش آمده است و خصوصاً نهضتی که ایران آمده است که موجب این شده است که قدرت‌‌های بزرگ در مقابل او دست به توطئه زده‌‌اند و می‌‌زنند.

آن‌‌چه وصیت من است این است که همیشه پیرو خط امام باشید که اگر این‌‌گونه باشید هیچ خطر و انحرافی شما را تهدید نخواهد کرد و بار دیگر می‌‌گویم که بایستی از امام پیروی کرد و الا مورد مؤاخذه بزرگ قرار می‌‌گیریم. رهنمودهای اسلام را به گوش دل بشنوید و با تمام وجود در انجام آن کوشا باشید و درود بر امت محمد(ص) حزب‌‌الله مردم فداکار و صبور و ایثارگر وطنم که قدم به قدم با امام خود راه پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی را پیمودند و نفس به نفس خدا را خواستند و اسلام را طلب کردند و قرآن را وسیلۀ خوبی برای رسیدن به خدا قرار دادند.

پس خدایا طردم مکن که بندهای محتاج بیش نیستم و به امید فضل به درگاهت آمده‌‌ام و پیشانی شرمساری بر خاک نهاده‌‌ام تا به تو بپیوندم. خدای من شاهد است که من نه برای انتقام و نه برای این‌‌که وقتی شهید شدم به بهشت بروم به جبهه آمده‌‌ام بلکه تنها هدفم از جبهه آمدن احیای دینم و تداوم انقلاب می‌‌باشد و در نهایت هدفم شهید شدن است و برای رسیدن به این هدف خود را به یاری می‌‌طلبم زیرا هدفم خدا مکتبم اسلام و مرادم روح‌‌الله است هر قدمی که بردارم و گلوله هایی که دشمن شلیک کند قلب دشمن را هدف سازم.

مبادا مادرم گریه کنی لطف خدای را مبادا کم کنی از شکر خود مبادا اجر خود را کم کنی مادر مبادا صبر تو شیطان برد مادر تو باید فخر به عالم کنی مادر خوشحال باش که فرزندت فدای راه حق گردد. راستی اگر من شهید شدم هر جا که خواستید می‌‌توانید مرا به زیر خاک کنید اما بهتر است در شهیدآباد تهران باشد جایی که از آن‌‌جا به دنیا آمده‌‌ام. خداوندا مرا شهید بمیران شاید خون ناچیز من کمکی کرده باشد برای تداوم انقلاب اسلامی.

منابع؛
-روزنامه جوان

-ستارگان پر فروغ سایت جامع شهدای دامغان

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۱۸
مرداد
۰۲

 

 

✍️محمد مزینانی فرزند کربلایی علی اصغر روس اول شهریور سال1342ه.ش در مزینان سبزوار پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش فرد سرزنده و شوخ طبعی بود و در مراسم عروسی و یا جشن های ملی و یا مذهبی به زبان روسی شعر و ترانه می خواند و دیگران را می خنداند او در زمانی که روس ها به ایران حمله می کنند سرباز بوده و مدتی را در پادگان روس ها کار می کرده و از همان زمان چند کلمه ای یاد می گیرد و بعدها به تقلید از آنها روسی صحبت می کند و به همین خاطر در مزینان به کربلایی اصغر روس معروف می شود.

کربلایی اصغر پس از پیروزی انقلاب نیز در نمایشنامه ای که به نویسندگی و کارگردانی زنده یاد رمضانعلی عسکری و با بازی خوب محمد و چند تن از جوانان مزینان اجرا می شود نقش یک افسر روسی را به خوبی ایفامی کند.

🔹محمد دوران کودکی را در مکتبخانه مزینان به فراگیری قرآن می گذراند و برای ادامه تحصیل وارد مدرسه ابتدایی مزینان می شود. در تعزیه خوانی استعداد سرشارش موجب توجه بزرگان می شود و او نقش سکینه خاتون(س) و پس ازآن حضرت قاسم (ع) و شوذب و در نهایت حضرت امام حسین (ع) را در مراسم عاشورای دهه اول و دوم مزینان اجرا می کند. او آنقدر در تعزیه خوب ظاهر می شود که تعزیه گردان ها را مجاب می کند که نقش های مختلف را به او بسپارند و محمد نیز به زیبایی و هنرمندانه ایفا می کند.

وی در نوحه خوانی هم استادکم نظیری می شود در مزینان و روستاهای مجاور با صدای زیبایش دعای کمیل و توسل و ندبه و نوحه می خواند.


🔹پس از اتمام دوران مدرسه ابتدایی برای تامین امرارمعاش به تهران عزیمت می کند و در حرفه گچ کاری نیز استاد چیره دستی می شود و بعد از ازدواج نیز مدتی درتهران و سمنان دراین شغل فعالیت می کند و با شروع جنگ تحمیلی در حالی که یک فرزند دختر دارد به خدمت سربازی اعزام می شود و در منطقه سومار به جنگ با دشمن بعثی می رود. فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی وقتی خلوص او را می بینند پیشنهاد می کنند که پیشنمازی جماعت را بپذیرد و با اصرار، او نیز قبول می کند و از آن روز به بعد درجه داران و افسران ارشدبه امامت او نماز جماعت می خوانند .

خاطره همسرشهید:
🔹محمد پس از اتمام دوران سربازی به امداد جنگ زدگان سوسنگرد می شتابد و با کمک چندنفر از اهالی برای آوارگان مگاصیص که کاشانه اشان توسط مزدوران صدام ویران شده است خانه می سازند.
برای آخرین بار به مرخصی آمده بود و می خواست برگردد جبهه. آمد خانه و موضوع را مطرح کرد.گفتم: ما چهار ساله که ازدواج کردیم و توی این چهارسال تو یا جبهه بودی یا برای کار رفتی تهران ، آخه من چه گناهی کردم که همه اش باید تنها باشم و سختی بکشم حالا باشه سال دیگه برو، شاید تا اون سال جنگ هم تمام بشه.
با لبخند جواب داد:به خدا نمی تونم راحت بنشینم لذا خواهش می کنم اجازه بده که این بارهم برم. می دونی طاهره خانم وقتی داشتم بر می گشتم توی قطار باخدای خودم خلوت کردم و گفتم :خدایا خودت به زن و بچه ام صبربده تا بتوانم به سلامت به جبهه برگردم . خیلی صحبت کردیم و آخرش گفت:تا تو رضایت ندی نمی رم. وقتی اصرارش را دیدم و دیدم که چقدر ناراحته گفتم:برو خداپشت و پناهت...

💎حالا می فهمم بابا یعنی چه...

گفتم :مادر تو دیگه سربازی خدمت کردی و دو سال توی جبهه بودی و هم یکبار از طریق جهادرفتی الآن زن و بچه داری این دخترا بابا می خوان بشین زندگیت را بکن.
گفت: درسته مادرجان ولی حالا اسلام نیازبه من داره نمی تونم در خانه راحت بنشینم و ببینم که بچه های مردم می رن شهید می شن و من راحت باشم .یک عمرحسین حسین گفتم و نوحه کربلا را خواندم ولی حالا که دوباره کربلا برپاشده من باید به هوای زن و بچه درخانه بشینم؟!
گفتم :خداپشت و پناهت من نمی تونم جلوی امرخدا را بگیرم .

****
علاقه خاصی به نام سکینه خاتون و زینب داشت هرچی بهش گفتند: این اسم ها مصیبت میاره و بلاکش دورانند یه اسم دیگه ای واسه دخترات انتخاب کن!
گفت: ایناخرافاته و همش تبلیغات دشمنان امام حسینه ،این اسامی افتخاره و لیاقت می خواد که کسی نامش زینب و یا سکینه باشه من نام دخترام رو هم نام این بزرگواران می گذارم ان شاءالله اوناهم لیاقت داشته باشن که زینب وار زندگی کنند. اگه صدتادیگه دختر داشته باشم بازهم این اسامی را انتخاب می کنم.

****
از بابا فقط اسمش را می دانم،خیلی کوچیک بودم که رفت جبهه و شهید شد . همه می گفتند تو دخترشهیدی و من گاهی خوشحال بودم که تحویلم می گیرند و احترامم می گذارند؛ گاهی حسابی بابایی می شدم و دلم می خواست الان پیشم بود و من بغلش می گرفتم و صورتش رو می بوسیدم. مادرم می گه: هر موقع ازسرکاربر می گشت؛ می آمد بالای سرشما دو خواهر و پیشانیتان رامی بوسید و چنددقیقه ای باشمابازی می کرد.
من نمازخواندن را از بابا یاد گرفتم . توی وصیتنامه اش سفارش می کنه و می نویسه : «دوست دارم دخترام راهم رو بانماز اول وقت ادامه بدهند. مادرم و مادربزرگم تعریف می کنند که: خیلی به نمازاول وقت اهمیت می داده همیشه نزدیک اذان دست ازکارمی کشید و به طرف مسجدحرکت می کرد تانماز را با جماعت بخواند.

***
اولا با خودم می گفتم بابا اصلا عاطفه نداشته و من و خواهرم را ول کرد و رفت جبهه ولی بعد از مدت ها نامه هایش راکه برای مادرم فرستاده بود و اون هم به یادگارنگه داشته ،می خوانم و می بینم باچه عشق و علاقه ای نوشته "زینب و سکینه راازقول من ببوسید"؛ فهمیدم که خیلی ما رو دوست داشته ولی به خاطردینش رفت و به شهادت رسید حالا می فهمم بابایعنی چه!

***
باهمه مهربان بود حتی بچه های کم سن و سال بامحمد شوخی می کردند و او هم برای اینکه بچه هاکمی بخندند برایشان ادا می ریخت. خاله من زن برادر محمد است . اونا تابستان رفته بودند تهران تا از اقوام سری بزنند من سرظهری از تیربرق کنار دیوار منزلشان بالا رفتم و خودم را انداختم توی خانه خاله ام تا توپم را بردارم کارم که تمام شد دوباره از دیوار بالا آمدم و توی کوچه سرک کشیدم که ببینم کسی نباشد غافل از آنکه محمد مرا دیده و هیچی نگفته بود تاپایین پریدم او جلویم سبزشد خیلی ترسیدم اما اون که این حالم را دید گفت:من که می دانم تو برای چی رفتی خونه داداشم ولی بهتره وقتی کسی خونه اش نیست این کار را نکنی چون مردم نمی دونندکه توبرای چی رفتی و فکرمی کنند خدای نکرده دزدی.
نفسش حق بود و ازآن روز دوستی ما که سالها از او کوچکتربودم بیشترشد و او تا زنده بود از این قضیه به کسی حرفی نزد. *****

همیشه مواظب بودتا مبادا لقمه حرامی به خانه بیاورد .نوجوان بود که برای کاربنایی به تهران رفت. هرموقع که می آمد پولش را داخل دستمالی می گذاشت و به من تحویل می داد. اول مبلغی از آن را برمی داشت و داخل دستمال جداگانه ای می گذاشت و می گفت : مادرجان این خمس مالم می باشد. و هنوز آن دستمال ها را برای یادگاری درخانه نگه داشته ام گاهی وقت هاکه هوس دیدنش رامی کنم سراغ صندوقچه میرم و دستمال ها را برمی دارم و به چشمانم می مالم... *** صدای خیلی خوبی داشت در محرم هرسال یکی ازنوحه خوان های هیئت متحده حسینی مزینان بود. وقتی نوحه می خواند در صدایش حزن خاصی دیده می شد و با همان توسلی که داشت نزد عزاداران امام حسین (ع) عزیزتر می شد و مسئولین هیئت از او درخواست می کردندکه حتی درجایگاه مخصوص که تمامی هیئتها حضور داشتند نوحه خوانی کند. یکی ازکسانی که به شدت به محمد علاقه داشت مرحوم حاج عباسعلی صدیقی بودکه درمراسم تعزیه خوانی عاشورای مزینان نقش امام حسین (ع)را اجرا می کرد و محمدنیز در دهه دوم همین نقش را ایفا می نمود،مرحوم صدیقی که جدیت و بازی زیبای او را می دید به پسرانش سفارش کرده بود که بعد از فوتش اجازه بدهندمحمد تعزیه امام را در عاشورا بخواند اماگویا دست تقدیر آنچنان بود که استاد و شاگرد هر دو این نقش رابه دیگری بسپارند

*****
برای آخرین باربه مرخصی آمده بود و می خواست برگردد جبهه .آمدخانه و موضوع را مطرح کرد.گفتم: ماچهارساله که ازدواج کردیم و توی این چهارسال تویاجبهه بودی یابرای کار رفتی تهران ،آخه من چه گناهی کردم که همه اش بایدتنهاباشم و سختی بکشم حالاباشه سال دیگه برو، شایدتااون سال جنگ هم تمام بشه.
با لبخندجواب داد:به خدانمی تونم راحت بنشینم لذا خواهش می کنم اجازه بده که این بارهم برم. می دونی طاهره خانم وقتی داشتم بر می گشتم توی قطار باخدای خودم خلوت کردم و گفتم :خدایاخودت به زن و بچه ام صبربده تابتوانم به سلامت به جبهه برگردم . خیلی صحبت کردیم و آخرش گفت:تاتو رضایت ندی نمی رم.وقتی اصرارش را دیدم و دیدم که چقدر ناراحته گفتم:برو خداپشت و پناهت...

🔆این شاهد کویر که حسینی وار زندگی می کند نمی تواند آرام بنشیند و عشق حضور در جبهه بی تابش می کند و زمستان سال1364 به همراه چند نفر از نوجوانان و جوانان و پیرمردان مزینان راهی جبهه های جنوب می شود و سرانجام در عملیات غرورآفرین والفجر هشت به شهادت می رسد و پیکر مطهرش به همراه شهیدان حاج محمدامین آبادی که تا آخرین لحظه در کنار یکدیگر بودند، سیدحسن حسینی و حسن صانعی پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای مزینان به خاک سپرده شد.


🚩سفارش شهید محمدمزینانی:
بسمه تعالى
با درود و سلام به وجود مبارک حضرت بقیه الله اعظم، حجت ابن الحسن و نائب برحقش حضرت امام خمینى و با سلام بر شهیدان گلگون کفن که با خونشان درخت خشکیده اسلام را آبیارى نمودند و اسلام عزیز را به ثمر رسانیدند. شما ای پدر عزیز و مادر مهربان و برادران عزیزم و خواهران محترمم و خانواده عزیز، بنده به عنوان یک فرد مسلمان و بسیجى از خانه ام حرکت نکرده ام مگر این که به نداى رهبر عزیزم لبیک گفته و وارد جبهه شدم و با کمک گرفتن از خداوند منان در این جبهه حق علیه باطل بجنگم و دشمنان اسلام را کشته و یا خوار و زبون سازم و اگر در این جنگیدن به فیض شهادت رسیدم همیشه افتخار شما پدر و مادر و برادر و تمامى فامیل ها و تمامى مسلمین است که در راه خداوند این وجود ناقابل را دادم.
"انا لله و انا الیه راجعون"
" ما همه از اوییم و به سوی او بازگشت می کنیم "
و شما همیشه و در همه حال از مظلوم دفاع نموده و در برابر ظالم محکم و استوار بایستید و این سفارشم به همه برادران و خواهران مسلمان است، مبادا این چنــد روز دنیاى فانى شما را مغرور و سرگرم کند، و مسیر حق و جهاد در راه خدا را فراموش نموده و به برادران سربازى که تاکنون موفق نشده انـــد بروند(می گویم)، به سربازى بروید و در این راه مقدس شرکت نمایید. این خدمت مقدس را انجام بدهید و اگر نرفتید فرداى قیامت در محضر خداوند چه جوابى دارید ؟ آیا مى توانید جواب حسین را بدهید و شما خودتان ادعا می کنبد مسلمانیم و اگر نرفتید حتما بدانید شما مسلمان نیستید و به اسلام ظلم نموده اید. و شما خانواده محترم را سفارش مى کنم که مثل زمان صدر اسلام زینب وار در این راه مقدس بایستید در مقابل کسانى که در مقابل اسلام عزیز جبهه گرفته اند باشید ، اگر چه این ها به قول قرآن کریم کسانى هستند که مى خواهند با فوت کردن، چراغ فروزان اسلام را خاموش کنند، ولى خداوند متعال هر روز به این چراغ روشنایى بیشترى می دهد. اگر چه این ها خوششان نیاید و شما همیشه پیرو خط رهبر انقلاب باشید و از این حسین زمان دفاع نموده و یاورش باشید.

🔆باتشکر ازهمسر صبور و دختران محترمه شهید محمد مزینانی(روس) و مادر بزرگوارش ...

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۲۲
تیر
۰۲

🔴بسم رب الشهداء والصدیقین

🚩 شهید حسین مزینانی نیکدل فرزند حاج علی  :

به شما خواهران و برادران گرامیم توصیه می‌کنم حسین‌وار و زینب‌وار زندگی کنید و شما خواهران گرامیم سنگر حجاب را مستحکم‌تر کنید و راه معنویت را که بهترین راه کمال است طی کنید.

🚩 شهیدعلی مزینانی فرزند حاج اکبر حاج محمدعلی:

خواهرانم: اگر می خواهید راه شهیدان را ادامه دهید باید حجابتان را حفظ کنید چون حجاب شما کوبنده تر از خون من است. شما می توانید با حجابتان مشت محکمی بر دهان منافقین بزنید.

🚩 شهید ابراهیم عسکری مزینانی  فرزند زنده یاد شیخ عبداله:

خانواده عزیزم :حجاب خود را حفظ کنید و از انقلاب و اسلام در برابر دشمن که چون سارقان به کشورمان حمله کرده اند دفاع کنید.

🚩 شهید حسین مزینانی گلبهاری فرزند حاج رجبعلی:

و شما ای خواهران حزب الله که با تربیت صحیح فرزندان خود، آن ها را روانه میدان جنگ می کنید، اینک وظیفه سنگین دیگری هم در پشت جبهه دارید و آن این است که سنگر حجاب را هر چه بهتر و بیشتر حفظ کنید و به این وسیله مشت محکم تری به دهان آن هایی که از هر موقعیت برای ضربه زدن به موقعیت اجتماعی شما و اسلام عزیز استفاده می کنند بزنید. آری خواهرم این را همواره شعار خود بدان که حجاب تو کوبنده تر از خون من است. آری اگر حجاب شما نباشد جامعه و جوانان جامعه به فساد کشانده خواهند شد و جوانی که این گونه باشد هیچ گاه به فکر دفاع از ناموس و میهن و دین خود نخواهد بود.

🚩پاسدار شهید علی رضا مزینانی فرزند علی اصغر:
خواهران عزیزم ! مبادا یک لحظه از حجاب خود غفلت کنید .همیشه پیرو ولایت باشید.  

🚩شهید محمدتقی مزینانی گلبهاری فرزند رجبعلی:
خواهرانم حجاب و متانت، زینت زنان است. پس محجوب و متین باشید.

🚩شهید محمد مزینانی روس فرزند مرحوم علی اصغر:

و شما خانواده محترم را سفارش مى کنم که مثل زمان صدر اسلام زینب وار در این راه مقدس بایستید در مقابل کسانى که در مقابل اسلام عزیز جبهه گرفته اند باشید ، اگر چه این ها به قول قرآن کریم کسانى هستند که مى خواهند با فوت کردن، چراغ فروزان اسلام را خاموش کنند، ولى خداوند متعال هر روز به این چراغ روشنایى بیشترى می دهد. اگر چه این ها خوششان نیاید و شما همیشه پیرو خط رهبر انقلاب باشید و از این حسین زمان دفاع نموده و یاورش باشید.

#روز_عفاف_و_حجاب

 

  • علی مزینانی
۰۲
اسفند
۰۱

🔹در آخرین روز از ماه بهمن  ۱۴۰۱ یادواره  ۳۰۶ شهید والامقام دیار سربداران در شهرستان داورزن با شرکت شکوهمند آحاد مردم روستاها و بخش های تابعه و شهر داورزن برگزار شد.

🔹در این یادواره که با حضور و چهره های تلویزیونی و سینمایی کشور از جمله ماشاءالله شاهمرادیزاده(مرشد) کارگردان و بازیگر سینما، تأتر و راوی دفاع مقدس ، محمد رحمان نظام اسلامی مجری توانمند رسانه ملی، ابوذر روحی مداح و خواننده سلام فرمانده برگزار شد سردار هادی مقدسی مشاور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و حجت الاسلام جواد علیزاده امام جمعه شهرستان داورزن سخنرانی کردند.

🔹حمایت و حضور همه جانبه مزینانی ها و برپایی ایستگاه صلواتی با نام و یاد شهدای والامقام مزینان به همت پایگاه های مقاومت بسیج شهدا و کوثر شبی به یادماندنی را از ایثار و فداکاری مردم قدرشناس زادگاه معلم شهید انقلاب دکترعلی شریعتی مزینانی رقم زد.

🔹حاجیه خانم فاطمه احمدی مادر بزرگوار سه شهید والاتبار سیدمحمد و سیدحسین و سیدحسن و همسر رزمنده و جانباز دفاع مقدس زنده یاد حاج سیداحمد حسینی در این مراسم نیز حضور داشت و از این مادر ایثارگر و مقاوم تجلیل شد.

🔹رزمنده پیشکسوت و آزاده دفاع مقدس حاج مهدی مزینانی که چند صباحی است مسئولیت پایگاه بسیج شهدای مزینان به وی سپرده شده و در همین مدت کوتاه قدم های ارزنده ای در ساماندهی و برگزاری برنامه های متنوع فرهنگی و مذهبی و ورزشی برداشته است در این یادواره نیز نقش بسیار خوبی در کمک به آماده سازی محل برگزاری و هدایت مردم مزینان برای حضور و برپایی ایستگاه صلواتی ایفا کرد.

🔹وی با ارسال پیامی از حضور حداکثری شهروندان مزینانی به ویژه خانواده معزز شهدا و ایثارگران دفاع مقدس و همچنین همراهی دهیار و بسیجیان پایگاه های مزینان تشکر و قدردانی کرد.

🔹مزینان در دفاع مقدس بیش از هفتاد شهید و صدها رزمنده و ایثارگر تقدیم کرده که چندین خانواده سه شهید و دو شهید آن را از دیگر روستاهای پهناور خراسان متمایز کرده است.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۳
دی
۰۱

🌹اسامی شهدای مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

 


۱-نام: علی نام خانوادگی: مزینانی شهرت: شریعتی نام پدر: محمدتقی تاریخ تولد:۱۳۱۲/۰۹/۰۲ تاریخ و محل شهادت: ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ ساوت همپتون انگلیس_ محل مزار: شهر شام سوریه
۲- نام:احمد نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:مهدی تاریخ تولد: تهران 1346/05/17 تاریخ شهادت:1361/08/11 محل شهادت:عین خوش - عملیات محرم نام گلزار:فردوس رضا
۳-- نام: ابراهیم نام خانوادگی: مزینانی عسکری نام پدر:عبداله تاریخ تولد:1350/06/01 تاریخ شهادت:1366/12/25 محل شهادت:ماووت عراق - بیت المقدس3 نام گلزار:مزینان
۴- نام:علی اکبر نام خانوادگی:امین آبادی مزینانی نام پدر:احمد تاریخ تولد: 01 /06/ 1340 تاریخ شهادت:/06/11 /1360 محل شهادت:قلاویزان نام گلزار:بهشت زهرا
۵- نام:امید نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:غلام رضا تاریخ تولد:۱۳۴۷/۰۶/۰۹ تاریخ شهادت:1365/10/27 محل شهادت:ماووت - بیت المقدس۲ نام گلزار:بهشت زهرا(س)، قـطعـه 40 ، ردیف47، شماره 15
۶- نام:علی اکبر نام خانوادگی: تاج مزینانی نام پدر:محمدباقر تاریخ تولد:1347/04/01 تاریخ شهادت:1365/04/12 محل شهادت: مهران - کربلای یک نام گلزار:مزینان
۷- نام:علی رضا نام خانوادگی: مزینانی نام پدر:علی اصغر تاریخ تولد:1345/06/10 تاریخ شهادت:1362/12/10 محل شهادت:جزیره مجنون - خیبر نام گلزار:بهشت زهرا،قطعه ۲۷،ردیف ۶، شماره ۶

۸- نام:علی نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:اکبر تاریخ تولد:1346/06/01 تاریخ شهادت:1365/10/04 محل شهادت:خرمشهر - نامشخص نام گلزار:مزینان
۹- نام:علیرضا نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:محمدعلی تاریخ تولد:1347/12/29 تاریخ شهادت: محل شهادت:نامشخص - نامشخص نام گلزار:مرکزی
۱۰- نام:علی اکبر نام خانوادگی: مزینانی (هاشمی) نام پدر:محمدعلی تاریخ تولد:1346 تاریخ شهادت: 1365/10/21 محل شهادت: شلمچه- کربلای 5 نام گلزار:مزینان
11- نام:علی نام خانوادگی: مزینانی (شهیدی) نام پدر:اصغر تاریخ تولد:1340/01/04 تاریخ شهادت:1360/05/30 محل شهادت:سوسنگرد - نامشخص نام گلزار:مزینان
12- نام:علی (پرویز) نام خانوادگی: صادقی منش مزینانی نام پدر:محمدحسن تاریخ تولد:1347/3/30 تاریخ شــهادت : 1365/11/19 محل شهادت: شلمچه- کربلای 5 نام گلزار:سبزوار
13- نام:عباس نام خانوادگی:مزینانی تیماجی نام پدر:حسین تاریخ تولد:۱۳۳۵/۰۶/۰۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۰۵/۲۵ محل شهادت: شمال فکه-عملیات عاشورای 3 نام گلزار:تهران.. قطعه 27 ردیف 26
14- نام :مسعود نام خانوادگی : مزینانی نام پدر : غلامرضا تاریخ تولد:تهران ۱۳۴۵/۰۲/۱۱تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۰۳ محل شهادت : سومار- عملیات بیت المقدس7 نام گلزار: جاوید الاثر
15- نام:غلامرضا نام خانوادگی: مزینانی نام پدر:محمد اسماعیل تاریخ تولد:1335/02/02 تاریخ شهادت:1359/07/24 محل شهادت:خرمشهر - نامشخص نام گلزار:حرم مطهرامام رضا(ع)
16- نام:غلامرضا نام خانوادگی: مزینانی (عسکری) نام پدر: محمدتقی تاریخ تولد: 1339/9/10 تاریخ شهادت:1361/07/09 محل شهادت:سومار – مسلم بن عقیل(ع) نام گلزار:مزینان
17- نام : غلامرضا نام خانوادگی : شهیدی بیزه نام پدر: ابراهیم تاریخ تولد: 1344/12/1 تاریخ شهادت :1367/4/31محل شهادت : سومار- تک دشمن نام گلزار : گلزارشهدای بیزه
18- نام : سیدمحمد نام خانوادگی : حسینی مزینانی نام پدر:میرزااحمد تاریخ تولد: 1341/6/3تاریخ شهادت :01361/1/5محل شهادت: رقابیه - فتح المبین نام گلزار : مزینان
19- نام : سیدحسن نام خانوادگی : حسینی مزینانی نام پدر: میرزا احمد تاریـخ تولد : 1351/10/10 تاریخ شهادت : 1364/11/21محل شهادت : اروندرود- والفجر8 نام گلزار: مزینان
20- نام:سیدحسین نام خانوادگی: حسینی مزینانی نام پدر:میرزااحمد تاریخ تولد:1340/09/02 تاریخ شهادت:1364/09/17 محل شهادت:دهلران - درگیری بادشمن نام گلزار:مزینان
21- نام : سیدعلی اکبر نام خانوادگی : حسینی مزینانی نام پدر: میرزا ابوالقاسم تاریخ تولد: 1343/2/1 تاریخ شهادت : 1360/9/30 محل شهادت : گیلانغرب – مطلع الفجر نام مزار : مزینان
22- نام:سیدعلی نام خانوادگی: مزینانی میرشکاری نام پدر:میرزاحسین تاریخ تولد:1341/01/01 تاریخ شهادت:1362/10/22 محل شهادت:سقز - درگیری با ضد انقلاب نام گلزار:سبزوار ،قطعه شهدا ردیف 6

23- نام:سید مجید نام خانوادگی: افتخار زاده مزینانی نام پدر:علی اکبر تاریخ تولد:1346/10/29 تاریخ شهادت: 1365/2/30محل شهادت: مهران- کربلای یک نام گلزار: سبزوار
24- نام:سیدیحیی نام خانوادگی: حسینی راد مزینانی نام پدر:سیدعلی اکبر تاریخ تولد: ۱۳۴۸/۰۱/۲۲ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۰۶/۱۲ محل شهادت: حاج عمران- نام گلزار:بهشت زهرا(س) تهران قطعه 53 ردیف 97 شماره 14
25- نام:سیدرضا نام خانوادگی: حسینی مزینانی نام پدر:سیدعلی تاریخ تولد:۱۳۴۹/۰۸/۱۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ محل شهادت: شلمچه- کربلای5 نام گلزار: تهران،قطعه۵۳ ،ردیف۲۳،شماره۱۵
26- نام:سعید نام خانوادگی:مزینانی اقدسی نام پدر:محمد تاریخ تولد:۱۳۴۹/۰۵/۲۳ تاریخ شهادت: ۶۵/۰۱/۰۷ محل شهادت: فاو- نام گلزار:بهشت زهرا (س) تهران
27- نام:محمد نام خانوادگی:مزینانی سخاور نام پدر:علی اصغر تاریخ تولد:1342/1/5 تاریخ شهادت: 1365/10/21محل شهادت: شلمچه- کربلای 5 نام گلزار:سبزوار
28- نام:محمد (بابک) نام خانوادگی:مزینانی (طاهری)نام پدر:ایرج تاریخ تولد:1349 تاریخ شهادت: 30/02/1365 محل شهادت: مهران- نام گلزار:مزینان
29- نام:محمدحسین نام خانوادگی:همت آبادی نام پدر:محمدحسن تاریخ تولد:۱۳۴۹/۰۱/۰۹ تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۵/۰۵ محل شهادت: شلمچه- نام گلزار:بهشت زهرا (س) ، قطعه ۴۰،ردیف ۶۷، شماره ۱۰
30- نام : محمد نام خانوادگی : مزینانی نام پدر : قربان تاریخ تولد :1350/6/1 تاریخ شهادت :1365/10/23 محل شهادت : شلمچه – کربلای 5 نام گلزار : مزینان
31- نام : محمد نام خانوادگی : مزینانی نام پدر : اسدالله تاریخ تولد :1340 تاریخ شهادت :11/20/ 1392 محل شهادت : تهران – براثر صدمات شیمیایی نام گلزار : مزینان

32- نام:محمد نام خانوادگی:مزینانی امین آبادی نام پدر:غلامحسین تاریخ تولد:1313 تاریخ شهادت: 1364 محل شهادت: فاو- والفجر 8 نام گلزار:مزینان
33- نام:محمد رضا نام خانوادگی:مزینانی نام پدر: اکبر تاریخ تولد:1350 تاریخ شهادت: 1363 محل شهادت: سردشت- نام گلزار: گرگان
34- نام:محمدعلی نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:غلام حسین تاریخ تولد:1343/03/28 تاریخ شهادت:1366/03/27 محل شهادت: کویر یزد - درگیری با سوداگران مرگ نام گلزار:سمنان امامزاده یحیی
35- نام:محمدعلی نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:محمدتقی تاریخ تولد:1299/07/01 تاریخ شهادت:1363/12/23 محل شهادت:سوسنگرد - نامشخص نام گلزار:مزینان
36- نام:محمدتقی نام خانوادگی:مزینانی نام پدر: محمداسماعیل تاریخ تولد:1337/04/07 تاریخ شهادت:1382/10/08 محل شهادت:تهران - جانباز نام گلزار:بهشت رضا
37- نام:محمد نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:اصغر تاریخ تولد:1339/02/10 تاریخ شهادت:1362/12/04 محل شهادت:گلاویه-خیبر نام گلزار:بهشت زهرا(س)
38- نام:محمود نام خانوادگی:سلطانی مزینانی نام پدر:ماشااله تاریخ تولد:1342/03/10 تاریخ شهادت:1362/09/20 محل شهادت:سیستان وبلوچستان - زابل نام گلزار:بهشت رضا
39- نام:محمدتقی نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:رجب علی تاریخ تولد:1343/09/01 تاریخ شهادت:1362/04/15 محل شهادت:آذربایجان غربی - مهاباد نام گلزار:سبزوار


40- نام:محمدرضا نام خانوادگی: تاج مزینانی نام پدر:محمدعلی تاریخ تولد:1346/3/3 تاریخ شهادت: 1365/1/10 محل شهادت:فاو - والفجر8 نام گلزار:مزینان
41- نام:محمد نام خانوادگی:مزینانی(روس) نام پدر:علی اصغر تاریخ تولد:1342/06/01 تاریخ شهادت:1364/11/22 محل شهادت:اروند رود – والفجر8 نام گلزار:مزینان
42- نام:محمد نام خانوادگی:مزینانیان نام پدر:موسی تاریخ تولد:1335/02/30 تاریخ شهادت:1363/12/25 محل شهادت:نامشخص - نام گلزار:باغزندان
43- نام:محمد نام خانوادگی:اسدی مزینانی نام پدر:محمدعلی تاریخ تولد:1342/06/08 تاریخ شهادت:1362/08/30محل شهادت:پنجوین - والفجر 4 نام گلزار:مزینان
44- نام:محمد سعید نام خانوادگی: مزینانی (منوچهری) نام پدر:عباس علی تاریخ تولد: سبزوار1342/02/15 تاریخ شهادت:1364/11/21 محل شهادت:فاو – والفجر8 نام گلزار:بهشت زهرا(س) ق۵۳ ردیف۵۹ش ۶
45- نام:محمدرضا نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:علی تاریخ تولد:1345/10/14 تاریخ شهادت:1361/03/24 محل شهادت:نامشخص - نامشخص نام گلزار:فردوس رضا
46- نام:محمدرضا نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:اکبر تاریخ تولد:1344/09/25 تاریخ شهادت:1363/04/27 محل شهادت:سردشت - نام گلزار:گرگان
47- نام:مجید نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:صفر تاریخ تولد:1345/08/10 تاریخ شهادت:1362/12/12 محل شهادت:نامشخص گلزار:بهشت رضا
48- نام:مهدی نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:زین العابدین تاریخ تولد:1339/09/01 تاریخ شهادت:1360/08/01 محل شهادت:کرمانشاه - سرپل ذهاب نام گلزار:بهشت زهرا

49- نام:مهدی نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:حسن تاریخ تولد:1341/03/03 تاریخ شهادت:1361/08/11 محل شهادت:عین خوش -محرم نام گلزار:مزینان
50- نام:موسی الرضا نام خانوادگی:مزینانی تاج فرد نام پدر:علی اکبر تاریخ تولد:1346/4/1 تاریخ شهادت: 1364/11/22 محل شهادت: اروند- والفجر 8 نام گلزار:سبزوار قطعه اصلی ردیف4
51- نام:محسن نام خانوادگی: جاورتنی (مزینانی) نام پدر:علی تاریخ تولد:1340/6/3 تاریخ شهادت: 1360/10/10 محل شهادت: گیلان غرب- درگیری با دشمن نام گلزار:جغتای روستای جاورتن
52- نام:حسن نام خانوادگی:مزینانی فخاری نام پدر:علی اصغر تاریخ تولد:1344 تاریخ شهادت: 15/08/1361 محل شهادت: پل مندری- نام گلزار:تهران
53- نام:حمیدرضا نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:غلامرضا تاریخ تولد:1347/04/01 تاریخ شهادت:1366/09/19 محل شهادت:ماووت عراق- بیت المقدس 2 نام گلزار:مزینان
54- نام:حسین نام خانوادگی:مزینانی گلبهاری نام پدر:رجبعلی تاریخ تولد:1347/02/21 تاریخ شهادت:1364/06/19 محل شهادت:اشنویه - کربلای یک نام گلزار:سبزوار قطعه اصلی ردیف2
55- نام:حسین نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:حسن تاریخ تولد:1342/07/14 تاریخ شهادت:1361/05/07 محل شهادت:پاسگاه زید - درگیری با دشمن نام گلزار:بهشت زهرا، قطعه26،ردیف 76،شماره 21
56- نام:حسین نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:محمدعلی تاریخ تولد:1347/06/10 تاریخ شهادت:1368/03/09 محل شهادت:ایلام - مهران نام گلزار:بهشت زهرا
57- نام:حسن نام خانوادگی:مزینانی صانعی نام پدر:احمد تاریخ تولد:1349/03/20 تاریخ شهادت:1364/11/22 محل شهادت:اروند رود - والفجر8 نام گلزار:مزینان
58- نام:حسین نام خانوادگی:مزینانی نیکدل نام پدر:علی تاریخ تولد:1347/07/01 تاریخ شهادت:1367/01/21 محل شهادت:پنجوین عراق- بیت المقدس5 نام گلزار:مزینان
59- نام:حسن نام خانوادگی:مزینانی (صدیقی)نام پدر:محمد تاریخ تولد:11-5-1344 تاریخ شهادت: 21-2-1366 محل شهادت: بانه- والفجر 8 نام گلزار:مشهدمقدس، خواجه ربیع
60- نام:حسین نام خانوادگی:مزینانی (شهیدی)نام پدر:اصغر تاریخ تولد:1342/11/29 تاریخ شهادت: 1370/9/21 محل شهادت: سبزوار- ترور نام گلزار:مزینان
61- نام:حسن نام خانوادگی:مزینانی همت آبادی نام پدر:قربانعلی تاریخ تولد:۱۳۴۸/۱۲/۱۰ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ محل شهادت: شلمچه- کربلای 5 نام گلزار:مزینان
62- نام:داود نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:غلام حسین تاریخ تولد:1346/01/01 تاریخ شهادت:1366/02/01 محل شهادت:جبهه غرب - کربلای10 گلزار:قطعه اصلی ردیف2
63- نام: نادر نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:محمدعلی تاریخ تولد:1342/02/24 تاریخ شهادت:1362/05/19 محل شهادت:آذربایجان غربی - سردشت نام گلزار:بهشت فاطمه
64- نام:ناصر نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:محمدعلی تاریخ تولد:1343/01/01 تاریخ شهادت:1362/12/08 محل شهادت: چنگوله- والفجر5 نام گلزار:بهشت زهرا
65- نام:یداله نام خانوادگی:مزینانی نام پدر:حسین تاریخ تولد:1341/09/04 تاریخ شهادت:1361/12/24 محل شهادت: سومار - نامشخص نام گلزار:مزینان
66- نام : سیدحسین نام خانوادگی : صحت نام پدر : تاریخ تولد: 1342 تاریخ شهادت : 1361 محل شهادت : نام گلزار : مفقود الاثر
۶۷- شهید منا حاج علی اصغر شهرآبادی – نام پدر : محمد- تاریخ تولد : 1344- تاریخ شهادت : مهرماه 1394- محل شهادت : سرزمین منا- نام گلزار: مزینان

۶۸- نام جلال... نام خانوادگی: تیماجی...نام پدر محمد ... تاریخ تولد: 1-12-1349 تاریخ شهادت : 11-8-1365 شمسی... گلزار شهدا: بلوک:30 قطعه:49 شماره مزار:7 نام گلزار:بهشت رضا شهر:خراسان رضوی - مشهد
69-نام:منصور نام خانوادگی: کربلایی محمدی نام پدر:فضل الله تاریخ تولد: ۱۳۳۶/۰۹/۲۸ تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۰۱/۲۲ محل شهادت: فکه- بیت المقدس2 گلزار: بهشت زهرا (س) ،قطعه 27، ردیف 27، شماره 3

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۳
دی
۰۱

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️دیار تاریخی مزینان همان گونه که در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی جزء اولین ها بود و با شهادت فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی موجب خیزش دانشگاهیان و فرهیختگان و جوانان انقلابی شد در دوران حماسه و ایثار نیز همیشه جزء اولین ها به خصوص در سرزمین سربداران بود اکنون که در ایام سالگرد جنگ تحمیلی و گرامیداشت هفته ی دفاع مقدس هستیم یک بار دیگر این از خودگذشتگی ها را مرور می کنیم تا هم نسل های قبلی بیشتر با آن آشنا شوند و هم یادگاری باشد برای آیندگان و امیدواریم بازهم ما را در این مسیر یاری فرمایید و اگر نقصی در مطالب می بینید و یا مطلبی از قلم افتاده یادآور شوید تا با کمک یکدیگر این تاریخ ماندگار را به ثبت رسانیم.

 

✍️آمارها نشان می دهد این دیار گوهر خیز در طول هشت سال دفاع مقدس نام بیش از چهارصد رزمنده را در طومار مجاهدان راه خدا ثبت و بیش از هفتاد شهید تقدیم کرده است. که از این کاروان پیکر 25شهید در بهشت علی علیه السلام مزینان و مابقی در شهرهای تهران، مشهد مقدس، سبزوار، سمنان ، دامغان و روستاهای مجاور به خاک سپرده شده است.

✍️اولین شهید دفاع مقدس که 24 مهرماه 1359خونش در سرزمین گرم خوزستان جاری شد شهید والامقام غلامرضا مزینانی فرزند زنده یاد حاج شیخ اسماعیل خصالی است که پیکر مطهرش در مشهد مقدس و در بهشت ثامن الائمه بارگاه نورانی امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شده است.

✍️اولین شهیدی که پیکر مطهرش در مزینان تشییع و در گلزار بهشت علی علیه السلام آرام گرفت و موجی عظیم در رفتن مردم به جبهه های نبرد رقم زد شهید والامقام علی مزینانی(شهیدی) اولین شهید خانواده شهیدی ها و فرزند رزمنده پیشکسوت حاج اصغر شهیدی است که در 30 مرداد 1360 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

🚩شهیدی ها در راه دفاع از آرمان های انقلاب شش شهید تقدیم کرده اند:
سه برادر؛ علی و محمد و حسین و سه پسرعموی آنها؛ یداله و مهدی و غلامرضا(بیزه)

✍️کوچکترین شهید مزینانی در دفاع مقدس شهید والامقام سیدحسن حسینی مزینانی فرزند جانباز فقید حاج سید احمد حسینی است که در سن 13 سالگی و در عملیات والفجر هشت به برادران شهیدش سیدمحمد و سیدحسین پیوست.

🚩خانواده حسینی در دفاع مقدس چهار شهید تقدیم کرده اند
سه برادر؛ سیدمحمد، سیدحسین و سیدحسن و پسرعموی آنها سیدعلی اکبر حسینی

🚩خانواده گلبهاری ها نیز در دفاع مقدس سه شهید تقدیم کرده اند
دو برادر؛ محمدتقی و حسین مزینانی و پسرعمی آنها داوود مزینانی

🚩خصالی ها هم دو شهید؛ غلامرضا و برادرش جانباز شهید محمدتقی خصالی

🚩عسکری ها نیز دو شهید؛ غلامرضا و پسرعموی شهیدش ابراهیم

🚩تیماجی ها در این راه دو شهید؛ عباس و جلال تیماجی

🚩سهم نیکدل ها هم در دفاع مقدس سه شهید است؛ حسین نیکدل، محسن جاورتنی و جانباز شهید خلیل مزینانی

🚩خانواده معزز تاج و تاجفرد نیز سه شهید؛
شهیدان علی اکبر تاج و پسرعمویش محمدرضا تاج و موسی الرضا تاجفرد

✍️مسن ترین شهید در مزینان شهید والامقام حاج محمد علی مزینانی فرزند زنده یاد محمدتقی است که سال 1363 پس از دومین اعزام در کسوت جهادگر و در حمله موشکی دیکتاتور عراق به شهر سوسنگرد نامش به عنوان شهید در دفتر شهیدان دفاع مقدس ثبت شد.

✍️اولین گروه از رزمندگان مزینانی که به صورت منسجم به جبهه های نبرد حق علیه باطل و به غرب اعزام شدند متشکل از شهیدان والامقام حسین شهیدی و سیدعلی اکبر حسینی و با همراهی رزمندگان جانبازان دفاع مقدس حاج محمد صانعی، حسن اکرمی و عباس اکرمی، حسن حاج عباس(غیور)، جانباز فقید محمدمزینانی حسین ننه سکینه و... بودند.

✍️اولین گروه از رزمندگان مزینانی که بخشی از آن ها به جنوب و تعدادی نیز به کردستان اعزام شدند متشکل از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس شهید والامقام حاج محمد امین آبادی، شهید والامقام حسین نیکدل، یدالله تهرانچی، یوسف مزینانی، زنده یاد سید احمد حسینی، زنده یاد اصغر قاضی،کربلایی اصغر مزینانی فرزند اکبر(عسکری)، سیدعلی میرشکاری، حبیب اله مزینانی حسین ولی، علی رضا مزینانی فرزند زنده یاد علی اصغر، محمود باقری فرزند حاج محمدعلی، حاج محمد صانعی، شهیدان حسین شهیدی و سیدعلی اکبر حسینی، حسن و عباس اکرمی،حسن مزینانی غیور،مرحوم محمد ننه حسین سکینه،محمدرضا صانعی و ... بود.

✍️اولین گروه از جهادگران مزینانی که به بازسازی در جنگ پرداختند متشکل از شهید والامقام حاج محمد امین آبادی، مرحوم حاج حسین شکروی، مرحوم حاج محمدباقر مزینانی پدر شهید علی اکبر تاج، سیدمحمد سیدقربان، شهید والامقام محمد روس، حسین و عباس روس ، اسماعیل چوبینی، حاج محمود شورا، زنده یادان قربانعلی و علی اکبر زارعی، حجت الاسلام حاج شیخ محمدتقی معلمی فر،جانباز فقید رضا قالیباف،حاج حسین تاج، رضا مزینانی علی، سید علی اکبر مزینانی، حسن کربلایی غلامرضا، زنده یاد کربلایی ابراهیم مزینانی و...

✍️اولین آزاده مزینانی در دفاع مقدس رزمنده بسیجی و جانباز سرافراز سرهنگ پاسدار حاج محمد مزینانی فرزند زنده یاد رضا مزینانی در عملیات بدر به اسارت نیروهای متجاوز بعثی در آمد و بعد از آن حاج محمدحسن مزینانی، علی مزینانی یحیایی، مهدی و حمید مزینانی در عملیات های مختلف اسیر شدند.

✍️مزینانی های ایثارگر در تعداد خانواده های سه شهید و دوشهید نیز پیشگام هستند که جالب است بدانید دو خانواده حسینی و شهیدی هر یک سه شهید و خانواده خصالی و گلبهاری و مزینانی هریک دو شهید تقدیم کرده اند که البته باید اشاره کرد علاوه بر این شهدا از یک خانواده چندین نفر از اقوام آن ها نیز به شهادت رسیده اند.خانواده های معزز حسینی ، شهیدی، تاج، خصالی، عسکری ، گلبهاری بیشترین سهم را در تعداد شهدای وابسته و فامیلی دارا می باشند.

✍️بیشترین آمار شهدا و رزمندگان و ایثارگران مزینان را به ترتیب رزمندگان بسیج و سپاه، کادر و سربازان ارتش و جهاد سازندگی تشکیل می دهند که از این میان باید گفت اولین شهدا از نیروهای جان برکف ارتش جمهوری اسلامی بودند و شهید والامقام مهدی مزینانی فرزند زنده یاد زین العابدین اولین شهید سپاهی است که آبان 1360 در سرپل ذهاب به شهادت رسید و سیدعلی اکبر حسینی مزینانی فرزند زنده یاد سیدابوالقاسم (سیدرشید) اولین شهید داوطلب بسیجی می باشد و آذرماه 1360 در گیلانغرب به جمع شهیدان دفاع مقدس پیوست.

✍️و اما روحانیون
طلاب و روحانیون نیز در دفاع مقدس سهم به سزایی در تبلیغ و حتی دفاع مقدس دارند حجج اسلام؛ زنده یادان حاج شیخ علی ژیان مقدم و حاج شیخ حبیب اله عسکری، حاج شیخ محمدتقی معلمی فر، حاج شیخ محمد صادق و محمدجعفر تاج، حاج شیخ محمدعلی تاج(مهدوی)، حاج شیخ رضا اسلامی، حاج شیخ محمد ملارمضانعلی و برادر مرحومش خادم الشهدا زنده یاد حاج شیخ حسن مزینانی و مرحوم حاج شیخ محمود شریعتی که بنا به تأیید فرزندان همراه با گروهی از مجلسی های آن دوره راهی جبهه ی جنوب شد و... مبلغینی هستند که در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتند.

✍️فرهنگیان و دانش آموزان مزینانی در دفاع مقدس جزء اولین گروه هایی بودند که راهی جبهه های حق علی باطل شدند از جمله؛ عباس اکرمی، سیدحسن میرزا ابراهیم، حاج محمدحسن صادق منش و شهید محمدسخاور دانش آموزان؛ شهیدان سیدحسسن حسینی، حسن صانعی، محمد دایی قربان، موسی الرضا تاجفرد، داوود مزینانی، بابک مزینانی و سعید اقدسی و رزمندگان؛ علی رضا همت آبادی، علی رضا هاشمی، علی رضا دانایی، ابوالفضل کوشکی، حسن احمدی، علی رضا مزینانی یوسفی، محمد و حسین رضایی فر، حسن دستمراد، مرتضی مزینانی، علی رضا مزینانی اکبر عباسعلی، علی رضا مزینانی رمضانعلی، علی عسکری، حسن خزایی، محمود عسکری، علی رضا نامنی، محمدرضا مزینانی حسن، مجید کریمیان و...


✍️میانگین سنی رزمندگان مزینانی حاضر در دفاع مقدس بین 13 تا 25 سال بوده که در بعضی مواقع و در دوره های مختلف رزمندگانی با سن بیش از سی سال نیز به همراه فرزندان خود راهی جبهه های حق علیه باطل شده اند که از این تعداد می توان به افرادی مانند شهید والامقام حاج محمد امین آبادی، حاج اصغر شهیدی، زنده یاد حاج اکبر ملایی، حاج سیدعلی اکبر مزینانی، شهید والامقام محمدعلی مزینانی، جانباز سرافراز رضا عسکری ، حاج رمضانعلی شمس، اکبر پرهیزکار مزینانی، زنده یاد حاج عبدالحسین مزینانی (شمیرانی) ،زنده یاد حاج محمد جعفری،حاج حسن محمدی (ملا رجبعلی) حاج اکبر باقری،حاج محمدحسن صادق منش، حاج ابوالقاسم مزینانی کربلایی حسن، زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری مزینانی، زنده یاد حاج اصغر باقری، زنده یاد سیدعلی اکبر نورهاشمی، زنده یاد حاج علی عباس، زنده یاد حاج سید احمد حسینی، زنده یاد حاج شیخ علی ژیان مقدم، زنده یاد حاج محمدحسن تاج، زنده یاد حاج قربانعلی زارعی، زنده یاد حاج محمد علی تاج، زنده یاد استاد حسن مزینانی زنده یاد اصغر قاضی و...

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۴
آبان
۰۱

حاج اصغر مزینانی پدر شهیدان والامقام محمد، علی و حسین شهیدی به فرزندان شهیدش پیوست.

وی از رزمندگان و بسیجیان پیشکسوت دفاع مقدس است که از سال 1361 و تا پایان جنگ همزمان با حضور فرزندانش در جبهه های حق علیه به دفاع از انقلاب و نظام اسلامی پرداخت.

علاوه بر سه فرزند این پیر جبهه های حق سه نفر از برادرزاده های او به نام مهدی و یداله و غلامرضا شهیدی نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

پیکر زنده یاد حاج اصغر شهیدی مزینانی قرار است ساعت 9 صبح روز یک شنبه پانزدهم آبان ماه از مقابل مسجد جامع مزینان تشییع و  در جوار مزار فرزندان شهیدش واقع در آرامستان بهشت علی علیه السلام مزینان به خاک سپرده شود.

 

 

مصاحبه ای ماندگار از زنده یاد حاج اصغر شهیدی مزینانی منتشر شده در روزنامه جوان 23 آبان 1391

83 ساله ام و همچنان در آرزوی شهادت

برای شروع از خودتان بگویید اصغر آقا، چه درسی به بچه‌هایت دادی که سه‌تا از آنها شهید از آب درآمدند؟ 

من همیشه در جواب این سؤال به پرسش کننده گفته‌ام که من چیزی به بچه‌هایم یاد نداده‌ام، بلکه آنها بودند که با منش و رفتارشان به من درس‌های زیادی دادند. خود من هم چند سالی در جبهه‌ها بودم. اما توفیق شهادت نیافتم. پس این سه فرزندم که شهید شدند حتماً سعادت‌شان از من بیشتر بود. اما در مورد خانواده‌ام بگویم که ما اصالتاً اهل مزینان هستیم و شغل آبا و اجدادی‌مان هم کشاورزی است. خودم همین الان هم کشاورزی می‌کنم. ۸۳ سال دارم و تا آنجا که در توان داشتم سعی کردم بچه‌هایم را با نان حلال بزرگ کنم و مذهبی بار بیاورم. هرچند در کل، روستای مزینان محیطی مذهبی دارد و وجود روحانی گرانقدر شیخ قربان علی شریعتی در روستای ما فرصتی پیش آورد تا جوانان و نوجوانان پای کلاس‌های درس او بنشینند و مسائل دینی را با عمق بیشتری یاد بگیرند. به این ترتیب شرایطی پیش آمد تا ما از همان دوران طاغوت از امام(ره) پیروی کنیم و پشتیبان انقلاب اسلامی باشیم. طوری که پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ خودم به همراه شش پسرم در جبهه‌ها حضور یافتیم. 

از شش فرزند پسرتان سه‌نفر‌شان شهید شدند؟ از شهدایتان بگویید. گویی در فعالیت‌های انقلابی هم حضور داشتند؟ 

محمد و علی به خاطر شرایط اقتصادی خانواده مجبور شدند در سال ۱۳۵۰ به تهران مهاجرت کنند. آنها در این شهر به کار بنایی مشغول شدند و با زحمت و مشقت رزق حلالی برای خود مهیا کردند. در پایتخت نیز آنها در هیئت‌های مذهبی حضور می‌یافتند و پای منبر آقا شیخ جواد خراسانی در مسجد مسلم بن عقیل(ع) شرکت می‌کردند. همین رفت و آمدها باعث شده بود که خیلی زود وارد جریان انقلاب شوند. به طوری که در سال ۵۶ گروهی تشکیل داده و تعدادی از مشروب فروشی‌ها در شرق تهران را تخریب کرده بودند. محمد که متولد ۱۳۳۶ بود و آن زمان جوان رعنایی بود در امر انقلاب خیلی فعالیت می‌کرد. طوری که پس از پیروزی انقلاب به بیت امام(ره) رفت و مدتی به عنوان محافظ بیت ایشان در آنجا مشغول شد. در مزینان هم جو کلی با انقلاب بود. ضدانقلاب‌ها جرئت نفس کشیدن نداشتند. در آنجا هم حسین به همراه دیگر برادرانش در فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کرد. 

اگر موافق باشید به ترتیب سن فرزندان‌تان را معرفی کنید. 

محمد متولد ۱۳۳۶ بزرگترین فرزندم در میان این سه شهید و البته دومین شهید خانواده ما بود. وقتی شهید شد دو پسر و یک دختر داشت. از لحاظ مذهبی واقعاً مقید و متعصب بود. به امام(ره) عشق می‌ورزید و همان طور که قبلا گفتم بعد از پیروزی انقلاب مدتی در بیت ایشان به عنوان محافظ مشغول بود و حتی دو سه باری ما را به دستبوسی امام نیز برد. او پس از شهادت علی دیگر آرام و قرار نداشت و به هر نحو ممکن در جبهه‌ها حضور یافت. چندین بار به شدت مجروح شد. یکی از ماندگارترین خاطراتم از محمد نیز مربوط به یکی از دفعات مجروحیتش می‌شود. به نظرم همان سال ۶۲ بود که به ما خبر دادند در جبهه مجروح شده و به بیمارستان شریعتی منتقلش کرده‌اند. وقتی به ملاقاتش رفتم، دیدم ریه‌اش به شدت آسیب دیده و برای اینکه بتواند راحت نفس بکشد در ریه‌اش فیتیله‌هایی کارگذاشته‌اند. وضعیت بغرنجی داشت اما در همان حال وقتی فهمید عده‌ای از دوستان رزمنده‌اش قصد ملاقات با او را دارند، به اصرار از پرستارها خواست او را روی یک ویلچر بگذارند تا به این ترتیب روحیه رزمندگان را حفظ کند. چند روز بعد هم بدون اینکه کاملاً خوب شده باشد به جبهه برگشت و اواخر سال ۶۲ در عملیات خیبر و منطقه طلائیه در کسوت معاون گردان میثم از لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) به شهادت رسید. در حالی که فرزند پسرش هنوز به دنیا نیامده بود. 

از علی بگویید. این طور که مشخص است او اولین شهید مزینان هم به شمار می‌رود؟ 

بله، علی متولد ۱۳۴۰ بود و پیش از دو برادرش و البته ۵۶ شهید مزینان به شهادت رسید. مرداد ماه ۱۳۶۰ وقتی که جسد او را به روستای‌مان آوردند، تشییع جنازه باشکوهی برایش برگزار شد، چراکه او اولین شهید منطقه ما به شمار می‌رفت و از آنجا که روستای ما در شمال شرقی کشور و استان خراسان رضوی از جبهه‌های جنگ فاصله زیادی داشت، شاید خیلی از مردم در کوران حوادث دفاع مقدس قرار نگرفته بودند. اما پس از شهادت علی به جرئت می‌توان گفت که موسم حضور جوانان آن منطقه در جبهه‌ها آغاز شد و به این ترتیب تعداد زیادی از اهالی مزینان و روستاهای اطرافش مثل کلاته مزینان، داورزن، غنی آباد، بهمن آباد، سویز و. . . به جبهه‌های جنگ رفتند. 

از خصوصیات اخلاقی شهید علی مزینانی هم بگویید. 

او جوانی بسیار مذهبی و انقلابی بود. خونگرمی، خوش خلقی و خنده‌رویی بارزترین صفاتش به شمار می‌رفت. آگاهی علی از مسائل روز در حد خوبی بود و به همین خاطر جهادش را از همان دوران طاغوت آغاز کرد و پس از آغاز جنگ نیز بلافاصه در جبهه‌ها حضور یافت. یادم است یکی از دوستانش تعریف می‌کرد که علی به دلیل شناخت خوبش از مسائل سیاسی پی به ماهیت بنی‌صدر برده و از دوستش خواسته بود در یکی از سرکشی‌های آن خائن به مناطق جنگی او را به درک واصل کنند. اما دوست علی منصرف شده بود و به این ترتیب نقشه‌‌اش عملی نشد. علی در مرداد ماه ۱۳۶۰ در سن ۲۰ سالگی و در منطقه عملیاتی سوسنگرد به شهادت رسید. 

گویی شهید حسین مزینانی چند سال پس از دفاع مقدس به شهادت رسیده‌است، ضمن معرفی شهید، از جریان شهادتش بگویید. 

حسین متولد ۱۳۴۳ بود. جوانی مذهبی که یادم است هنگام تحصیلش در دوران طاغوت اگر معلمی با حجاب نامناسب سرکلاس حاضر می‌شد، او ترجیح می‌داد در سرما و گرما بیرون از کلاس بایستد ولی پای درس یک بی‌حجاب حاضر نشود. حسین به پیروی از برادرانش در سال ۱۳۶۰ وارد جبهه‌های جنگ شد و تا پایان دفاع مقدس نیز همچنان در جبهه‌ها حضور داشت. در مقطع نسبتاً طولانی از جنگ دیده‌بانی می‌کرد و به همین خاطر جای فرورفتگی دوربین شناسایی روی بینی‌اش به وجود آمده بود و تا شهادتش نیز این اثر وجود داشت بعد از جنگ هم به جمع سربازان گمنام امام زمان(عج) پیوست و بارها و بارها از سوی اشرار و ضدانقلاب تهدید شد. در منطقه ما او به حسین پاسدار شهرت داشت و افراد ضد انقلاب از او ترس زیادی داشتند. وقتی هم که خبر شهادتش رسید برای‌ما دور از ذهن نبود؛ چراکه از قبل به ما گفته بود بالاخره اشرار و ضد انقلاب او را ترور خواهند کرد. حسین مزینانی آذرماه ۱۳۷۰ در حومه سبزوار ترور شد و به شهادت رسید. 

بعد از شهادت محمد و علی، حسین سومین فرزند شما بود که به شهادت رسید، این حادثه چه تاثیری در روحیه شما گذاشت؟ 

خوب است این سؤال شما را با جمله‌ای پاسخ بدهم که همسرم صفیه مزینانی هنگام شهادت اولین شهیدمان یعنی علی بر زبان آورد. سال ۱۳۶۰ وقتی که هنوز یک نفر هم از اهالی منطقه ما به شهادت نرسیده بود و این مسئله برای خیلی از هم ولایتی‌ها بسیار بزرگ جلوه می‌کرد، ایشان در جواب کسانی که برای تسلیت به ما آمده بودند گفت من شش پسر داشتم که الان تنها یکی‌ از آنها به شهادت رسیده است. پنج فرزند دیگرم هنوز هستند و اگر لازم باشد خودم نیز به جبهه‌ها می‌روم و در راه حفظ دین و کشورم شهید می‌شوم. همسرم در حالی این حرف را می‌زد که بارها شاهد بودم چطور مثل تمامی مادران دیگر حتی طاقت تب فرزندانش را ندارد، اما حالا که می‌دید علی، شهید راه مقدسی چون حفظ نظام اسلامی شده، مثل یک شیرزن عمل کرد. می‌خواهم بگویم با چنین دیدی بود که ما نه تنها با مسئله شهادت علی، بلکه با موضوع شهادت محمد و بعدها حسین هم کنار آمدیم. یادم است وقتی که رفته بودیم جسد علی را تحویل بگیریم، مسئول ساماندهی شهدا از اینکه من و مادر علی گریه نمی‌کردیم واقعاً تعجب کرده بود. 

در صحبت‌های‌تان اشاره‌ای به دیدگاهی کردید که باعث شد غم از دست دادن سه فرزند برای‌شما قابل تحمل باشد، ‌این دیدگاه چیست؟ 

در منطقه ما هستند جوانانی که متأسفانه به کارهای خلاف روی می‌آورند و با توجه به نزدیکی به مرز افغانستان گاهی برخی از آنها مواد مخدر قاچاق می‌کنند و در این مسیر اعدامی هم داشته‌ایم. به نظر شما این طور مردن با شهادت در جبهه‌های حق علیه باطل و در مسیر اسلام و ولی‌فقیه هیچ فرقی ندارد؟ فرزندان من می‌توانستند در مرگ‌های طبیعی یا خدای ناکرده در راه خلاف کشته شوند، ‌اما حالا خون آنها در مسیری پاک و متعالی ریخته شده است. مسیری که قرن‌ها پیش سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) همراه اصحابش طی کرد و حالا قافله شهدا به ایران اسلامی و فرزندان من نیز رسید. به نظر من شهادت آنها نه تنها باعث افسردگی و دلمردگی ما نشد بلکه باعث مباهات و افتخار ما نیز شد. البته پدران و مادران قاعدتا در غم از دست دادن فرزندان‌شان غمزده می‌شوند، ولی دید ما به مسئله شهادت و پیروی از فرامین ولی فقیه زمان باعث می‌شود که این مصیبت‌ها را راحت‌تر تحمل کنیم. 

خود شما هم در جبهه‌های جنگ حضور داشته‌اید. ضمن پراختن به این حضور، فکر نکردید که با وجود سن بالای‌تان و البته حضور فرزندان‌تان در جبهه‌ها احتیاجی نیست شما به جبهه بروید؟ 

حضور بچه‌ها در جبهه مسئله دیگری بود و حضور من در آنجا مسئله‌ای دیگر. اگر آنها برای اهداف خاصی به جبهه رفتند، همان اهداف برای من هم وجود داشت و به این ترتیب نمی‌شد بگوییم اگر از یک خانواده کسی به جبهه رفته دیگری نباید برود. البته این نکته که در نبود ما همسر و سه دخترم تنها می‌ماندند برخی اوقات باعث نگرانی‌ام می‌شد. مثلاً در مقاطعی من و یکی از فرزندانم هر دو در جبهه حضور داشتیم، محمد و علی هم که شهید شده بودند، به این ترتیب خانه در نبود ما خالی می‌شد، اما وقتی می‌دیدم همسرم با جدیت می‌گوید به جبهه برو و نگران تنهایی ما نباش، ‌نگرانی‌ام رفع می‌شد و با خیال راحت‌تر در جبهه‌ها حضور می‌یافتم. به طور کلی هم از سال ۶۱ به بعد هر سال دو یا سه باری اعزام می‌شدم و هر بار چند ماهی در منطقه می‌ماندم. این وضعیت تا پایان جنگ ادامه داشت و خدا را شکر که توانستم توفیق خدمت به کشور اسلامی‌مان را در جبهه‌های جنگ به دست آورم. 

اگر به گذشته برگردید، ‌آیا حاضرید مسیری که طی کردید را از نو طی کنید؟ 

با نگاه ارزشی و متعالی که قبلا ذکر شد، این مسیر راهی نیست که در آن پشیمانی وجود داشته باشد. پس به جای اینکه بپرسیم اگر به گذشته برگردم حاضرم این راه را از نو بیایم، بهتر است بگویم همین الان با وجود ۸۳ سال سنی که دارم اگر باز اتفاقی برای کشور بیفتد حاضرم اسلحه به دست بگیرم و به مقابله با دشمنان بپردازم. به نظرم اگر از محمد، ‌علی و حسین هم بپرسید، باز هم خط سرخ شهادت را انتخاب خواهند کرد.

شاهدان کویر مزینان؛ 10 سال پس از انتشار این مصاحبه حاج اصغر در سن 93 سالگی بر اثر بیماری حاد تنفسی و کهولت سن همزمان با سالروز رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دارفانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.روحش شاد

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۴
اسفند
۰۰

✍️شهید والامقام حسین مزینانی دهم شهریور ۱۳۴۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمدعلی مزینانی که کارمند شرکت واحد بود از همان کودکی به فرزندش آموخت که با خدمت به خلق خدا می تواند نزد پروردگار متعال ارج و قربی داشته باشد و مادرش حاجیه زهره که عشق و ارادت به آل الله را در خانواده ای هیئتی و دلداده اهل بیت علیهم السلام تجربه کرده بود راه حسینی زیستن را به پسرش آموخت.

🔹 تمامی کسانی که حسین را می شناختند اذعان می دارند که او بسیار خونگرم و فامیل دوست بود، به طوری که هر وقت از  خدمت سربازی بر می گشت به همه اقوام سر می زد و وقتی نامه می نوشت، حال همه فامیل را می پرسید، حتی از کوچکترین افراد فامیل غافل نمی شد.

🔹اهل محل نیز  این جوان خوش اخلاق و فعال و هیئتی را کامل می شناختند چون او به کوچک و بزرگ احترام می گذاشت و به آنها در کارهای شان کمک می کرد و  با همه می جوشید و خونگرم بود .

🔹حسین خیلی زود درس را رها کرد و مدتی در  کارگاه خیاطی مشغول به کار شد و این حرفه را به خوبی یاد گرفت و بعد با فراگرفتن کار مجسمه سازی  برای خود کارگاهی راه انداخت و مجسمه های زیبای کوچکی را با رنگ آمیزی زیبا می ساخت.
 
🔹او که از نوجوانی شیفته  خدمت به کشور و انقلاب و به خصوص مناطق محروم و مرزی بود  با این که خدمت سربازی اش در تهران بود، تلاش فراوانی کرد تا به کردستان برود و بالاخره با تلاش‌های بسیار، از پایگاه تهران به  بانه انتقال پیدا کرد و  دو ماه به پایان به پایان خدمتش به فیض شهادت نایل آمد.

📣 خواهر شهید می گوید:
« حسین در آخرین باری که برای مرخصی آمد، کارهایی می کرد  که برای مادر عجیب بود، شبی که قرار بود  صبح فردایش به بانه برود، به مادر گفت :امروز می خواهم تو هیچ کاری نکنی. خودش شام را درست کرد و خودش همه کارهای خانه را انجام می‌داد. مادر تعجب کرده بود که حسین چرا امروز اصرار داره که مادرش هیچ کاری نکند، حتی یک استکان هم نشوید. بعد حسین گفت: مادر جان ممکن است این آخرین باری باشد ،که همدیگر را می بینیم. مادر با تعجب نگاه کرد و گفت: مگه قرار است چه اتفاقی بیافتد ؟! ولی حسین پاسخی نداد و خندید . صبح که شد حسین وقتی خداحافظی کرد چندین بار  تا سر کوچه رفت و برگشت و به چهره مادر نگاه می کرد، انگار می دانست که  وداع های آخرش را با خانواده اش دارد و بالاخره به آنچه که آرزو داشت رسید.»

📣مادرش مرحومه زهره مزینانی نقل می کرد که :
 «یک روز حسین، قاب عکس زیبایی از خودش را به همراه داشت و  می خندید، گفتم: حسین جان چی شده؟  چقدر خوشحالی؟ گفت: این عکس  من را می‌بینی، گفتم: به سلامتی این رو برای حجله عروسی ات انداختی؟گفت: نه مادر جان برای حجله ی شهادتم انداختم ، بعد دستش رو باز کرد و پلاک سربازی اش را به من نشان داد و گفت: این هم جواز بهشتم هست. گفتم :آخر جنگ تمام شده چطور می شود شهید شد؟! حسین لبخندی زد و گفت: ان شاءالله که می شود...»

🔹او همیشه از مادر تقاضا می کرد که برایش دعا کند تا به این هدف بزرگ خود برسد و سرانجام در ۹ خرداد ۱۳۶۸ نامش در بانه هنگام جابجایی  مهمات جنگی به پادگان های دیگر بر اثر اصابت گلوله ای به چشمش به آرزوی دیرینه  خود رسید.

🔹پیکر شهید حسین مزینانی همزمان با رحلت امام خمینی رحمة الله علیه به تهران رسید ولی به علت مراسم ویژه خاکسپاری امام(ره)، پیکر مطهر  شهید بعد از چند روز به خانواده اش تحویل داده شد و در سومین  روز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی تشییع و در قطعه ۴۰، ردیف ۶۶، شماره ۱ به خاک سپرده شد.


🔹پس از شهادت حسین والدین گرامی او هم با گذشت چندسال که در فراق فرزند خود سوگوار بودند دارفانی را وداع گفتند...روحشان شاد..

 

مدرسه ای به نام شهید مزینانی در سیستان و بلوچستان

🔹 ادامه دهندگان راه شهدا در گروه جهادی راهنمای زائر اربعین حسینی علیه السلام زمستان سال 1400 مدرسه ای با یاد و نام این شهید والامقام در شرق کشور ساختند.

🔹مسئول این گروه با ارسال پیامی به شاهدان کویر گفت:« به حمدالله در زمستان امسال مدرسه سه کلاسه ای در شرقی ترین نقطه ایران روستای کریم آباد بگان از توابع شهرستان راسک استان سیستان و بلوچستان به نام این شهید و با همت خانواده وی (خواهر و برادر) ساخته و افتتاح گردید».

🔹این گروه جهادی علاوه بر حضور در مناطق محروم کشور خدماتی نیز در مزینان از جمله توزیع بسته های معیشتی در زمان شیوع کرونا و مرمت و ساخت حمام و سرویس بهداشتی برای منازل افراد کم بضاعت  ارائه کرده اند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
دی
۰۰

‍✍️شهید محمد سخاور فرزند رزمنده پیشکسوت زنده یاد حاج علی اصغر سخاور پنجم فروردین سال ۱۳۴۲ در شهر سبزوار متولد شد و به واسطه شغل پدر که کارمند اداره پست بود در نوجوانی راهی اهواز شدند و مدتی را در این شهر سکونت داشتند و سپس به سبزوار بازگشتند .

محمد تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم ادامه داد و سپس در دانشگاه تربیت معلم قبول شد و در حین تحصیل به روستایی در تربت جام رفت و مدت سه سال در آن منطقه محروم و دورافتاده به عنوان معلم خدمت کرد.

این جوان خوش اخلاق مزینانی از همان نوجوانی اهل دعا و روزه و نماز بود، به خصوص که همیشه تعقیبات نماز را می خواند. قرآن را به صورت ترتیل برای خواهرانش قرائت می کرد و به مراسم تاسوعا و عاشورا توجه خاصی داشت و اشعار مذهبی را با صدای بلند می خواند.

محمد جوانی ساده پوش و ساده زیست و بسیار با مهر و محبت بود. به خواهرش که در رشته پزشکی تحصیل می کرد علاقه وافر داشت.

دوست شهید می گوید: محمد فردی مظلوم و ساکت و اهل امر به معروف و نهی از منکر نیز بود. او در دوران انقلاب فعالیت زیادی برای ضربه زدن به نیروهای ساواک می کرد و در پخش اعلامیه های حضرت امام فعال بود.

محمد اولین بار در تاریخ 1365/9/9 و از طرف بسیج به جبهه اعزام شد و به عنوان تیربارچی لشکر ۵ نصر در گردان عبداله سازماندهی شد و سرانجام 21 دی ماه 1365در منطقه شلمچه و در جریان عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. همزمان با حضور این شهید والامقام پدرش زنده یاد حاج علی اصغر سخاور که فروردین 1400 دار فانی را وداع گفت در جبهه حضور داشت.

پیکر پاک و مطهر این شهید عزیز پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار به خاک سپرده شد.

🔷مادر این شهید والامقام در خاطره ای جالب نقل می کند که :  روزی یکی از دانش آموزانش بچه آھویی برای وی ھدیه می آورد تا از معلم خود قدردانی کند ولی او بعد از اینکه با آھو عکس یادگاری می گیرد از دانش آموز خود می خواھد که آن را در طبیعت رھا کند تا به آغوش مادر خویش برگردد و با این اصرار ھمراہ دانش آموز خود آھو را در نزدیک آهوان دیگر رھا می کنند...

نحوه و انگیزه رفتن محمد به جبهه هم در نوع خود جالب است و مادر بزرگوارش می گوید:

یک روز در خانه نشسته بودیم که او وارد خانه شد و گفت: مادر جان! کاروان کربلا می رود به سوی حسین (ع). منظورش را فهمیدم و گفتم: پدر نیست (پدرش در آن زمان رزمنده لشکر ویژه شهدا و در جبهه بود). گفت: اگر دشمن بریزد و دخترت را به اسارت ببرد، چه کار می کنی؟ با این حرف‌ها قانع شدم و سرانجام او به جبهه رفت.

🖌سفارش شهید محمد سخاور مزینانی:

اگر کسی فریاد برادر مسلمانش را بشنود و به یاریش نشتابد مسلمان نیست

 

بچه آهوی اهدایی به شهید

پدر شهید محمد زنده یاد حاج علی اصغر سخاور مزینانی

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۳۰
فروردين
۰۰

حاج خلیل مزینانی(نیکدل) جانباز سرافرازی که بیش از 5 سال در جبهه های نبرد حق علیه باطل و عملیات های مختلف حضور داشت صبح روز 26 فروردین بر اثر جراحات شیمیایی ناشی از جنگ تحمیلی به یاران شهیدش پیوست.

این جانباز سرافراز که در دو عملیات والفجر هشت و کربلای پنج بر اثر گازهای شیمیایی بخشی از ریه های خود را از دست داده و با مشکل تنفسی مواجه بود چهاردهم اسفند 1399 در بیمارستان بعثت تهران بستری و پس از مدت کوتاهی مرخص و به خانه بازگشت.

حاج خلیل مزینانی فرزند خادم الحسین(ع) زنده یاد حاج غلامرضا نیکدل و متولد چهارم دی ماه 1344 است که از نخستین روزهای یورش دژخیمان دیکتاتور عراق عازم جبهه های نبرد شد و با کسوت بسیجی در لشکر 27 حضرت محمد رسول الله(ص) سازماندهی و در عملیات های مختلف مجروح شد اما بازهم از پا ننشست و مدت 65 ماه در مناطق مختلف جنوب و غرب کشور دلاورانه به جهاد با دشمن پرداخت و علاوه بر جراحات شیمیایی از تیر و ترکش و موج های انفجار سلاح های سنگین در امان نماند.

پیکر این جانباز شهید روز شنبه با حضور مردم قدرشناس مزینان و نیروهای نظامی و انتظامی و بنیاد شهید داورزن در گلزار شهدای مزینان تشییع و در آرامستان بهشت علی علیه السلام زادگاهش برای همیشه آرام گرفت.

از جانباز کربلایی خلیل مزینانی دو فرزند پسر و یک دختر به یادگار مانده است.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۷
فروردين
۰۰

 

♥️عشق یعنی استخوان و یک پلاک
سالها تنهای تنها زیر خاک♥️

✍️یکی از شهدای مظلومی_ به همان مظلومیتی که یک دهه پیکر مطهرش در خاک گرم شلمچه مفقود بود_ شهید حسن همت آبادی فرزند زنده یاد حاج قربانعلی همت آبادی است که ما در این پایگاه کمتر به او پرداخته ایم و اعتراف می کنیم حتی نمی دانستیم او هم در کربلای شلمچه شهید شده است...

🔆گاهی شهدا این جوری هستند تا مظلومیت همان بزرگانی را که با عشق و ارادت و نام آنها راهی جبهه شدند و در این راه جانشان را فدا کردند به بشریت نشان دهند حسن هم از همان دسته  نوجوانانی است که اگر چه هنوز سن چندانی نداشت اما راهی را انتخاب کرد که بسیاری آرزویش را می کشند. او یک بسیجی بود از تبار خرازی ها و همت ها و برونسی ها که نشان در گمنامی داشت .

🔷دهم دی ماه  ۱۳۴۸ در تهران و البته درخانواده ای مذهبی و هیئتی چشم به جهان گشود و پدرش زنده یاد حاج قربانعلی نام مبارک حسن را برای او انتخاب کرد و شاید می دانست که فرزندش نیز روزی روزگاری و در همین ماه تولدش مانند کریم اهل بیت علیهم السلام مظلومانه شهید می شود و غریبانه به خاک سپرده می شود.

🔷حسن، احترام خاصی برای بزرگترها قائل بود و در  دوران نوجوانی علاوه بر تحصیل برای کمک به امرار معاش خانواده یار و یاور پدر بود.

🔆او که از همان طفولیت با عاشورا و هیئت مأنوس بود و می دید که دایی هایش مرحوم استاد عباس و حاج غلامرضا و غلامحسین حاجی چه تلاشی برای اقامه عزاداری اهل بیت علیهم السلام خاصه برپایی مجالس تعزیه خوانی دارند و نوحه خوان هیئات هستند در مراسم مذهبی شرکت ویژه ای داشت و به خواهرانش توصیه می کرد زهرایی باشند و در تمامی کارها همانند حضرت فاطمه(س) عمل کنند.
 


🚩در همان نوجوانی به عضویت بسیج مسجد صاحب الزمان(عج) مشیریه درآمد و برای رفتن به جبهه لحظه شماری می کرد اما به خاطر سن کم نمی توانست به آرزوی دیرینه اش برسد و عاقبت راه و چاره ای به ذهنش خطور کرد و با دستکاری در شناسنامه و جابه جا کردن کپی ها و تغییر شانزده سال به هجده سالگی! به خواسته اش رسید و در اولین اعزام با عنوان امدادگر و بهیار راهی کردستان شد و به جمع رزمندگان پیوست. ولی او که سودایی عجیب در سر داشت دلش مجاهدت دیگری می طلبید و در دومین اعزام به عنوان تخریبچی به شلمچه اعزام شد و سرانجام در ۲۱ دی ماه ۱۳۶۵ درست یازده روز پس از سالروز تولدش در عملیات کربلای ۵ به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش  ۹سال در این سرزمین تفتیده به یادگار باقی ماند و سرانجام گروه های تفحص استخوان های این شاهد کویر را سال ۷۴ پیدا کردند و پس از تشییع در زادگاه آباء و اجدادیش مزینان برای همیشه در قطعه ی شهدای والامقام حسینی آرام گرفت.
🌹نام و یادش گرامی...

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۳۱
مرداد
۹۹

🌺 به مناسبت روز انسان دوستی و به پاس خدمات ارزنده مهندس غلامحسین نوذری وزیر اسبق نفت جمهوری اسلامی به مردم مزینان
🖌نویسنده : علی جعفری مزینانی

✍️کمتر کسی از اهالی محبوب شهرستان داورزن وحومه ی آن بویژه مردم قدرشناس مزینان وروستاهای مجاور را می توان یافت  که نام پر آوازه مهندس غلامحسین نوذری وزیر نفت کابینه ی آقای دکتر احمدی نژاد ویکی از چهره های خوشنام وانقلابی و میهن دوست واز دوستداران و ارادتمندان به متفکر واندیشمند معاصر زنده یاد دکتر علی شریعتی مزینانی  را نشنیده باشد.

🔸او که متولدسال ۱۳۳۳  اهل روستای نودان از توابع شهرستان کازرون فارس است و به احتمال قوی درد و رنج وآلام ومحرومیت های  روستاییان را خود به عینیت لمس کرده  سیاستمدار ومدیر اجرایی ایرانی است که  در دولت احمدی نژاد توانست با کسب ۲۱۷ رأی موافق از مجلس شورای اسلامی بر کرسی وزارت نفت بنشیند.

🔸مهندس نوذری در سال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۹   در دوره های چهارم وپنجم مجلس شورای اسلامی افتخار نمایندگی مردم کازرون  را  در کارنامه پر بار ودر خشان خود داشت که بعد از اتمام دوره ی پر بارتر وزارتش در مشاغل مدیریتی مهم وحساس کشور قرار گرفته که  فعلاً به دلیل ضیق وقت؛ پرداختن به  مناصب وجایگاه های اثر بخش وتأثیر گذارش در توسعه و بالندگی کشور نیازی به نگارش بیشتر دیده نمی شود.

🔆این انسان فرهیخته و ولایتمدار که مدرک کارشناسی کاربردی نفت از دانشگاه صنعت نفت همچنین کارشناسی مهندسی کشاورزی از دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشنامه ی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی از دانشگاه تهران را درسوابق تحصیلی خود دارد جزو آندسته از انسانهای حقیقی وچهره های محبوب و درخشانی است که دریک حرکت انقلابی  وجهاد گونه وبدون اتلاف وقت توانست در کمترین زمان ممکن  با کشیدن  گاز شهری به مزینان وبه تبع آن روستاهای مجاور یک حرکت آرمانی وانقلابی  وتاریخ ساز را در کارنامه ی کاری درخشان خود ثبت وضبط نماید.

🔻مهندس نوذری در دوران خدمت پر افتخارش درجایگاه وزیر؛ نعمت خدادادی گاز را به مزینان و بعد به شهرستان داورزن هدیه کرد.
 باشگاه ورزشی سرپوشیده دکتر شریعتی مزینان به دستور او ساخته شد.
در دومین یادواره شهداء و ایثارگران مزینان  از وی تجلیل شد و سخنرانی فرمودند.
 وعده داده بود تا کارخانه ای پتروشیمی در مزینان احداث کنند که با تأسف؛ عمر وزارتشان کفاف نداد.

🔹هرچند هنوز هم موارد زیادی است که باید توسط مدیران احرایی و جهاد گر حوزه ی استانی خراسان رضوی بویژه  شهرستان داورزن بخصوص درجهت عمران و آبادانی بیشتر وبر طرف ساختن موانع محرومیت ها از جمله آسفالت جاده ها ی بین روستایی و خیابانها وبلوارها وکوچه ها و دیگر موارد در جهت رفاه نسبی مردم واهالی  صورت پذیرد واقدامات اساسی تری به منصه ی ظهور وبروز برسد تا در امر سازندگی روستاها وبهبود وضع زندگی ومعیشت روستانشینان اثرات چشمگیر آن  به عینیت توسط مردم دیده شود که از این طریق بتوان از هجوم بد فرجام وبی رویه وروز افزون روستائیان به شهرها جلوگیری کرد تا روستاها با آمار جمعیت کم مواجه نشوند که امید می رود توجه وعنایت بیشتر کار گزاران دور اندیش و صاحب فکر واندیشه را  درراستای  محرومیت زدایی در روستاها  بیش از گذشته شاهد باشیم.

🔹گفتنی است که هدف از نوشتن این متن مختصر این است که:
 اولا:ً یادی شود از زحمات ارزشمند وستودنی جناب آقای مهندس غلامحسین نوذری وهمکاران محترمشان در آن بازه ی زمانی که حدود دوازده سال از این حرکت جهاد گونه شان گذشته واز طرفی نسل فعلی بویژه جوانان ونوجوانان دوستدار وجستحو گر علم وآگاهی  حتماً علاقه وتمایل خواهند داشت  تا از این چهره ی محبوب و تلاشگر اطلاعات مکفی تری از این طریق کسب کنند.

 ثانیاً: آقای مهندس نوذری استحضار داشته باشند که مردم حاشیه نشین خطه ی کویر بویژه اهالی قدر شناس مزینان و منطقه  زحماتشان را هر گز به دست فراموشی نسپرده و نخواهند سپرد و وقوف کامل داشته باشند که از پشتوانه ی دعای خیر آنها همواره برخوردار بوده وخواهند بود.

 ثالثاً :عنایت داشته باشند که انسانهای خدوم می توانند زندگی توأم با افتخاری داشته باشند که نه تنها زندگی خود را درمسیر درست هدایت کنند بلکه به دیگران هم در یافتن راه درست حیات دنیوی واخروی کمک کنند تا زندگی آنها شیرین تر ومتحول تر شود.

🔆با آرزوی طول عمر با عزّت وسعادت ابدی وموفقیت روز افزون و هر چه بیشترایشان وهمه ی خدمتگزاران واقعی به ملت سر افراز ایران اسلامی

حضور مهندس نوذری در منزل پدر شهیدان والامقام حسینی زنده یاد حاج میرزا احمد حسینی

حضور مهندس نوذری در یادواره شهدا و ایثارگران مزینان  ...دی ماه 1390

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
آذر
۹۸

 🌐همزمان با آغاز هفته ی بسیج مراسم عطرافشانی و گلباران مزار شهدای والامقام مزینان با حضور  بسیجیان مزینان و مسئولین اداری شهرستان داورزن برگزار شد.

🔹حجت الاسلام جواد علیزاده نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهرستان داورزن ضمن گرامی داشت یاد و خاطره شهدا گفت: به برکت وجود بسیجیان ایثارگر و سلحشور؛ ایران اسلامی از گزند فتنه های دشمنان و بدخواهان حفظ شده و امروز این وظیفه به عهده جوانان است.


🔹 در این مراسم که با حضور جوادقلعه نوئی سرپرست بنیاد شهید و امورایثارگران، فرماندهان نیروی های نظامی و انتظامی و بسیج و روسای ادارات شهرستان برگزار شد حاضرین با اهدای شاخه های گل و قرائت فاتحه یاد شهدای والامقام مزینان را گرامی داشتند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۷
خرداد
۹۸


                                                                                                                                     همزمان با شب شهادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام یادواره شهدای مزینان در مهدیه مزینانی های مقیم تهران برگزار شد.

در این مراسم باشکوه دو شهید گمنام تازه تفحص شده در منطقه عملیاتی رمضان و والفجر۸  میهمان قدر نشینان مزینانی بودند.

مزینان زادگاه دکتر علی شریعتی و از توابع شهرستان داورزن و در هشتاد کیلومتری شهرستان سبزوار واقع شده و بیش از هفتاد شهید و ده ها ایثارگر و آزاده و جانباز در راه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تقدیم نظام والای جمهوری اسلامی کرده است

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۸
بهمن
۹۶

 

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ همزمان با ششمین روز از دهه ی مبارک فجر جمعی از مسئولین استانی و بنیاد شهید شهرستان داورزن به همراه مسئولین شورای اسلامی و پایگاه بسیج شهدای مزینان با خانواده معزز شهیدان حسینی مزینانی دیدار و گفت وگو کردند.   

 حاجیه خانم فاطمه احمدی مادر شهیدان  حسینی ضمن نقل خاطراتی از فرزندان شهیدش از حضور این مسئولین اظهار تشکر و قدردانی کردند. 

در این دیدار حجت الاسلام معصومی مدیر کل بنیادشهید و فتحی نیا مشاور استاندار خراسان رضوی در امور ایثارگران ، نخعی رئیس بنیادشهرستان داورزن ، مهدی آزاده رییس شورای اسلامی مزینان و مشاور ایثارگران فرمانداری شهرستان داورزن  و وهب غنی آبادی عضوشوارای اسلامی و فرمانده پایگاه مقاومت بسیج شهدای مزینان حضور داشتند.

شهیدان سیدحسن حسینی مزینانی سال 1364 درمنطقه عملیاتی اروند، سیدحسین حسینی مزینانی سال 1364 در منطقه عملیاتی مهران و سیدمحمدحسینی مزینانی سال 1361 در رقابیه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۵
دی
۹۵

شاهدکویرمزینان بسیجی شهید سیدعلی اکبرحسینی مزینانی جوانی که در شب یلدا میهمان ضیافت الهی شد.

سال 1342 یعنی همان زمان که امام خمینی (ره) به سردمداران رژیم ستمشاهی پهلوی گفت : «سربازان من در گهواره اند» سربازی دیگر در خانواده سیدابوالقاسم حسینی معروف به سید رشید متولد شد که نامش را هم نام جوان شهید کربلا علی اکبر گذاشتند  و همان گونه که امام وعده داده بود او نیز با شروع جنگ تحمیلی لباس رزم پوشید و همراه جمعی از جوانان مزینانی عازم جبهه های حق علیه باطل شد.

سیدعلی اکبر حسینی مزینانی جوانی ساده و مهربان و زحمتکش بود و هیچ یک از مردم مزینان که او را از نزدیک می شناختند به یاد ندارند رنجشی از وی دیده باشند .

سیدعلی بیشتر اوقات خود را به کار کشاورزی و دامداری می گذراند و همیشه یار و یاور پدر بود و با شروع جنگ تحمیلی پس از گذراندن دوران آموزش نظامی داوطلبانه عازم جبهه ی گیلانغرب شد و در30آذر همزمان با شب یلدای 1360 نامش در دفتر و کتاب شهدای دفاع مقدس ثبت شد و به عنوان دومین شهید مزینان در بهشت علی (ع) مزینان به خاک سپرده شد.

 بعد از شهادت این شاهد کویرمزینان سه پسر عموی او به عنوان سیدمحمد، سیدحسین و سیدحسن نیز راه او را ادامه دادند و در جبهه های حق علیه باطل به شهادت رسیدند.


فرازی از وصیتنامه ی شهید سیدعلی اکبر حسینی مزینانی

توصیه ی من به شما خانواده ی عزیز این است که راه امام عزیز را ادامه دهید.مبادا او را تنهابگذارید. پیروخط امام و شهیدان گلگون کفن باشید.

 سیدابوالقاسم حسینی مزینانی پدر شهید سیدعلی اکبر:« این جوانان با شهادت شان در راه امام حسین (ع) از ما سبقت گرفتند»

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan           

  • علی مزینانی
۰۸
تیر
۹۵

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛یاد و نام  بیش از هفتاد شهید مزینانی که در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده اند با حضور همرزمان و خانواده معزز شهدا و شهروندان قدرشناس مزینانی همزمان با شب شهادت حضرت علی (ع)  در مهدیه گرامی داشته شد.

عکس/ محسن مزینانی

برای دیدن تصاویر بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید...


  • علی مزینانی
۰۸
تیر
۹۵

همزمان با شب شهادت مولای متقیان حضرت علی (ع) یادواره ی شهدای مزینان در مهدیه ی شرق تهران برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛یاد و نام  بیش از هفتاد شهید مزینانی که در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده اند با حضور همرزمان و خانواده معزز شهدا و شهروندان قدرشناس مزینانی  در مهدیه گرامی داشته شد.

در این مراسم که به همت هیئت امناء مهدیه ؛ همزمان با شب شهادت حضرت علی (ع) و لیله القدر بیست و یکم ماه مبارک رمضان برگزار گردید ضمن مصیبت خوانی ذاکران اهلبیت (علیهم السلام ) یکی از رزمندگان دفاع مقدس به بازگویی  خاطراتی از شهدای مزینان پرداخت و در ادامه پرچم متبرک حرم حضرت رقیه (س) به یاد شهدای مدافع حرم در مهدیه به اهتزاز در آمد.



به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۵
بهمن
۹۴

مزار 25 شهید گلگون کفن خفته در گلزار بهشت علی (ع) مزینان با حضور مردم ولایتمدار مزینان غبارروبی و عطرافشانی شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ همزمان با چهارمین روز از دهه ی مبارک فجر با حضور خانواده معزز شهدا و مردم ولایتمدار دارالعارفین مزینان و همچنین بخشدار مرکزی داورزن مزار 25شهید دفاع مقدس در گلزار بهشت حضرت علی (ع) مزینان غبار روبی و گل باران شد.

در این مراسم یاد و خاطره مرحوم غلامرضا مزینانی پدر شهید حمیدرضا مزینانی که مصادف با اولین سالگرد این پدر آسمانی می باشد گرامی داشته شد.

برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب بروید.

این خبر را در کانال تلگرام شاهدان کویرمزینان ببینید.https://telegram.me/shahedanemazinan


  • علی مزینانی
۲۰
تیر
۹۴

همزمان با شب قدر بیست و سوم ماه مبارک رمضان مراسم بزرگداشت شهدای مزینان و احیا و سوگواری شهادت امام علی (ع) در مهدیه مزینانی های مقیم تهران برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛  این ویژه برنامه ابتدا با ضیافت افطاری خانواده معزز سادات جلالی پور و به مناسبت یادبود والدین هنرمند جوان مزینانی سید مصطفی جلالی پور آغاز شد  و در ادامه مراسم بزرگداشت بیش از هفتاد شهید مزینانی برگزار گردید و مداح اهلبیت حاج محسن هژیرتالی ضمن قرائت اشعاری حماسی به ذکر نام 65 شهید که توسط شاهدان کویرتهیه شده بود پرداخت.

مراسم تلاوت قرآن کریم توسط قاری ممتاز مزینانی حاج امیر طالبی و نوحه خوانی و ذکر مصیبت توسط حاج حسین احسانی و مصطفی مزینانی(بشیری) و قرائت دعای جوشن کبیر و همچنین سینه زنی محلی و سخنرانی حجت الاسلام دکتر احمدی و قرآن برسر گرفتن  از دیگر برنامه های احیای شب بیست و سوم بود که با حضور بی نظیر شهروندان مزینانی اجرا شد.

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید...

  • علی مزینانی
۰۲
ارديبهشت
۹۴


در اولین روز از ماه رجب مادر گرامی پاسدار شهید علی اکبر هاشمی مزینانی به فرزند شهیدش پیوست

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ مادر پاسدار شهید علی اکبر هاشمی ؛ بانو  ام کلثوم  مزینانی همسر محمدعلی هاشمی پس از گذراندن یک دوره بیماری سخت سرطان صبح امروز دوشنبه 31فروردین ماه مصادف با اولین روز از ماه رجب المرجب دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت .

مراسم تشییع و تدفین این مادر شهید روز سه شنبه در زادگاهش مزینان برگزار می شود. 

این مادر بزرگوار در زمان تدفین فرزندش با دستان مبارک خود او را به خاک سپرد و به شهادت پسرش در راه اسلام افتخار می کرد .

  • علی مزینانی
۰۵
بهمن
۹۳

شهید علی اکبر مزینانی (تاج) فرزند مرحوم حاج محمدباقر در سال 1347در خانواده ای مذهبی و زحمتکش به دنیا آمد.

پس از اتمام دوران تحصیلات ابتدایی چون رغبتی به ادامه تحصیل نداشت به کمک پدر مرحومش شتافت و در کار کشاورزی همیشه او را همراهی می کرد.

علی اکبر علاقه ی خاصی به تعزیه خوانی داشت به همین خاطر بعد از برگزاری مراسم تعزیه ی عاشورای مزینان همراه با دوستانش نخل کوچکی را آماده می کردند و نقش هایی را که حفظ کرده بودند در میدانی که در سمت غربی و خارج از مزینان قرار داشت اجرا می کردند.اکنون بعضی از دوستان این شهید همان نقش ها را در تعزیه ی مزینان اجرا می نمایند.

شهید علی اکبر مزینانی با تشکیل بسیج در مزینان به خیل بسیجیان مزینان پیوست و پس از مدتی راهی جبهه های حق علیه باطل شد و  عاقبت در دوازدهم تیرماه 1365 در مهران به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش پس از تشییع باشکوه در گلزار بهشت علی (ع) مزینان به خاک سپرده شد.                          

در ادامه خاطراتی از این شهید بزرگوار به قلم طیبه مزینانی تقدیم می شود.

کبوتر

http://www.lenzor.com/public/public/user_data/photo/6480/6479009-6f8f66dd6b7c6ffb9bb89e1274106fda-l.jpgاز پله های کاهگلی خانه بالا می رود و روی بام می ایستد. دستش را در کیسه ی پلاستیکی فرو می برد و مشتی دانه ی ارزن، روی زمین می ریزد. کبوترهای سفیدی که بالای سرش در آسمان پرواز می کنند، روی زمین می نشینند و بق بقوکنان، شروع می کنند به خوردن دانه ها. مرد همسآیه، از داخل کوچه داد می زند: «تو، یه سره رو پشت بوم، کفتربازی می کنی، اون وقت می ری خودتو برا جبهه معرفی می کنی؟! تو رو چه به جبهه؟»

علی اکبر می گوید:« بازی نمی کنم، دوستشون دارم. چرا وقتی به اسبم و مرغ و خروسام می رسم، نمی گی به درد جبهه نمی خورم؟»

*

چادرم را می اندازم روی سرم و دنبال بقیه ی خواهرها، از خانه بیرون می روم. علی اکبر، از زیر قرآن رد می شود. یکی یکی جلو می رویم و صورتش را می بوسیم، می گوید: «هر چه بدی ازم دیدین، حلالم کنین، نبینم اون دنیا بیاین جلومو بگیرین ها!»

همه مان می خندیم. راه می افتد، می رود و توی پیچ و خم کوچه، گم می شود. راه می افتیم دنبالش. چشممان که به او می افتد، قدمهایمان را آرامتر بر می داریم. ب رمی گردد، نگاهمان می کند و می گوید: «برگردین خونه. با این چادرای گل گلی راه افتادین دنبالم که چی بشه؟»

می گویم: «دلمون آروم نمی گیره. می خوایم بیشتر ببینیمت داداش!»

دوباره راه می افتد. چند لحظهای سر جایمان می ایستیم و باز، حرکت می کنیم. دوباره می ایستد، برمی گردد و نگاهمان می کند. یک باره پا می گذارد به فرار! ما خواهرها نگاهی به همدیگر و نگاهی به کوچه ی خلوت می کنیم و به سرعت، دنبالش می دویم. نرسیده به بازار، می ایستد. ما هم نفس زنان می ایستیم، به رویمان می خندد و می گوید: «آخرش کار خودتونو کردین؟»

هیچ کدام حرفی نمی زنیم. به طرفمان می اید و می گوید: « اگه این دنیا گوشتونو پیچوندم، یه وقت نیاین اون دنیا بگین خدا گوشمو از بیخ بکنه! همین الان قصاص کنین که اون جا شلوغه، معلوم نیست نوبتتون بشه بتونین بیاین شکآیتمو بکنین!»

می گویم: «ما که حواسمون هست!»

همه مان می خندیم. دوباره تک تکمان را می بوسد و می گوید: «نترسین، بادمجون بم، آفت نداره!»

*

می گویم: «یه چیزی می نویسم زود برگرده، چون خیلی دلم براش تنگ شده!»

مادرم می گوید: «بی خود! فقط توی نامه ات، سلام ما رو بهش برسون. بگو تا هر وقت دوست داره، جبهه بمونه. ما بهش افتخار می کنیم.»

هر چه می گوید، می نویسم. آخر نامه، درشت می نویسم:«داداش! اگه تا دو هفته ی دیگه نیای، کفتراتو می فروشیم!»

*

پاکت نامه را باز می کنم. مادرم می گوید: «بلند بخون ببینم جواب نامه تو چی نوشته؟»

چشمم می افتد به خطوط قرمز رنگ بالای کاغذ. می خندم و بلند می گویم: «نوشته: کفترامو بفروشین، من اینجا چیزی پیدا کردم که به تموم دنیا نمی دم!»

*

کبوتری، دور حیاط، بال بال می زند. سرگردان است. گاهی روی بام می نشیند و گاهی روی دیوار. به زحمت می گیرمش. زخمی است، با خودم می گویم: «بذار علی اکبر بیاد ببینه بالاخره منم کبوتردار شدم!»

از بال کبوتر، خون می ریزد، دستی به سرش می کشم و با خوشحالی، می برمش تو اتاق.

*

مرد همسآیه جلو می آید و می گوید: «علی اکبر شهید شده!»

و می زند زیر گریه! می گوید: «دیشب خوابشو دیدم. گفت بهت بگم. اون کبوتر رو آزاد کنی!»

می لرزم! می روم سراغش. هیچ اثری از زخم روی بالش نیست.

نامه ای که هرگز نوشته نشد

پس از انتشار این مطلب در شاهدان کویرمزینان یکی از اقوام شهید علی اکبر تاج که شوهر خواهر او نیز می باشد و خود در فضای مجازی با ایجاد وبلاگی به نام هدایت فعالیت خوبی در تعمیق و نشر معنویت دارد  و در دوران دفاع مقدس نیز یکی از همسنگران شاهدان بود و مدتی به عنوان رزمنده در جبهه های حق علیه باطل برعلیه دشمن بعثی جنگید  خاطره ای را از این شهید بزرگوار فرستاده است که در ادامه تقدیم می شود

حجت الاسلام شیخ محمدمزینانی در پیام خود آورده است :

«باتشکر ویژه اززحمات شما همسنگران عزیزشهدا اگرامروز بتوانیم بانقل خاطره ازشهدای عزیز عطرشهادت را در کشور اسلامی بلکه دنیای مجازی پراکنده نمائیم جوانان ایران زمین به خود خواهند بالید که چنین الگوهای نابی را ذخیره دارند و در مسیر شهداگام برخواهند داشت اینجاست که انشاءالله همه دوستداران نظام مقدس جمهوری اسلامی به شفاعت شهدا نائل خواهندشد. خاطره ای از برادر خانم شهیدم علی اکبرعرض نمایم؛ تازه به حوزه علمیه مشهد رفته بودم بعد از مدتی برای مرخصبی به مزینان رفتم ،علی اکبراز جبهه برگشته بودگفتم علی جان برایم نامه ننوشتی؟ گفت: پسر عمه جان من آدرست رانداشتم این بارکه به منطقه بروم حتما برایت نامه می فرستم !

من به حوزه برگشتم و او به جبهه رفت طولی نکشید که خبر شهادتش رابرایم آوردند.روحش شاد و یادش گرامی باد.اجرکم عندالله
  • علی مزینانی
۲۲
دی
۹۳

بخشدار مرکزی داورزن با حضور در مزینان باپدر شهیدان محمدتقی و حسین مزینانی دیدار و گفت و گو کردند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ مهندس قربانی که به همراه رئیس اداره آب و فاضلاب شهرستان داورزن در مزینان حضور یافتند پس از سرکشی از طرح انشعاب و تعویض لوله های آب شرب مزینان از پدر شهیدان حسین و محمدتقی مزینانی که مدتی است به خاطر کهولت سن و بیماری در منزل به سرمی برد عیادت کردند.

در این دیدار رجبعلی مزینانی (گلبهاری)پدر شهیدان حسین و محمدرضا مزینانی  با تشکر از حضور این مسئولین در منزلش از توجه بخشدار داورزن به خانواده ایثارگران و شهدا تقدیر و تشکر کرد.

بخشدار مرکزی داورزن نیز از مسئولین مربوطه خواست که نسبت به انشعاب آب منازل خانواده های ایثارگران و شهدای مزینان هر چه سریعتر اقدام شود.













شهید محمدتقی مزینانی در سال 1362در کردستان و شهید حسین مزینانی در سال 1364 در منطقه عملیاتی اشنویه به فیض عظیم شهادت نائل آمدندو پس از شهادت پیکر مطهر این دو برادر در گلزار شهدای سبزوار به خاک سپرده شد.

  • علی مزینانی
۰۱
آبان
۹۳

سردار سید محمد باقر زاده رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس  با حضور در منزل شهیدان سیدمحمد، سیدحسین و سید حسن حسینی عصر امروز پنج شنبه  دیدار کرد .

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ سردار باقر زاده به همراه فرماندار و رئیس بنیاد شهید و ریاست پاسگاه انتظامی شهرستان داورزن با حضور در منزل شهیدان حسینی پس از گفت و گو با مادر این شهیدان باامامت حجت الاسلام محمدتقی معلمی فر نماز مغرب و عشا را به جماعت خواندند.

وی که به منظور شرکت در جلسه تدفین دو شهید گمنام به داورزن سفر کرده است با دعوت شورای اسلامی و شاهدان کویر و  با همراهی مسئولین پایگاه شهدای مزینان در مزینان حاضر شد و با مادر شهیدان حسینی دیدار کرد.

سردار باقرزاده که از حضور دو خانواده سه شهید در مزینان آگاهی یافته بود اظهار تمایل نمود که با خانواده شهیدان محمد ، علی و حسین شهیدی نیز دیدار نماید که به دلیل حضور والدین این شهدا در مسجد جامع این دیدار انجام نشد اما وی اظهار امیدواری کرد که در سفر بعدی با این خانواده و دیگر والدین شهدای مزینان ملاقات نماید.

  • علی مزینانی
۰۱
آبان
۹۳

خبرگزاری فارس: اعتراض سردار باقرزاده به جنایت ها و خیانت های خاندان آل سعود

سردارسید محمد باقر زاده رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح و  بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به همراه هیئت همراه دقایقی پیش وارد مزینان شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ وی که به منظور شرکت در جلسه فرمانداری شهرستان داورزن و بررسی تدفین دوشهید گمنام در این  منطقه به داورزن سفر کرده است به دعوت شاهدان کویر و شورای اسلامی و پایگاه مقاومت بسیج شهدای مزینان با حضور در منزل شهیدان حسینی مزینان با مادر این سه شهید دیدار و گفت و گو کرد.

سردار باقر زاده هم اکنون برای اقامه نماز عازم  مسجدجامع  مزینان شد

به زودی خبر تکمیلی  درشاهدان کویرمزینان تقدیم می شود
  • علی مزینانی
۱۴
مهر
۹۳

 

کتاب "خواب دیدم" روایتی است روان و یکدست از زبان مادر شهیدان سید محمد، سید حسین و سید حسن حسینی مزینانی که نویسنده سعی کرده با کمترین دخل و تصرف روایتی جذاب به خواننده ارائه کند.

 نوع روایت و نگارش مزینانی به گونه ای است که صمیمیت و جذابیت کلام این مادر سه شهید در نوشتار کتاب به خوبی جا بازمی کند و خواننده را با خود همراه می نماید .

"خواب دیدم" نوشته طیبه مزینانی روایتی است مستند از زبان فاطمه احمدی، مادر شهیدان سید محمد، سید حسین و سید حسن حسینی مزینانی؛که به همت نشر شاهد در سال 1389 به چاپ رسیده است.

با نفسی عمیق، بوی کاهگلِ خیس شده را توی سینه ام می کشم. بقچه ی نان و غذا را می گذارم روی خشتهای خشک شده و می گویم: «سیدمحمدجان!»

خشتی را که توی دستش است، می گذارد روی خشتهای دیگر و نگاهم می کند. می گویم: «خسته نباشی پسرم!»

می گوید: «مونده نباشی!»

کمی گل برمی دارد و دور خشت می مالد می گوید: «اینم آخرین خشت!»

می گویم: «دهن روزه، چرا خودتو اذیت کردی؟ ما که بیخونه نموندیم، این ساختمون، یه ماه دیگه هم تموم می شد، به کسی سخت نمی گذشت.»

می گوید: «دوست داشتم وقتی نیستم توی یه خونه ی بزرگ زندگی کنی مادر تا وقتی مهمون می یاد، تنگی جا، اذیتت نکنه. بریم خونه که دیگه منم باید اثاث کشی کنم!»

می گویم: «این چه حرفیه می زنی؟»

می اید کنارم می نشیند و می گوید: «می خوام وصیت کنم!»

ابروهایم را توی هم می کشم و می گویم: «بلند شو خودتو جمع کن! دیگه از این حرفا نزن!»

می گوید: «این سفر، سفر آخرمه!»

می گویم: «من، گوشواره هامو نذر کردم تا تو به سلامت بری جبهه و برگردی!»

می گوید: «مادرجان! این حرفارو نزن! کاری می کنی شهید نشم!»

می گویم: «دختر مردم، شیرینی خورده ته. می خوای بذاریش و بری؟»

می گوید: دخترامونو دارن این بعثیهای کافر، تیکه تیکه می کنن، من بشینم تا بیان بقیه ی جاهارو هم بگیرن؟ ... عملیات نزدیکه، باید برم! اگه شهید شدم، غصه نخوری ها!»

می گویم: «گفتی سفر آخره. پس بیا یه بار دیگه، پیشونیتو ببوسم ...»

*

جلوی آینه می ایستد. دستی به ریش بلندش می کشد و می گوید: «مادر! میبینی چه پسر قشنگی داری؟»

می خندم و می گویم: «آقا سیدحسین! کسی نمیگه ماست من ترشه!»

می گوید: می بینی چه ریش پر و قشنگی دارم؟ قیافه ام به درد پاسدار بودن می خوره. بد نیست برم پاسدار بشم!»

آه بلندی می کشم و می گویم: « مادرجان! تو هم مثل سیدمحمد، برو ببینم دلت آروم می گیره؟»

برمی گردد، نگاهم می کند و می گوید: می دونم تازه داغ برادرمو دیدی اما برای رفتنم از ته دل راضی باش، تا دل منم آروم بگیره!»

چشمهایم داغ می شوند می گویم: «راضی نباشم چی کار کنم مادر برو به سلامت!»

به طرف کمد می رود و لباسهایش را بیرون می کشد. لباسهای سبزرنگ سپاهی اش را می پوشد و می گوید: «من که میرم، مواظب زن و بچه ام باشین!»

سرش را خم می کند و صورتم را می بوسد. دستم را می گذارم پشت سرش، پیشانیاش را می بوسم و می گویم: «برو مادر! خیالت راحت! مثل چشام مواظبشونم!»

*

باد چادرم را توی هوا به بازی می گیرد. خواهرم صدایم می زند: «بیا بریم خونه ی ما، نزدیکتره!»

برمی گردم تا نگاهش کنم، خاک چشمهایم را پر می کند. می گویم: «سید حسن می خواد بره جبهه. باید برم کمکش کنم یه وقت چیزی جا نذاره.»

می گوید: «پس منم میام ازش خداحافظی کنم!»

وارد کوچه می شویم. باد پرچم سبز رنگی را که روی دیوار نصب کرده ایم می کند و توی هوا می چرخاند. جلوی در می ایستم و آن را باز میکنم.

هر دومان وارد حیاط می شویم. چشمم می افتد به سید حسن که گوشه ای ایستاده و دستهایش را به سمت آسمان بلند کرده است. زیر لب چیزهایی می گوید. دلم هری می ریزد. می گویم: « سید حسن هم مثل اون دوتای دیگه شهید میشه!»

خواهرم می گوید : «این چه حرفیه خواهر؟ سیدحسن فقط چهارده سالشه!»

می خندم و می گویم :« وقتی مثل اون دوتای دیگه، جنازشو بیارن، باورت میشه.»

می پرسد: «چرا فکر می کنی شهید می شه؟»

می گویم: « چون مثل برادراش با خدا راز و نیاز میکنه. نگاش کن، اصلاً از دنیا یادش نمیآد. از صورتش نور می باره!»

سیدحسن بلندبلند با خودش می خواند:

«خورشید عاشورا دمیده بر سر ما

یا کربلا گردیده مرز کشور ما؟»

می گویم: «بسه مادرجان! اینقدر اینا رو نخون، دلم ضعف رفت» می خندد و می گوید «چشم!»

کتابهایش را جمع می کند و روی تاقچه می گذارد. صدایش را می شنوم که زمزمه می کند: «خورشید عاشورا دمیده بر سر ما ...»

*

تا کمر، توی قبر خم می شوم و پارچه ای را که روی بدنش کشیده اند، برمی دارم. چشمم می افتد به بدن تکه تکه شده و سوراخ سوراخش.

می گویم: «راحت شدی مادر! تو جبهه. دیگه ترکشی نبود به تنت بخوره!»

*

روایتی خواندنی از زبان مادر3 شهید

می گوید: «بذار این خونه ی کاهگلی رو خراب کنیم و برات یه خونهی خوب و جدید بسازیم.»

می گویم: «خونه ی جدید به چه دردم می خوره؟»

می گوید: «بیست سی ساله داری اینجا زندگی می کنی، دیگه تموم در و دیوارش خراب شده.»

می گویم: «عمر منو بسه. وقتی مُردم، بیاین درستش کنین.»

می گوید: «ما برا تو می گیم! اگه به خودمون باشه که نشستیم سر خونه زندگیمون!»

می گویم: « این خونه یادگار بچه هامه مادر! دلم نمی یاد حتی به یه خشتش دست بزنین!»

نویسنده : بانوی اهل قلم طیبه مزینانی

***

شهیدان سیدمحمدحسینی مزینانی سال 1361 در رقابیه و سیدحسین حسینی مزینانی سال 1364 در منطقه عملیاتی مهران و سیدحسن حسینی مزینانی سال 1364 در منطقه عملیاتی اروند ، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

پدر بزرگوار این شهدا که سه سال پیش همزمان با روز شهادت حضرت فاطمه (س) ازدنیا رفت از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس بود که درسال ۸۵ ازسوی رییس جمهوری اسلامی ایران دکتر احمدی نژاد مورد تفقد قرار گرفته بود و مدال ایثار توسط رئیس جمهور به این بزرگوار تقدیم شد.

 

  • علی مزینانی
۰۲
مهر
۹۳

متن زیر چند دقیقه پیش در بخش سنگرنشینان  توسط یکی از مخاطبان گرانمایه به نام سخایی برای شاهدان کویرمزینان ارسال شد و ما هم به پاس قدر دانی از این بزرگوار بدون هیچ تغییری تقدیم می نماییم.


برادرانم
نام کوچکتان عاشق بود و نام خانوادگی‌تان شقایق.
محل تولدتان کربلا بود و تاریخ تولدتان روز عاشورا. از این روی بود که به سنت «لبیک اللهم لبیک» به مظلومیت عشق پاسخ آری دادید و در اوج عطش به جامی از تماشا سیراب شدید.
در مروهٔ عاشقی به صفای باطنی دست یافتید و در میقات عشق، نفس خود را به قربانگاه عاشقی بردید و گلو به تیغ رضایت حق سپردید.
شما روزی برادران ما بودید و امروز آینه‌هایی که باید سعادت خویش را در آن به تماشا نشست.
شما تا دیروز همسنگر ما بودید و امروز ستاره‌هایی شده‌اید که راه عزت را به ما نشان می‌دهید.
نامتان شهید گمنام است و نشانتان اخلاص و ایمانی که شما را تا آن سوی این ابر‌ها و فرا‌تر از باورهای ما پرواز داد.
کبوترهای خونین بال
شما‌‌‌ رها بودید؛ پرنده‌تر از مرغان هوایی.
شما مردانی از جنس پاکی و فرشتگی بودید. انسانهایی بودید که ملکوت را تجربه کردید. به بهشت پر گشودید. حاکم آسمان شدید و ما را به بهت و حیرت واداشتید.

امروز به تشییع شما می‌آییم تا از شما بیاموزیم که انسان باشیم. بنده خدا باشیم و آن گونه زندگی کنیم که به بهترین مرگ‌ها یعنی شهادت دست یابیم؛ مرگی که شیرین‌تر از عسل است.
شادی روح شهیدان صلوات

  • علی مزینانی
۰۱
مهر
۹۳

بسیجیان و رزمندگان پیشکسوت مزینانی در مراسم رژه سی و یکم شهریورماه که به مناسبت  سالروز آغاز تهاجم استکبار جهانی به کشور اسلامی ایران در شهرستان داورزن برگزار شد شرکت کردند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ حضور پیشکسوتان و جمعی از جانبازان مزینانی مقیم تهران که تصاویر شهدای مزینان را در دست داشتند یکی از جلوه های وِیژه و جالب توجه این مراسم باشکوه بود که برای اولین بار در شهرستان تازه تأسیس داورزن با حضورحجج اسلام  مداحی امام جمعه و معلمی فر امام جمعه موقت و مقامات نظامی و انتظامی شهرستان برگزار می شد.

پایگاه بسیج شهدای مزینان نقش بسیار مهمی در برگزاری مراسم رژه بسیجیان در روز سی و یک شهریور داشت و توانست رزمندگان  مزینانی را برای حضور پرصلابت به این برنامه اعزام نماید.

مزینان از نظر آماریِ حضور در مقاطع انقلاب و دفاع مقدس نقش قابل توجهی دارد و بیشترین رزمنده و شهید را در منطقه تقدیم انقلاب اسلامی نموده است.

برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب بروید...
  • علی مزینانی
۳۱
شهریور
۹۳

همزمان با آغاز سی و چهارمین سالگرد تهاجم همه جانبه رژیم بعث عراق به سرکردگی آمریکای جنایتکار ؛ به منظور گرامیداشت یاد و نام شهدای هشت سال دفاع مقدس اسامی بیش از 60 شهید والامقام مزینان که 25نفر از این شهدا در گلزار بهشت علی (ع) مزینان آرمیده اند تقدیم می گردد .

مزینان را در بعضی کتب تاریخی دیار مرزبانان خوانده اند و آن هم به خاطر روحیه ی مقاومت و ایثار مردم کویر عطش زده ای است که  مقاومت و ایثار را با تقدیم این شهدا به نمایش گذاشتند.

این دیار تاریخی اولین شهید منطقه ی داورزن را تقدیم نظام مقدس جمهوری اسلامی نموده است و دو خانواده سه شهید و سه خانواده دو شهید ازجمله افتخارات مردمان سخت کوش مزینان است .

در هشت سال دفاع مقدس ؛ مزینان همواره در اعزام نیرو و کمک به جبهه جزء اولین ها بود و در این راه ده ها ایثارگر و جانباز و آزاده نیز تقدیم انقلاب اسلامی نمود.

شاهدان کویرمزینان که با هدف زنده نگهداشتن یاد و نام شهدا و شناساندن فرهیختگان و اندیشمندان مزینان در عرصه ی فضای مجازی شروع به فعالیت نمود یکی از بزرگترین خدماتش را انتشار ده ها مطلب در باره شهدای مزینان می داند و امیدوار است با کمک همشهریان خوب مزینانی و مخاطبان گرانمایه بتواند در آینده نام کامل شهدای پر افتخار مزینان را منتشر نماید بازهم دست کسانی که در این راه ما را یاری می نمایند صمیمانه می فشاریم و آماده دریافت و انتشار مطالب با نام خود این عزیزان می باشیم.

1-  نام:احمد   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:مهدی   تاریخ تولد:1346/05/17   تاریخ شهادت:1361/08/11  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:فردوس رضا

2-  نام:ابراهیم   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:عبداله   تاریخ تولد:1350/06/01   تاریخ شهادت:1366/12/25  محل شهادت:ماووت عراق - نامشخص  نام گلزار:مزینان

3-  نام:علی اکبر   نام خانوادگی:امین آبادی مزینانی   نام پدر:احمد   تاریخ تولد: 01 /06/ 1340 تاریخ شهادت:/06/11 /1360  محل شهادت:قلاویزان  نام گلزار:بهشت زهرا

4-  نام:امید   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:غلام رضا   تاریخ تولد:1347/00/00   تاریخ شهادت:1365/10/27  محل شهادت:ماووت - نامشخص  نام گلزار:بهشت زهرا

5-  نام:علی اکبر   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:محمدباقر   تاریخ تولد:1347/04/01   تاریخ شهادت:1365/04/12  محل شهادت: مهران - نامشخص  نام گلزار:مزینان

6-  نام:علی رضا   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:علی اصغر   تاریخ تولد:1345/06/10   تاریخ شهادت:1362/12/10  محل شهادت:جزیره مجنون - نامشخص  نام گلزار:بهشت زهرا

7-  نام:علی   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:اکبر   تاریخ تولد:1346/06/01   تاریخ شهادت:1365/10/04  محل شهادت:خرمشهر - نامشخص  نام گلزار:مزینان

8-  نام:علیرضا   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:محمدعلی   تاریخ تولد:1347/12/29   تاریخ شهادت:  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:مرکزی

9-  نام:علی اکبر   نام خانوادگی:مزینانی  (هاشمی) نام پدر:محمدعلی   تاریخ تولد:1346  تاریخ شهادت: 21/10/1365 محل شهادت: شلمچه-  کربلای 5 نام گلزار:مزینان

10- نام:علی اکبر   نام خانوادگی:مزینانی  (قوام پور) نام پدر:...      تاریخ تولد:1339  تاریخ شهادت: 31/1/1365 محل شهادت: فاو-   نام گلزار: تهران

 11- نام:علی   نام خانوادگی:مزینانی(شهیدی)   نام پدر:اصغر   تاریخ تولد:1340/01/04   تاریخ شهادت:1360/05/30  محل شهادت:سوسنگرد - نامشخص  نام گلزار:مزینان

12- نام:علی (پرویز)   نام خانوادگی: صادقی منش مزینانی  نام پدر:محمدحسن   تاریخ تولد:1347  تاریخ شهادت: 19/11/1365 محل شهادت: شلمچه-  کربلای 5 نام گلزار:سبزوار

13- نام:عباس     نام خانوادگی:مزینانی  تیماجی نام پدر:حسین   تاریخ تولد:1335  تاریخ شهادت: 1364 محل شهادت: فکه-   نام گلزار:تهران

14- نام : علی اکبر   نام خانوادگی : قوامی پور   نام پدر : ....  تاریخ تولد: 1339   تاریخ شهادت :  31/01/1365  محل شهادت : فاو- نامشخص    نام گلزار: بهشت زهرا(س) تهران

15- نام:غلامرضا   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:محمداسماعیل   تاریخ تولد:1335/02/02   تاریخ شهادت:1359/07/24  محل شهادت:خرمشهر - نامشخص  نام گلزار:حرم مطهرامام رضا(ع)

16- نام:غلامرضا   نام خانوادگی:مزینانی  (عسکری) نام پدر: محمدتقی   تاریخ تولد: 1343  تاریخ شهادت:1361/07/09  محل شهادت:سومار – مسلم بن عقیل(ع)  نام گلزار:مزینان

17- نام : غلامرضا  نام خانوادگی : شهیدی بیزه  نام پدر: ابراهیم   تاریخ تولد:  1342 تاریخ شهادت :30/9/1365 محل شهادت : نامشخص- نامشخص نام گلزار : گلزارشهدای بیزه

18- نام : سیدمحمد     نام خانوادگی : حسینی مزینانی  نام پدر:میرزااحمد  تاریخ تولد: 1342 تاریخ شهادت :04/01/1361  محل شهادت: بستان - فتح المبین  نام گلزار : مزینان 

  19-  نام : سیدحسن    نام خانوادگی : حسینی مزینانی  نام پدر:میرزااحمد  تاریخ تولد : 1351 تاریخ شهادت : 12/11/1364 محل شهادت : اروندرود- والفجر8 نام گلزار: مزینان

20- نام:سیدحسین   نام خانوادگی:حسینی مزینانی   نام پدر:میرزااحمد   تاریخ تولد:1340/09/02   تاریخ شهادت:1364/09/17  محل شهادت:دهلران - نامشخص  نام گلزار:مزینان

21- نام : سیدعلی اکبر    نام خانوادگی : حسینی مزینانی  نام پدر: میرزا ابوالقاسم تاریخ تولد: 1342  تاریخ شهادت : 30/09/1360 محل شهادت  : گیلانغرب – نامشخص   نام مزار : مزینان

22- نام:سیدعلی   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:میرزاحسین   تاریخ تولد:1341/01/01   تاریخ شهادت:1362/10/22  محل شهادت:سقز - نامشخص  نام گلزار:سبزوار

23- نام:سید مجید   نام خانوادگی: افتخار زاده مزینانی  نام پدر:علی اکبر   تاریخ تولد:1346  تاریخ شهادت: 30/02/1365 محل شهادت: مهران-   نامشخص نام گلزار: سبزوار

24- نام:سیدیحیی   نام خانوادگی: حسینی راد مزینانی   نام پدر:سیدعلی اکبر   تاریخ تولد:1342  تاریخ شهادت: 12/06/1365 محل شهادت: حاج عمران-  نام گلزار:بهشت زهرا(س) تهران

25- نام:سیدرضا   نام خانوادگی:  حسینی مزینانی  نام پدر:سیدعلی   تاریخ تولد:1349  تاریخ شهادت: 21/10/1365 محل شهادت: شلمچه- کربلای5 نام گلزار: تهران

26- نام:سعید    نام خانوادگی:مزینانی  اقدسی نام پدر:محمد   تاریخ تولد:1349  تاریخ شهادت: 7/1/1365 محل شهادت: فاو-  نام گلزار:بهشت زهرا (س) تهران

27- نام:محمد   نام خانوادگی:مزینانی  سخاور نام پدر:علی اصغر   تاریخ تولد:1342  تاریخ شهادت: 21/10/1365محل شهادت: شلمچه-  کربلای 5  نام گلزار:سبزوار

28- نام:محمد  (بابک) نام خانوادگی:مزینانی  (طاهری)نام پدر:ایرج   تاریخ تولد:1349  تاریخ شهادت: 30/02/1365 محل شهادت: مهران-    نام گلزار:مزینان

29- نام:محمدحسین   نام خانوادگی:مزینانی  همت آبادی نام پدر:محمدحسن   تاریخ تولد:1349  تاریخ شهادت: 5/5/1367 محل شهادت: شلمچه-  نام گلزار:....

30- نام : محمد     نام خانوادگی : مزینانی    نام پدر : قربان  تاریخ تولد :1350  تاریخ شهادت :24/10/1365 محل شهادت : شلمچه – کربلای 5 نام گلزار : مزینان

31- نام : محمد     نام خانوادگی : مزینانی    نام پدر : اسدالله   تاریخ تولد :1340 تاریخ شهادت :20/11/ 1392 محل شهادت : تهران – براثر صدمات شیمیایی     نام گلزار : مزینان

32- نام:محمد   نام خانوادگی:مزینانی  امین آبادی نام پدر:غلامحسین   تاریخ تولد:1313  تاریخ شهادت: 1364 محل شهادت: فاو-  والفجر 8  نام گلزار:مزینان

33- نام:محمد رضا  نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر: اکبر    تاریخ تولد:1350   تاریخ شهادت: 1363 محل شهادت: سردشت-  نام گلزار: گرگان

34- نام:محمدعلی   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:غلام حسین   تاریخ تولد:1343/03/28   تاریخ شهادت:1366/03/27  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:سمنان امامزاده یحیی

35- نام:محمدعلی   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:محمدتقی   تاریخ تولد:1299/07/01   تاریخ شهادت:1363/12/23  محل شهادت:سوسنگرد - نامشخص  نام گلزار:مزینان

36- نام:محمدتقی   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر: محمداسماعیل   تاریخ تولد:1337/04/07   تاریخ شهادت:1382/10/08  محل شهادت:تهران - جانباز  نام گلزار:بهشت رضا

37- نام:محمد   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:اصغر   تاریخ تولد:1339/02/10   تاریخ شهادت:1362/12/04  محل شهادت:آذربایجان غربی - سردشت  نام گلزار:بهشت زهرا

38- نام:محمود   نام خانوادگی:سلطانی مزینانی   نام پدر:ماشااله   تاریخ تولد:1342/03/10   تاریخ شهادت:1362/09/20  محل شهادت:سیستان وبلوچستان - زابل  نام گلزار:بهشت رضا

39- نام:محمدتقی   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:رجب علی   تاریخ تولد:1343/09/01   تاریخ شهادت:1362/04/15  محل شهادت:آذربایجان غربی - مهاباد  نام گلزار:سبزوار

40- نام:محمدرضا   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:محمدعلی   تاریخ تولد:1346/03/02   تاریخ شهادت:  10/01/1365  محل شهادت:فاو  - نامشخص  نام گلزار:مزینان

41- نام:محمد   نام خانوادگی:مزینانی(روس)   نام پدر:علی اصغر   تاریخ تولد:1342/06/01   تاریخ شهادت:1364/11/22  محل شهادت:اروند رود – والفجر8  نام گلزار:مزینان

42- نام:محمد   نام خانوادگی:مزینانیان   نام پدر:موسی   تاریخ تولد:1335/02/30   تاریخ شهادت:1363/12/25  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:باغزندان

43- نام:محمد   نام خانوادگی:اسدی مزینانی   نام پدر:محمدعلی   تاریخ تولد:1342/06/08   تاریخ شهادت:30/08/1362 محل شهادت:پنجوین - نامشخص  نام گلزار:مزینان

44- نام:محمد سعید  نام خانوادگی:مزینانی (منوچهری)  نام پدر:عباس علی   تاریخ تولد:1342/02/15   تاریخ شهادت:1364/11/21  محل شهادت:فاو – والفجر8  نام گلزار:بهشت زهرا

45- نام:محمدرضا   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:علی   تاریخ تولد:1345/10/14   تاریخ شهادت:1361/03/24  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:فردوس رضا

46- نام:محمدرضا   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:اکبر   تاریخ تولد:1344/09/25   تاریخ شهادت:1363/04/27  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:گرگان

47- نام:مجید   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:صفر   تاریخ تولد:1345/08/10   تاریخ شهادت:1362/12/12  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:بهشت رضا

48- نام:مهدی   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:زین العابدین   تاریخ تولد:1339/09/01   تاریخ شهادت:1360/08/01  محل شهادت:کرمانشاه - سرپل ذهاب  نام گلزار:بهشت زهرا

49- نام:مهدی   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:حسن   تاریخ تولد:1341/03/03   تاریخ شهادت:1361/08/11  محل شهادت:عین خوش - نامشخص  نام گلزار:مزینان

50- نام:موسی الرضا   نام خانوادگی:مزینانی  تاج فرد  نام پدر:علی اکبر   تاریخ تولد:1346  تاریخ شهادت: 22/11/1364 محل شهادت: اروند-  والفجر 8  نام گلزار:سبزوار

51- نام:محسن    نام خانوادگی: جاورتنی (مزینانی)  نام پدر:علی   تاریخ تولد:1340  تاریخ شهادت: 10/10/1360 محل شهادت: گیلان غرب- نامشخص  نام گلزار:مزینان

52- نام:حسن   نام خانوادگی:مزینانی  فخاری نام پدر:علی اصغر   تاریخ تولد:1344  تاریخ شهادت: 15/08/1361 محل شهادت: پل مندری-     نام گلزار:تهران

53- نام:حمیدرضا   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:غلامرضا   تاریخ تولد:1347/04/01   تاریخ شهادت:1366/09/19  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:مزینان

54- نام:حسین   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:رجبعلی   تاریخ تولد:1347/02/21   تاریخ شهادت:1364/06/19  محل شهادت:اشنویه - نامشخص  نام گلزار:سبزوار

55- نام:حسین   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:حسن   تاریخ تولد:1342/07/14   تاریخ شهادت:1361/05/07  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:بهشت زهرا

56- نام:حسین   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:محمدعلی   تاریخ تولد:1347/06/10   تاریخ شهادت:1368/03/09  محل شهادت:ایلام - مهران  نام گلزار:بهشت زهرا

57- نام:حسن   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:احمد   تاریخ تولد:1349/03/20   تاریخ شهادت:1364/11/22  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:مزینان

58- نام:حسین   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:علی   تاریخ تولد:1347/07/01   تاریخ شهادت:1367/01/21  محل شهادت:سردشت مریوان - نامشخص  نام گلزار:مزینان

59- نام:حسن   نام خانوادگی:مزینانی  (صدیقی)نام پدر:محمد   تاریخ تولد:1344  تاریخ شهادت: 21/02/1366 محل شهادت: بانه-  والفجر 8  نام گلزار:بهشت رضا (ع)مشهدمقدس

60- نام:حسین   نام خانوادگی:مزینانی  (شهیدی)نام پدر:اصغر   تاریخ تولد:1343  تاریخ شهادت: 21/09/1370 محل شهادت: سبزوار-   نام گلزار:مزینان

61- نام:حسن   نام خانوادگی:مزینانی  همت آبادی نام پدر:قربانعلی   تاریخ تولد:1346  تاریخ شهادت: 1365 محل شهادت: شلمچه-  کربلای 5  نام گلزار:مزینان

62- نام:داود   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:غلام حسین   تاریخ تولد:1346/01/01   تاریخ شهادت:1366/02/01  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:سبزوار

63- نام:نادر   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:محمدعلی   تاریخ تولد:1342/02/24   تاریخ شهادت:1362/05/19  محل شهادت:آذربایجان غربی - سردشت  نام گلزار:بهشت فاطمه

64- نام:ناصر   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:محمدعلی   تاریخ تولد:1343/01/01   تاریخ شهادت:1362/12/08  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:بهشت زهرا

65- نام:یداله   نام خانوادگی:مزینانی   نام پدر:حسین   تاریخ تولد:1341/09/04   تاریخ شهادت:1361/12/24  محل شهادت:نامشخص - نامشخص  نام گلزار:مزینان

66- نام : سیدحسین نام خانوادگی : صحت نام پدر :     تاریخ تولد: 1342 تاریخ شهادت : 1361 محل شهادت :  نام گلزار : مفقود الاثر


  • علی مزینانی
۲۸
شهریور
۹۳

سال 1340 دومین فرزند در خانواده حسینی مزینانی به دنیا آمد تا بعدها او دومین شهید این خانواده نیز باشد . پدرش مرحوم حاج میرزا احمد حسینی که خود همانند فرزندان شهیدش سید محمد ، سیدحسین و سیدحسن بارها روانه جبهه های حق علیه باطل شد و مورد اصابت بمبهای ناجوانمردانه شیمیایی بعثیان قرار گرفت و در اواخر عمر پربرکتش ریه هایش مصدوم و به سختی نفس می کشید ؛ نام سیدحسین را برای این پسر خوش سیما و ورزشکار انتخاب نمود.

سید حسین دوران ابتدایی را در مزینان سپری کرد و مانند بسیاری از جوانان مزینانی در دهه ی پنجاه که پس از گذراندن دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی دیگر نمی توانستند ادامه تحصیل بدهند چون دبیرستان در این منطقه نبود و باید راهی شهرستان سبزوار می شدند ؛دست از تحصیل می کشیدند و برای تأمین امرار معاش خانواده راهی تهران می شدند و سیدحسین نیز از این قاعده مستثنی نبود او هم پس از مدتی کمک در کار کشاورزی و دامداری به پدرش ، عازم پایتخت شد و این سفر او را برای همیشه تهران نشین کرد.

سیدحسین علاوه برکار میوه فروشی و بنایی ورزش را رها نکرد و با شرکت در باشگاه های ژیمناستیک بدنش از آمادگی خاصی برخوردار شد و هر وقت که به مزینان سفر می کرد با پشتک واروهایی که از روی میله های دروازه فوتبال و دیوارهای خانه ها و حتی رباط شاه عباسی می زد همه را به تحیر وا می داشت و مورد تحسین و تشویق مردم قرار می گرفت .برادرش سید محمد و پس از او سیدحسن سومین شهید خانواده نیز راهش را ادامه دادند و آنها نیز در این ورزش هنرنمایی قابل توجهی داشتند.

اخلاق خوش ، کمک به همنوعان و شرکت در مراسم مذهبی برجسته ترین خاطره هایی است که سیدحسین در میان هم سن و سالانش از خود  به یادگار گذاشته است .

او با شروع انقلاب اسلامی به صف راهپیمایان پیوست و با استفاده ازفنون ورزشی در تسخیر اماکن نظامی و انتظامی؛  انقلابیون را همراهی می کرد .

سیدحسین پس از خدمت مقدس سربازی بازهم از مبارزه و شرکت در میادین جهاد علیه باطل دست برنداشت و با شروع جنگ تحمیلی راهی مناطق عملیاتی شد و عاقبت در هفدهم آذر 1364 در منطقه ی عملیاتی دهلران به خیل شهدای دفاع مقدس پیوست و پس از برادرش سید محمد که در سال 1361 به شهادت رسیده بود به عنوان دومین شهید خانواده حسینی و در کنار مزار پسر عمویش شهید سیدعلی اکبر حسینی در بهشت علی (ع)مزینان برای همیشه آرام گرفت. یادش و نامش گرامی

پیام شهید سید حسین حسینی مزینانی :

توصیه ام به مردم شریف این است که به خانواده ی محترم شهدا احترام بگذارند و آنها را با کارهای ضد ارزشی ناراحت نکنند.
  • علی مزینانی
۲۱
شهریور
۹۳

خبر برگزاری سومین یادواره شهدای مزینان که روز چهارشنبه در هیئت حسینی برگزار شد به همت شاهدان کویرمزینان در سایت ها و خبرگزاری های رسمی منتشر و در حال انتشار است که به محض اطلاع بر روی وب شاهدان تقدیم می گردد شما مخاطبان گرانمایه می توانید با کلیک بر روی نشانی های زیر به رسانه ی مورد نظر دسترسی پیدا کنید.

1 - خبر گزاری دفاع مقدس  با عنوان : در سومین یادواره شهدای مزینان از 25 خانواده شهید روستای مزینان تجلیل به عمل آمد.

2 - خبرگزاری دانشجویان ایران "ایسنا "با عنوان : یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

3 پایگاه خبر سلام سربدار با عنوان :سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

4- پایگاه خبری سبزوار ما  با عنوان : سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد. و آغاز سومین یادواره شهدای مزینان

5- جستجوگر هوشمند خبر فارسی با عنوان : یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

6 خبرگزاری فارس با عنوان : سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

7 - سایت هورنیوز : سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

8- پایگاه اینترنتی پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس : سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

9 - پایگاه خبری بین المللی شفقنا : سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

10- خبرگزاری بسیج پرس : سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد.
11- پخش خبر آفتاب : یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

12- پایگاه اینترنتی رصد : سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

13- سایت خبری در نیوز : یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

14- پایگاه خبری و تحلیلی بصیر سبزوار : سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد .

15- پایگاه خبری تحلیلی شهدای ایران :سومین یادواره شهدای مزینان برگزار شد.

16- سایت خبری صبح : یادواره شهدای مزینان برگزارشد.

و...

  • علی مزینانی
۲۰
شهریور
۹۳
  • علی مزینانی
۲۰
شهریور
۹۳

سومین یادواره بیش از هفتاد شهید و ده ها ایثارگر مزینانی با عنوان شاهدان کویر مزینان با حضور مسئولین و مقامات محلی و مردم شهید پرور شهرستان داورزن و روستاهای تابعه برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویر مزینان؛ در سومین یادواره شهدای مزینان که چهارشنبه 19 شهریور پس از نماز مغرب و عشاء همراه با دعا برای سلامتی مقام معظم رهبری در هیئت حسینی مزینان برگزار شد از مادر شهیدان ، سید حسن ، سید حسین  و سید محمدحسینی مزینانی و پدر و مادر شهیدان علی، محمد و حسین شهیدی مزینانی و والدین 25 شهید خفته در بهشت علی (ع) مزینان به صورت حضوری تجلیل شد.

در ادامه این مراسم که به همت شورای اسلامی، دهیاری، ستاد یادواره شاهدان کویر، پایگاه بسیج شهدای مزینان و گروه جهاد دانشگاه تربیت مدرس تهران برگزار شد ضمن سخنرانی سرهنگ پاسدار باخرد و دکتر صادقی  از مسئولین گروه جهاد دانشگاه تربیت مدرس، سرودی توسط نونهالان بسیج مزینان اجرا و چندین نماهنگ نیز به نمایش گذاشته شد.

در این مراسم با شکوه علاوه بر شرکت مردم و مسئولین نهادها و ادارات شهرستان داورزن، جمع کثیری از مردم قدرشناس و ولایتمدار روستای صدخرو ، سویز ، بهمن آباد ، غنی آباد و کلاته مزینان و دیگر روستاهای شهرستان داورزن به همراه مردم شهید پرور کویر تاریخی مزینان شرکت کردند.

نمایشگاه هنرهای تجسمی از آثار شهدا و رزمندگان دفاع مقدس و تجلیل از برگزیدگان مسابقات فوتسال شهرستان داورزن از برنامه های جنبی این یادواره بود که مورد استقبال شرکت کنندگان قرار گرفت

مزینان از توابع استان خراسان رضوی و در 80 کیلومتری شهر سبزوار و 6 کیلومتری شهرستان داورزن واقع شده است.

این روستای تاریخی زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی همچون مفسر عالیمقام قرآن کریم؛ استاد محمد تقی شریعتی مزینانی و فرزند برومندش دکتر علی شریعتی می باشد که بیش از 70 شهید و ده ها ایثارگر و جانباز و آزاده در دفاع مقدس تقدیم داشته است.

مردم مزینان مهمترین افتخارشان را وجود دو خانواده دارای سه شهید و سه خانواده  دو شهید می دانند که خانواده شهیدان حسینی و شهیدی که هرکدام سه جوان خود را تقدیم نظام مقدس جمهوری اسلامی کرده اند در مزینان زندگی می کنند و همچنین اولین شهید شهرستان داورزن در سالهای اولیه دفاع مقدس در این روستا تشییع و به خاک سپرده شده است.

به تازگی نیز سردار شهید حاج محمد مزینانی جانباز70درصد شیمیایی که از نیروهای برجسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود در اثر صدمات شیمیایی به لقاء الله پیوست و پیکر مطهرش پس از تشییع در تهران و داورزن در بهشت علی (ع) مزینان آرام گرفت.

مزینان دارای اماکن تاریخی بسیاری از دوره های پیش از اسلام و تمدن اسلامی است که به همین خاطر ثبت آثار ملی و باستانی شده است.

 

  • علی مزینانی
۱۹
شهریور
۹۳

سومین یادواره شاهدان کویرمزینان بزرگداشت بیش از 70شهید و ده ها ایثارگر و جانباز مزینانی دقایقی پیش در هیئت حسینی مزینان آغاز شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛پس از هماهنگی شاهدان کویر مزینان با مسئولین جهاد دانشگاه تربیت مدرس مبنی بر برگزاری یادواره شهدای مزینان؛ دقایقی پیش سومین یادواره شاهدان کویرمزینان بزرگداشت بیش از 70شهید و ده ها ایثارگر و جانباز مزینانی با برگزاری نماز جماعت در هیئت حسینی مزینان آغاز شد.

بنا بر اعلام وهب غنی آبادی فرمانده پایگاه بسیج شهدای مزینان در این مراسم مردم ولایتمدار و همیشه در صحنه این دیار شهید پرور حضور باشکوهی دارند.

و ی افزود :قرار است به همت گروه جهاد دانشگاه تربیت مدرس  از خانواده معزز دو شهید و سه شهید تجلیل شود.

  • علی مزینانی