نویسنده :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نویسنده» ثبت شده است

۱۲
مرداد
۹۳
نویسنده «آه با شین» از پایان نگارش ضلع‌ سوم سه‌گانه‌اش در نیمه دوم سال جاری خبر داد و این اثر را از نظر تکنیک روایی متفاوت از دو جلد پیشین این سه‌گانه دانست.محمدکاظم مزینانی
به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛محمدکاظم مزینانی به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: پس از انتشار «شاه بی‌شین» و «آه با شین» که دو کتاب از یک سه‌گانه به حساب می‌آیند، شروع به نوشتن جلد سوم این تریلوژی کردم که به احتمال زیاد نگارش این اثر در نیمه دوم سال‌ جاری به پایان می‌رسد.
  مزینانی با بیان این‌که هنوز نامی برای رمان جدیدش انتخاب نکرده است، اظهار کرد: چند اسم برای این اثر مدنظر دارم اما هنوز هیچ‌کدامشان را انتخاب نکرده‌ام. رمان جدیدم در واقع یک اتوبیوگرافی با محوریت خاطرات بینانسلی به حساب می‌آید که دربرگیرنده خاطراتی از کودکی، نوجوانی و بزرگسالی من است. 
 مزینانی درباره تفاوت‌ها و شباهت‌های این اثر با آثار قبلی‌اش توضیح داد: جلد سوم این مجموعه با «شاه بی‌شین» و «آه باشین» ارتباط معنایی و محتوایی دارد، البته این اثر از نظر تکنیک روایی با دو کتاب قبلی‌ام متفاوت است. 
وی اضافه کرد: این داستان هم مانند دو کتاب قبلی، دارای دو زمان حال و گذشته است اما زمان حال این اثر مربوط به 40 سال بعد می‌شود و در واقع زمان حال در این رمان، آینده است. البته فعلاً نمی‌توانم توضیح بیشتری درباره آن بدهم، چون ممکن است داستان به طور کلی لو برود. 
خالق «شاه بی‌شین» درباره شباهت طرح داستان جدیدش به رمان «1984» اورول، توضیح داد: گمان نمی‌کنم کار من شباهت زیادی با این رمان داشته باشد، اورول در واقع یک مارکسیست چپ‌گرا بود. 
نویسنده برگزیده سیزدهمین جایزه قلم زرین، درباه بازخورد رمان «آه باشین» گفت:‌ معتقدم باید از انتشار یک رمان، دست‌کم یکسال بگذرد و بعد درباره بازخورد آن صحبت کنیم. به هرحال فکر می‌کنیم «آه با شین» هنوز آن‌طور که انتظارش را داشتم دیده نشده است. 
محمدکاظم مزینانی متولد 1342 در دامغان است که اجداد پدری و مادری او اصالتاً مزینانی می باشند. از این نویسنده که پیشتر به عنوان داستان‌نویس و شاعر کودک و نوجوان شناخته می‌شد، تا کنون دو رمان «شاه بی‌شین» و «آه با شین» در حوزه بزرگسال منتشر شده است.
  • علی مزینانی
۲۶
تیر
۹۳

طیبه مزینانی نویسنده جوان مزینانی است که تاکنون 25کتاب در باره شهدای دفاع مقدس منتشر نموده و ده ها کتاب دیگر را در انتظار چاپ دارد.
وی دختر عباس مزینانی است که ما مزینانی ها این خانواده را به نام علیشاه می شناسیم و از عموی هنرمند این نویسنده جوان اکبرعلیشاه نیز بارها در شاهدان کویرمزینان اشعار زیبایی را منتشر نموده ایم و این بار به بهانه مصاحبه خبرنگار روزنامه خراسان با خانم طیبه مزینانی  که امروز 26تیرماه در این روزنامه منعکس شده است پای سخنان او می نشینیم تا با آثار و چگونگی نویسنده شدن هنرمند جوان مزینانی آشنا شویم.

 آنان که با آثار مکتوب دفاع مقدس آشنایی دارند و اهل مطالعه این قبیل آثار هستند به طور قطع تاکنون نام «طیبه مزینانی» را شنیده اند یا روی جلد برخی از این کتاب ها دیده اند و احتمالا نوشته ها و روایت های مملو از احساس او را خوانده اند. برخی خاطرات شهدا با روایت این نویسنده جوان گویی خواندنی تر و شنیدنی تر است. از نوشته هایش این طور بر می آید که او فقط «نمی نویسد» بلکه با سوژه هایش روزگار می گذراند و در ذهن و ضمیرش آن قدر با آن هاگپ و گفت می کند تا آنچه می نویسد از «دل»اش برآید. از طیبه مزینانی که از سال 1385 به طور جدی به عرصه نویسندگی دفاع مقدس وارد شده، تاکنون حدود20جلد کتاب در حوزه های دفاع مقدس با رویکرد خاطرات و معرفی شخصیت جهادی و اخلاقی شهدا منتشر شده که تعدادی نیز در نوبت چاپ قرار دارد. «بوی نم خاک»، «حکایت باران»، «کنعان »،«پسرم یوسف( پسر آقای سناتور)»،«حاجت روا» ، «گلویت را می بوسم» ،«بی قرار(وزیر خارجی)» ، «بی طرف» ،«حوراء» و... از جمله آثار قلمی این نویسنده 33ساله است. با او همکلام می شویم تا ضمن آشنایی بیشتر ، حرف هایش را بشنویم. اگرچه او از برخی بی مهری ها گلایه مند است اما نوشتن برای شهدا را خواست و لطف پروردگار می داند که جلوه ای نیز نصیبش شده است. شرح این همکلامی اینک پیش روی شماست...

* از چه زمانی به شکل حرفه ای قلم به دست گرفتید؟ اولین اثرتان چه سالی و با چه موضوعی منتشر شد؟

نمی دانم! از دوازده سالگی بسیار می خواندم و می نوشتم. اعتماد به نفسم پایین بود و شرم می کردم بگویم به جای درس خواندن، می نویسم! ده سال برای خودم رُمان نوشتم. برخلاف من، مادرم اعتماد به نفس بالایی داشت و اهل پیگیری بود. خبردار شد می نویسم. با اصرار زیاد من را فرستاد نزد دکتر محمود اکرامی فر. ایشان یکی از کتاب هایم را خواندند. بعد هم با اشتیاق گفتند: خیلی نرم و روان می نویسی، اما توی این بازار سیاه کتاب، کاری از پیش نمی بری، داستان کوتاه بنویس، بده روزنامه ها چاپ کنند هم مردم و هم اهل فن بدانند یک نویسنده ای، بعد رمان هایت را بفرست بازار. تمام راه تا خانه، گریه کردم و با خودم گفتم: این آقای دکتر هم مثل بقیۀ آدم های معروف، فقط می خواهد سنگ بیندازد جلوی پای آدم! اصلاً رمان  کجا و داستان کوتاه کجا؟! کتاب کجا و روزنامه کجا؟! همان روز رمان هایم را با دلم ریختم توی یک کیسه و گذاشتم توی انباری و قسم خوردم دیگر نه به دلم سر بزنم و نه به قلمم! همان روزها یک دوره، کلاس داستان نویسی در حرم مطهر برگزار شد. به اصرار مادرم شرکت کردم. آن جا بود که فهمیدم هم رمان هم دیگر سبک های ادبی جای خودش را دارد. دو ماه نگذشته بود، استاد به خیالش معجزه کرده و یک پدیده و نویسنده خوب، خلق کرده ! جریان به گوش مادرم رسید. همان کیسه را بُرد، گذاشت جلوی استاد و گفت: دخترم، مادرزاد نویسندۀ حرفه ای بوده. اصلاً توی خانوادۀ ما، شاعری و نویسندگی ذاتی و موروثی است.

** خانم مزینانی با توجه به این مقدمه که اشاره کردید علاقه مندم بدانم از چه زمانی و چگونه به عرصه نویسندگی دفاع مقدس روی آوردید؟

در حقیقت من نخواستم، خدا خواست و من نه پایم، که دلم و قلمم به این راه کشیده شد. بزرگی بود که به قصد منافع مالی و شاید هم معنوی خودش، من را فرستاد بنیاد شهید تا پرونده ای از آن ها بگیرم. آن جا با خانم ها فاطمه جهانگشته و زهرا فرخی؛ نویسنده های خوب مشهدی آشنا شدم، گفتند: برای خودت بنویس نه به اسم دیگران. گفتم: من کجا و شهدایی که همه شان عین ملائکه ها دو تا بال دارند کجا؟! مجابم کردند. برای اولین بار با شرم از مزاحمت و ترس از مهارت نداشتن در مصاحبه، رفتم خدمت خانوادۀ جانباز سیدمحمد مظفری. داستانشان را نوشتم. خانم صداقت که واقعاً برازندۀ نام خانوادگی شان هستند و به گردن بنده حق دارند، مسئول صفحۀ عشقستان روزنامه قدس، خیلی زود آن را چاپ کرد. همان داستان، بعدها تحت عنوان" اولین دیدار" به صورت کتاب چاپ شد. تازه فهمیدم می توانم برای همان شهدایی که تا چند روز قبل فکر می کردم از مادر معصوم و مقدس زاده شده اند، بنویسم. گفتم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. اول رفتم سراغ 58 شهید زادگاه اجدادی ام؛ مزینان. یک سال طول کشید تا دو کتاب «بوی نم خاک» و «تا آسمان راهی نیست» را از خاطرات همان شهدا نوشتم. برای چاپ تأیید شد. هفت سال تمام پیگیری کردم و آنقدر به دلیل سهل انگاری برخی آقایان در ادارات ماند که حداقل پانزده کتاب که بعدها نوشته بودم، روانۀ بازار شد. آخرش هم آن دو کتاب تلفیق و با کلی حذفیات عکس و ... تحت عنوان «بوی نم خاک» منتشر شد. خلاصه اینکه به قول دکتر اکرامی فر؛ یا علی گفتیم و عشق آغاز شد!

** تعداد کتابهایتان در موضوع دفاع مقدس چند اثر است؟

گمانم حدود 25 عنوان که هم این ها و هم دیگر آثارم را مدیون حمایت های برادرانه و نظرات بسیار کارشناسانه استاد گرامی ام سیدعلیرضا مهرداد هستم که خودشان بهتر می دانند همواره قدردان زحماتشان بوده ام.

**خانم مزینانی شما سبک نوشتاری خاصی را دنبال می کنید و سعی کرده اید اغلب با شیوه «نرم نویسی» خاطرات شهدا و بازماندگان شان را روایت کنید. اکنون پرسشم این است که اساساً با استفاده از این روش چه تأثیری توانسته اید بر جامعه مخاطبان تان داشته باشید؟

ممنونم از این سوال ریزبینانه تان، چرا که بیشتر اوقات دیگران تصور می کنند این نوع سبک نگارش، نشانۀ ضعف قلم مولف است و نمی دانند در واقع سبکی است که گاهی، بسیار سخت تر از دیگر شیوه های نگارش است. خیلی وقت ها می رفتم مصاحبه، با مادران شهدایی حرف می زدم که نه سواد خواندن داشتند نه سواد نوشتن، با دل شان حرف می زدند، خیلی ساده و صمیمی و صادقانه. هیچ وقت تلاش نمی کنند کلماتشان را اسیر چارچوب های خشک ادبی کنند. در ارتباطات زیادم با مردم به این نتیجه رسیدم، راست است که می گویند؛ هر آن چه از دل برآید، بر دل نشیند. آن وقت بود که تصمیم گرفتم با دلم بنویسم، خیلی ساده. معتقدم یک اثر که برای عموم نوشته می شود، وقتی خوب است که برای مخاطب بدون توجه به سن و سواد، قابل فهم باشد. با این تفکر هر داستانی می نویسم برای چند نفر می خوانم که یکی شان کودک است! یکی  شان کم سواد و دیگری هم دارای تحصیلات عالی، اگر برای همه شان قابل فهم و به دور از توهین به فهمشان بود، کار را می دهم برای کارشناسی.

** با توجه به سابقه چندین ساله تان در این عرصه ، ارزیابی تان از گرایش مردم به آثار دفاع مقدس چیست ، آیا آثار دفاع مقدس در میان عموم مردم مورد توجه قرار می گیرد؟

بارها و بارها اعلام شده، متأسفانه سرانۀ کتابخوانی در کشورمان بسیار کم است و گمانم سرانۀ مطالعۀ آثار دفاع مقدس کمتر! را باید از کارشناسان بپرسید، اما گمانم یک دلیل مهم آن، خوب ننوشتن نویسنده ها بوده است که اغلب اوقات شهدا را، انسان های کاملاً مقدس و دست نیافتنی به تصویر می کشند، حال آنکه وقتی در زندگی شان جست و جو می کنیم، می بینیم آدم هایی بوده اند مثل ما، کم خطا و پُرخطا، اما به تقدسی رسیدند که لایق همجواری باری تعالی شدند.

** خانم مزینانی علاقه مندم خاطره ای از کارها و دیدارهایی که با خانواده شهدا داشته اید و همواره در ذهنتان به یادگار مانده را برایم بازگو کنید.

چند سال قبل خیلی اتفاقی پرونده های قطور ۲شهید که با هم برادر بودند به دستم رسید. شروع کردم به خواندن و اشک ریختن. خواندنم چندین روز متوالی طول کشید. به خود که آمدم یک کتاب نوشته بودم. وقتی خواندمش، خوشم آمد. با دلم نوشته بودم. به نظرم آمد که شاید برای چاپ بد نباشد. کارشناس ها نظرم را تأیید کردند. مصر بودم متن را به خانوادۀ شهیدان نشان بدهند و در صورت موافقت آن ها برای چاپ برود اما سهل انگاری شده بود و بدون اینکه بدانم کار برای چاپ رفته بود. تهران بودم. ساعت ده ـ یازده شب یک خانم با من تماس گرفت. خواهر دو شهید بود. پشت تلفن تا توانست گله کرد. می گفت: حق نداشتید به خاطر عواید خودتان برای برادرانم بنویسید. حق نداشتید از نام برادران من برای مطرح کردن خودتان استفاده کنید! حق داشت این حرف ها را بزند. برخی این کار را کرده اند. اما من هم حق داشتم. آن کتاب را به خواست خودم ننوشته بودم. تا صبح نخوابیدم و گریه کردم و تا دلتان بخواهد به خدا و آن دو شهید نق زدم که این بود، دستگیری تان؟! ساعت هفت صبح نشده، دوباره گوشی ام زنگ خورد. باز هم خواهرشان بود. لحنش عوض و مهربان شده بود. خیلی زیاد. می گفت: فکر می کردم شما هم مثل آن های دیگر، برادرهایم را بد معرفی کرده اید تا اسم و رسم خودتان را ثبت کنید. دیشب کتاب را به من رساندند تا سه صبح خواندم و گریه کردم! تا الآن منتظر ماندم صبح شود، بیدار شوید و به شما زنگ بزنم و بگویم: شرمنده ام خیلی زود قضاوت کردم. راستی شما چطور مادرم را ندیده اید و این قدر خوب از زبانش حرف زده اید؟ زن ها زود گریه می کنند، من زودتر. هم او گریه می کرد، هم من. گفتم: وقتی خاطرات بی بی و دیگران را می خواندم، احساس کردم همان تشتی که با شهادت پسرهایش گذاشته بودند روی دل بی بی، روی دل من هم گذاشته اند، این بود که یک باره دیدم دارم می نویسم.

** از 25 کتابتان کدام یک را بیشتر از آثار دیگرتان دوست دارید؟

کلیشه ای است اگر بگویم آدم نمی تواند بین فرزندانش یکی را بیشتر دوست داشته باشد، اما حقیقت همین است. فقط می دانم اگرچه برای هرکدام در زمان تالیفشان، بیشترین تلاش را کرده ام، اما اینک که آن ها را می خوانم با خودم می گویم کاش بهتر می نوشتم! نوشتنم را مدیون چند نفر هستم که شاید خودشان هم ندانند و اگر خداوند اجری برای نوشته هایم در نظر گرفته باشد در ثوابش محق تر از خودم هستند: اولین نفر، استاد گرامی ام دکترمحمود اکرامی فر است که سال ها قبل من را با پیشنهادش به گریه انداخت! دومین نفر، استادم جناب آقای حسین نصرا...  زنجانی که تا وقتی مشهد بود، هر هفته زنگ می زد و می خواست به جلسات نقد کتاب های دفاع مقدس بروم، بدون این که اهمیتی بدهد، یک جمله برای شهدا می نویسم یا نه!

سومین نفر هم استادم جناب سرهنگ علی رستمی که اهمیتی به نوپا بودنم نداد و تألیف رمان شهدای انصارالامام همدان را به من سپرد و بنده را به وادی نویسندگان دفاع مقدس کشاند.

  • علی مزینانی
۰۷
تیر
۹۳

شهید سبیلیان

نویسنده زندگینامه شهید سبیلیان:

حامیان خلق اثر "دعا کردم برنگردی؟" همرزمان شهید سبیلیان بودند

شاهدان کویرمزینان به نقل از خبرگزاری تسنیم: نویسنده کتاب دعا کردم برنگردی در باره انگیزه خود از نگارش این کتاب گفت: حامیان خلق این اثر همرزمان شهید سبیلیان بودند.

طیبه مزینانی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در مشهد مقدس اظهار کرد: در سوم اسفند ماه سال 1360 در تهران متولد شدم، تاکنون حدود پنجاه عنوان کتاب را در زمینۀ ادبیات دفاع مقدس و ادبیات مذهبی داشتم که بسیاری از آنها به چاپ رسیده و بسیاری دیگر نیز با وجود تأییدیه کارشناسان، در نهادها منتظر بودجه بوده و در صف چاپ هستند.

وی درباره عنوان اثر ارائه شده‌اش هم افزود: سال گذشته گروهی از همرزمان سردار شهید سید محمود سبیلیان با من تماس گرفتند و گفتند تا به حال چندین کتاب از زبان همرزمان این شهید نگاشته شده و در دسترس مردم قرار گرفته است، حال به این مسئله علاقمند شده‌ایم که سید محمود را از نگاه همسرش بشناسیم، اما خانم بتول نصرتی اهل حرف زدن از خودشان نیستند و من توانستم که با وی هم کلام شوم.

مزینانی درباره هدف خود از تولید این اثر گفت: معتقدم که بسیاری از افراد به دنبال جستجوی رفتار، کردار و اعمال نیک هستند و خیلی از انسان‌ها را با این خصلت دیده‌ام و گفتم که می‌روم تا سید محمود را توی این کتاب‌ها بهتر بشناسم.

وی تصریح کرد: پیگیری و هم صحبتی من سبب شد همسر ایشان هم سر ذوق بیایند و برای تألیف این کتاب ساعت‌های زیادی بنشنیم و با هم حرف بزنیم و پس از ماه‌ها نتیجۀ همین صحبت‌ها کتابِ دعا کردم برنگردی شد.

نویسنده کتاب «دعا کردم برنگردی» اظهار کرد: حامیان خلق این اثر همرزمان شهید در یادواره سردار شهید سبیلیان بودند و به دلیل کسری بودجه، چاپ آن را به بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی سپردند.

مزینانی در رابطه با نقش شهید در زندگی‌اش هم خاطرنشان کرد: هر چه فکر می‌کنم پاسخی مناسب به ذهنم نمی‌رسد و هر چه که بگویم، حق مطلب ادا نمی‌شود و فقط می‌دانم که در خیلی جاها شهدا دستم را گرفته‌اند و امیدم این است روز قیامت نیز شافعم باشند.

وی درباره افتخارات به دست آمده اش هم گفت: راستش را بخواهید یادم نمی آید در جشنواره‌ای شرکت کرده باشم که بخواهم جایزه و افتخاری به دست آورده باشم، گرچه شاید پاسخم کلیشه‌ای باشد اما واقعیت این است که تنها افتخارم بعد از این همه سال کار بر روی خاطرات شهدا بوده و هنوز هم دوست دارم درباره آنها بخوانم و بدانم و بنویسم.

مزینانی تصریح کرد: آرزویم این است لایق باشم اثری فاخر از تاریخ گمنام شهیدان مبارز و مجاهد عراق و ایران بنویسم.

وی به مشکلات خود و عدم حمایت مسئولان اشاره کرد و افزود: نخستین مشکلی که به ذهنم رسید این بود که چه فایده دارد بگویم در حالی که تاکنون نه چشم بینایی و نه گوش شنوایی دیده‌ام و نه وعده‌ای که به اجرا درآمده باشد؟! حال آنکه در این سالها یکی از مهمترین دلایل مصاحبه نکردنم با رسانه‌ها همین موضوع بوده است.

مزینانی درباره خواسته‌اش از مسئولان هم گفت: زمان انتخابات ریاست جمهوری، بنده نامه‌های الکترونیکی را به سایت‌های کاندیداهای محترم ارسال کردم که نه آن زمان و نه پس از آن هیچ پاسخی دریافت نکردم و هنوز هم تحرک خاصی در ادارات ندیدم که بدانم حرف من و امثال من به گوش آنها رسیده است.

  • علی مزینانی
۰۷
تیر
۹۳

ÃæÑÇÏ ÇáÊÍÕíä

ماه رمضان  آمد زیباترین ماهی که موجب جلای روح و صمیمت بیشتر باخدا و بنده ی خدا می گردد دقت کرده اید چقدر در این ماه خوب خدا مهربانی ها زیادتر می شود؟ آیا تا به حال اظهار نظر مقامات قضایی و پلیسی را خوانده اید که می گویند جرم و جنایت در این ماه کمتر شده؟ و حتی آنان که نمی توانند روزه باشند سعی می کنند احترام روزه دار را حفظ نمایند و حداقل در مقابلش چیزی نخورند تا مبادا اندام او تحریک شود و به عذاب گرسنگی و تشنگی گرفتار شود! دیده اید در این ماه کسانی که به هردلیلی نتوانسته اند نمازشان را به موقع بخوانند می کوشند تا قضای آن را بجا آورند و بیشتر عبادت کنند؟

دقت کرده اید چرا در بسیاری از شبهای رمضان حتی کسانی که ما فکر نمی کنیم مسجدی و هیئتی باشند یه جورایی خودشان را به این اماکن می رسانند تا با برادران و خواهران مومنشان هم نوا شوند !

دقت کرده اید که چون مراسم دعا و نیایش در مساجد تمام می شود افرادی که بیرون می آیند سبکی خاصی در خود احساس می کنند! 

به هرحال فرا رسیدن ماه رمضان را به شما بندگان خوب خداوند و مخاطبان همیشه همراه شاهدان کویرمزینان تبریک می گوییم و برایتان مطلبی از یک مزینانی اهل قلم تقدیم می نماییم تا با برکات دعا بیشتر آشنا شوید البته اول به خودمان می گوییم چون شما به یقین داناتر از ماهستید.

دعا در آینه وحی الهی

نویسنده: عاطفه مزینانی

چکیده:

رساله‌ای که این حقیر توفیق جمع‌آوری آن را به دست آوردم شامل شش فصل زیر می‌باشد:

فصل اول: حکمت دعا

فصل دوم: مقدمات و آداب قبل از نیایش

فصل سوم: آداب و مقارنات حال نیایش

فصل چهارم: فواید و آثار دعا

فصل پنجم: در باب استجابت دعا

فصل ششم: دعاهای قرآن.

و سعی شده مطالبی با استناد به آیات قرآن ذکر شود. جا دارد در اینجا ابتدا حمد خدای تعالی گویم که مرا یاری کرد و توفیق این گام مثبت را به من ارزانی داشت و پس از آن از عزیزان ذیل تشکر نمایم که در این زمینه مرا یاری نمودند:

ـ سرکار خانم دکتر خزعلی، استاد محترم تاریخ .

ـ سرکار خانم دکتر کلهروری، استاد محترم معارف.

ـ کادر محترم کتابخانه مرکزی دانشگاه الزهرا (س) .

ـ کادر محترم کتابخانه دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا (س).

ـ کادر محترم کتابخانه خوابگاه دانشگاه الزهرا (س).

به امید موفقیت روزافزون این عزیزان و تمامی دلسوزان این عرصه.

پیشگفتار:

قرآن کتاب زندگی ماست و هر آنچه که برای تکامل روح و سازندگی شخصیت انسان لازم است در آن آمده است. یکی از نیازهای فطری بشر، راز و نیاز با خداوند است. او می‌خواهد خوشبخت زندگی کند و در آخرت نیز سعادتمند شود. بدین منظور و برای رسیدن به این مقصود همواره درصدد داشتن رابطه و انس با خداوند است تا به هنگام بروز شداید و مشکلات به او رجوع نماید. برای این منظور لفظ و بیان‌خاص و الفاظ و متن مخصوصی لازم نیست. هر قوم و ملتی با زبان خود و به مقدار فهم خویش خدا را می‌خواند.

اما متن دعاها و مناجات‌هایی که از زبان اهل معرفت و انسانهای الهی و وارسته برخاسته است، دارای ظرافتهای معنایی و لفظی گسترده ای است به گونه‌ای که در کلام و دعای دیگران یافت نمی‌شود و این خود رمز جاودانگی و قابل سرمشق بودن دعاهاست.

یکی از بخشها کتب احادیث ما، دعاها و مناجات‌هایی است که بر زبان اولیی الهی جاری شده است که با آن کلمات همواره خدا را می‌خوانده‌اند و یا به پیروانشان تعلیم داده اند. لیکن دعاهایی در قرآن کریم آمده است که از زبان فرشتگان و پیامبران و بندگان صالح صادر شده و یا تعلیم خداوند به بندگانش است که به آنها به طور مستقل پرداخته. اینک این بنده حقیر نیز مجال و توفیقی یافته‌ام که یک چشمه از این دریای وسیع را گرد آوری کرده و به محضر حق تقدیم نمایم. به امید اینکه این پژوهش راهگشای من و دیگران باشد، دفتر را باز می‌کنم.

تهران / اردیبهشت 82

..... و سپاس و ستایش پروردگاری راست که اگر معرفت ثنایش و آیین سپاسگزاریش را از بندگانش دریغ کرده بود و به آنان، رسم سپس و ستایش نمی‌آموخت تا در برابر انبوه نعمت‌های وزین و ارجمندش و نیکی‌ها و دهش‌های پی‌درپی‌اش او را بستاید، در نعمت‌هایش تصرف می کردند و از ثنای او لب فرومی‌بستند و در روزی‌هایش دست می‌بردند و او را پاس نمی‌داشتند و اگر چنین می‌بودند، از قلمرو انسانیت بیرون رفته به مرز حیوانیت می‌رسیدند؛ بلکه در مرتبه‌ای فروتر از آن گام می‌نهادند و چنان می‌بودند که در کتاب حکمت آموزش (قرآن) به توصیف آنان پرداخته است:

«ناسپاسان جز مانند چارپایان نیستند، بلکه گمراه ترند.» سوره فرقان / 44

  • علی مزینانی
۰۲
تیر
۹۳

فهرست رمان‌های راه‌یافته به مرحله نهایی جایزه ادبی قلم زرین اعلام شد.
  

به گزارش شاهدان کویربه نقل از خبرنگار مهر، علی اکبر والایی دبیر دهمین جایزه ادبی قلم زرین فهرست آثار راه یافته به بخش پایانی داوری رمان این جشنواره ادبی را اعلام کرد.

بر اساس اعلام والایی هیئت داوران این بخش رمان‌های «لحظه‌ها جا می‌مانند» نوشته یوسف قوجق، «چشمی که بست، چشمی که گشود» نوشته مریم مقانی، «گرگ سالی» تالیف مرحوم امیر‌حسین فردی و «آه با شین» نوشته محمدکاظم مزینانی را راه یافته به مرحله نهایی داوری‌های این جشنواره ادبی اعلام کرده‌اند.

والایی همچنین تاکید کرد: فهرست آثار راه یافته بخش نقد ادبی این دوره از جایزه قلم زرین نیز هفته آینده اعلام می‌شود.

مراسم پایانی این دوره از جایزه ادبی قلم زرین روز 14 تیرماه در حوزه هنری برگزار می‌شود.

  • علی مزینانی
۲۰
فروردين
۹۳
تصویر کتاب
کتاب «دریاچه‌های اسرارآمیز» نوشته آنیتا گانری با تصویرگری مایک فیلیپس و ترجمه محمود مزینانی توسط انتشارات پیدایش برای نوجوانان منتشر شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «دریاچه‌های اسرارآمیز» در 6 بخش مطالب جالب و آموزنده‌ای درباره مکان‌های مختلف جغرافیایی موجود در سراسر جهان را همراه با داستان در اختیار نوجوانان قرار می‌دهد.

در بخشی از «زندگی در دریاچه‌های اسرارآمیز» می‌خوانیم: «ماهی‌های سمی کشنده تنها خطر وحشتناکی نیستند که در دریاچه‌های اسرارآمیز پرسه می‌زنند. برای مردم قوم «نیوس» در کامرون، یک شب، زندگی در کنار دریاچه به کابوسی زهره‌آب‌کن تبدیل شد. از آن شب وحشت‌انگیز تابستانی تاکنون، باز هم گازهای کشنده بیشتری در اعماق این دریاچه شکل گرفته‌‌‌‌‌اند و آن را به صورت یک بمب ساعتی ترسناک درآورده‌اند. دانشمندان تمام‌مدت در تلاش بوده‌اند تا راهی برای جلوگیری از نشتی دوباره دریاچه و کشت و کشتار مردم پیدا کنند. اما با چه کلکی می‌توان جلوی این نشتی گاز را گرفت؟...»
 
نوجوانان با مطالعه این کتاب با «چرخه‌های حیات دریاچه‌ها»، «فلامینگوهای سرسخت»، «پرندگان آبی بلیک»، «دریاچه‌های مرگ‌بار»، «مردان پوست‌دوست»، «تب هیولابینی» و «ماهیان سمی کشنده» آشنا می‌شوند. 

از آنیتا گانری، نویسنده کودک و نوجوان، تابه‌حال آثار بسیاری  منتشر شده که برخی از آن‌ها به زبان فارسی ترجمه شده است. از آن‌جمله می‌توان به «چراهای شگفت‌انگیز: سیاره زمین»، «جزیره‌های دورافتاده»، «چراهای شگفت‌انگیز: دریاها و اقیانوس‌ها»، «می‌دانی چرا آب دریا شور است؟»، «اقیانوس‌های هراس‌آور»، «چراهای شگفت‌انگیز: جانوران»، «دایره‌المعارف جهان از آغاز تا امروز برای کودکان» و «می‌دانی چرا دلم غار و غور می‌کند؟» اشاره کرد.

انتشارات پیدایش کتاب «دریاچه‌های اسرارآمیز» را در قالب 136 صفحه با شمارگان دوهزار نسخه در قطع رقعی منتشر کرده است. علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را با بهای 70 هزار ریال خریداری کنند.

  • علی مزینانی
۱۷
فروردين
۹۳
رمان «آه با شین» محمد کاظم مزینانی پس از سه سال از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از خبرنگار مهر، تازه‌ترین رمان محمد کاظم مزینانی با عنوان «آه با شین» سه سال پس از تالیف و دو سال پس از برگزیده شدن در جشنواره سراسری داستان انقلاب سرانجام از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد.

«آه با شین» دومین مجلد از سه‌گانه مزینانی درباره انقلاب اسلامی است که به گفته نویسنده برای تالیف آن بیش از دو نیم سال زمان صرف شده است.

آه با شین دومین مجلد از سه گانه مزینانی در مورد انقلاب اسلامی است که بر خلاف نام آن، هیچ ارتباط محتوایی با رمان قبلی وی با عنوان «شاه‌بی‌شین» ندارد.

وی در این رمان به روایت‌ فعالیت یک مبارز انقلابی چپ با فضای فکری کمونیستی می‌پردازد که از دهه ۲۰ شمسی و از بدو تولد او آغاز شده و تا سال ۹۰ ادامه دارد  و در خلال آن به نوعی به تناقضات و تفاوت‌های نسلی بین شخصیت اصلی و فرزند او اشاره می‌شود.

این رمان در ۶ فصل تدوین شده که عناوین آن به ترتیب عبارتند از: آن‌هایی، سال سِن، باغ‌های بی‌سیرت، کلت و کتلت، از افلاک تا کراک و این‌هایی‌ها.

رمان «آه با شین» قرار بود پیش از این و در زمستان گذشته در مراسمی از سوی انتشارات سوره مهر رونمایی شود که این مساله به تعویق افتاد و در نهایت نیز ناشر کتاب را روانه بازار کرد.

  • علی مزینانی
۰۱
دی
۹۱


چندی است که مغرضان ودشمنان اهلبیت(ع) با شبهه آفرینی و تشکیک در باورهای شیعه سعی نمود ه اند تا با مشغول کردن ذهن جوانان به آنچه که آنها از طفولیت آموخته اند اسلام را دین خرافه گری وخرافه پرستی  معرفی نمایند و در این میان با حمله به بسیاری از باورهای دینی ومذهبی در کتب ، سایت و ساختن پیا مک و ارسال آن به میلیونها انسان که با کمترین هزینه اتفاق می افتد و دستگاههای اجرایی وامنیتی در سکوتی مرگبار فرو رفته اند و گویی بنا ندارند تا با این شیوه مقابله نمایند و باز جای بسی تاسف است که در تمامی محافل صحبت از جنگ نرم است اما چگونگی مقابله با آن در پرده ای از ابهام است

به راحتی ؛ شریعتی وبعد از آن جنتی ، ودیگر شخصیتهای دولتی ودینی واکنون شهدا ،رزمندگان و با گستاخی  عزاداری سرور و سالار شهیدان در پیامکها به سخره گرقته می شوند وما نیز خوذمان با دست خودمان آن را برای اقوام ودوستان می فرستیم ومجانی  نقشه ی دشمن عملی می شود و میلیون میلون آدم در سرتاسر دنیا آن را دریافت می کنند . آن وقت سیستم پلیسی افتاده دنبال جمع کردن دیش ماهواره و ارسال پارازیت بر روی جسم هزاران انسان بی گناه!

نمی دانم چرا ما نمی توانیم مقابله به مثل کنیم و از همین شیوه برعلیه خودشان استفاده نمی کنیم ؟! چرا با آنکه میلیاردها تومان خرج مسائل فرهنگی می شود؛ با کارهای سطحی گاهی در حد انتشار یک صفحه ی بی محتوا و بدشکل که هر کس آن را می بیند فکر می کندکاغذ تبلیغاتی رستواران وآرایشگاه و... است ، بسنده می کنیم و به خیال خودمان دیگر تکلیف ادا شده و بعد هم بیلان کار می گردد و به بالا دستی گزارش می دهیم تا تشویقی هم دریافت نماییم!!

چرا متولیان فرهنگی ما نمی خواهند با ایجاد شبکه های مختلف وبا عناوین مذهبی در ماهواره حضور داشته باشند! چرا تلاش می شود که فقط جلوی پخش کانالها را بگیرند آن هم  با این همه فناوری که در اختیار جوانان قرار گرفته که با شکستن فیلتر به سایتها و شبکه ها دسترسی پیدا می کنند! چرا نمی خواهید باور کنید که که الآن درعصر علم و فناوری وتکنولوِی وماشین هستیم !  شما بیایید آنقدر جاذبه بیافرینید تا فرزندان ما رغبت نکنند به سمت داشته های آنها بروند. بیایید اینترنت و ماهواره وتلویزیون را با هنیرمندی و با تربیت واستفاده از هنرمندان واندیشمندان متعهد دراختیار بگیرید . نه آنکه با کبکبه ودبدبه به خانه های مردم حمله کنید و یک حلب را از پشت بام بردارید وببرید آقا یکی آمار بدهد تا به حال چندتا دیش وریسور جمع کردید الآن چند هزار دیش بر روی پشت با مهاست؟!

اما همه ی این دلنوشته را گفتم و دق دلم را برسر متولیان فرهنگی خالی کردم تا بگویم هرچند دشمن به خیال خام خود سعی می کند تا جوانان ما را از شناخت حسین (ع) و آل رسول الله (ص) دور نماید اما هستند جوانانی ودلسوزانی که با قلم شیوایشان این نقشه ی شوم آنان را نقش بر آب سازند . نمی دانم شنیده اید که وهابیت ، قبل از محرم  به بهانه ی اینکه امام حسین (ع) دختری به نام حضرت رقیه (س) نداشته است چه هجمه هایی وارد کرد و بی شرمانه تلاش کردند تا حرم نورانی این سه ساله ی امام حسین (ع) را منفجر نمایند اما به مدد وجود عالمان و مراجع همیشه بیدار تشیع این ترفند آنها نیز خنثی شد و دراین میان فرزندان مزینانی نیز در فضای مجازی همچون وبلاگ اسلام دین حق واکنون افلاکیان  با قلم توانایشان  سعی می نمایند تا مکتب تشیع وامام شناسی را ترویج نمایند.

مزینانی درهر کجا که باشد قلمش را بر زمین نمی گذار د . دانایی و علم و اندیشه اینها کلماتی است که با نام مزینان پیوند خورده ومزینانیان را به فهم ودانستن می شناسندو شاهدان کویر مزینان نیز مفتخر است تا با انتشار و معرفی آثار همراهانش ؛ مزینان ومزینانی را همچنان که دردنیا شناخته شده است به نیکی معرفی نماید و با همین نگاه مطلب زیر را که به قلم  توانای علی رضا تاج مزینانی نگاشته شده است و در وبلاگ شخصی وی با نام افلاکیان 0098 در باره شناخت بیشتر حضرت رقیه خاتون (س) منتشر شده است در ایام سالروز شهادت جانگداز آن حضرت تقدیم نماید.



                                                    

نام اصلی حضرت رقیه چه بود؟  

                                                             نویسنده : علی رضا تاج مزینانی

بر اساس نظر مشهور علما، امام حسین علیه‌السلام صاحب سه فرزند دختر به نام‌های سکینه، فاطمه و زینب بوده‌اند.

 *سکینه

  مادر ایشان رباب بنت امرئی القیس است سن ایشان در کربلا سیزده سال بوده، نام اصلی ایشان آمنه یا ُأُمَیْمَه بوده و مادرش او را سکینه لقب داده و بعدها به عقد مصعب بن زبیر در آمد و از او دختری متولد شد و نام مادرش رباب را بر او گذاشت.

*فاطمه

 در کربلا سی ساله(1) بوده، فاطمه و سکینه هردو در سال یکصد و هفده هجری قمری در مدینه وفات کردند و در بقیع به خاک سپرده شدند. مادر فاطمه بنت‌الحسین ،أم‌اسحاق دختر طلحة بن عبیدالله بن عثمان تیمی است و شوهر فاطمه، حسن مثنّی فرزند امام حسن علیه السلام است که مجروح شد و میان کشتگان افتاد، وقتی آمدند سر کشتگان را از بدن جدا کنند و شهدا را غارت کنند، دیدند نفس می‎کشد او را به میان فامیل مادری اش بردند و فامیل او را نزد عبیدالله لعین شفاعت کردند، او هم پذیرفت؛ لذا حسن مثنی را فامیل مادری او در کوفه معالجه کردند و بهبود یافت و پس از آن خداوند از فاطمه سه فرزند به او داد.

*زینب

یکی دیگراز دختران امام حسین علیه السلام، زینب نام دارد که در سال  57 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد و در کربلا چهارساله بود و در خرابه شام در کنار  سر بریده پدر وفات نمود، همانجا به خاک سپرده شد و خرابه شام امروزه به صحن و سرای ایشان تبدیل شده، این طفل 4 ساله مشهور به رقیّه است. مادر ایشان أم‌اسحاق دختر طلحة بن عبیدالله بن عثمان تیمی است، بنابراین با فاطمه، دیگر دختر سید الشهدا علیه السلام از یک مادر بوده‎اند. أم‌اسحاق همسر امام حسن مجتبی علیه السلام بوده و پس از وفات آن حضرت به عقد امام حسین علیه السلام درآمده که حاصل آن دو دختر به‌ نامهای فاطمه و زینب (رقیه) بوده است.

رقیّه در لسان عرب حجاز، به معنی دختر کوچک و برگرفته از رقیق ونازک است؛ زیرا طفل نازک و رقیق است؛ سیف بن عمیره از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام قصیده ای  در رثای سید الشهدا علیه السلام و مصائب دختران امام حسین علیه السلام سروده  و در این قصیده دو بار از رقیّه  علیها السلام نام  برده است ؛ یک بار در این مصرع :

و رقیّه رقّ الحسود لضعفها

(رقیه ای که دشمن بر ضعف و کودکی او رقت نمود) و منظور از کلمه ضعف یعنی ناتوانی کودک است و در بیت دیگر گفته:

و لاُمّ کلثوم یجد جدیدها

لثم عقیب دموعها لم یکرر

لم انسها وسکینة و رقیّة

یبکینه بتحسّر و تزفّر (2)

ضمیر لم انسها به ام کلثوم بر می گردد که در بیت قبلی ذکر شده و در لغت گفته اند: واژه «رقه» درباره جسمی به کار میرود که نرم و لطیف است، میگویند: ثوبٌ رقیق( لباس نرم ولطیف )؛ نقطه مقابل آن ثوبٌ صفیق( لباس خشن وزمخت )است.

همچنین شاعر عرب گفته : لم تلق فی عظمها وهنا ولا رققا؟ (نمی بینی در استخوان او سستی ونازکی وجود دارد).(3)

پس رقیّه صفت است ودر اینجا مصغّر رقه است وتصغیر نشانه تانیث است یعنی دختر کوچولو.

بنابراین رقیه در اینجا به معنی صفت به کار برده شده ونام این دختر زینب بوده است.

البته بعضی همین صفت را نام دختر می گذارند ،چنانچه در اولاد امیر المؤمنین علیه السلام نام رقیّه وجود دارد.

*رقیه دختر امام حسین(ع)بود

از اینجا شبهه‌ای مطرح شده که آیا برای امام حسین علیه السلام دختری به‌ نام رقیه ذکر نشده است و در خصوص وجود مقدسه حضرت «رقیه» علیها السلام در شام تشکیک نموده‌اند.

پاسخ این است؛ نام اصلی این دختر «زینب» است و رقیّه نام او نیست، بلکه رقیه به معنای دختر کوچک است (که لقب آن حضرت بوده) زیرا این دختر در هنگام وفات تقریباً چهارساله بوده لذا به ایشان «رقیه» که به معنای دختر کوچک است گفته شده نام اصلی‌اش زینب است و در اولاد امام حسین علیه السلام نام زینب ذکر شده است

برای تحقیق بیشتر به منتهی‌الامال و کشف‌الغمۀ و مناقب ابن‌شهر آشوب و تاریخ‌الأئمۀ ابن ابی‌الثلج بغدادی و موالیدالأئمۀ و وفیاتهم تالیف ابن ابی‌الخشاب و کتابهای دیگر که نام زینب بنت‌الحسین را ذکر کرده مراجعه شود.

1.مقتل الحسین مرحوم مقرم،خطبة فاطمه بنت الحسین

2. المنتخب للطریحی ج2

3.العین ج5 ،مادة رقّ


منبع : افلکیان0098    http://aflakian0098.blogfa.com/post/17

  • علی مزینانی
۱۷
آذر
۹۱

ازحدیره تا باغستان

ره آورد سفربه مزینان

بخش  دوازدهم

مزینان دراعصار مختلف ، خاستگاه دانشمندان واندیشمندان بزرگی بوده که درعلم وادب وشعر وشعور  سرآمدبزرگان آن دوران بوده اند وهمیشه این خطه ی عالم پرور مرکز کانون نگاه عالمان دین وبزرگان معرفت بوده است چنان که صاحب کتاب بیهق، بخشی از کتا ب خویش را به مزینان معطوف داشته واز حاکمان و عالمان و اوضاع دینی واقتصادی آن سخنها گفته است .او یعنی ابوالحسن علی بن زید بیهقی معروف بابن فندق، مزینانی هارا مردمانی هنرمند وبا مروت می داند و درمعرفی بیت حکام مزینان می گوید: " ابوعلی الحسن بن عباس مروزی بود که درمزینان متوطن شد وسلطان محمود سبکتکین ریاست مزینان بوی داد بنیابت خواجه رئیس صاحب دیوان خراسان ابوالفضل سوری المعتز ، واولاد اوحکام ربع بودند ، مردمانی هنرمند وبامروت"

درادامه فصل بیت حکام مزینان ، بیهقی از قاضیان وراویان حدیثش  یادمی کند که روزگاری در مزینان متوطن شده اند و به کار قضاوت مشغول بوده اند ازجمله الحاکم ابوالعلاء صاعدبن محمد الحنیفی که هم قاضی بوده وهم محدث وجد اومسعود بن شعیب بن محمدبن جعفر الحنیفی نیز که از علما و روات احادیث بوده ودرجایی دیگر ازادیبانش می گوید که سرآمد شاعران عصر بوده اند"الادیب ابوسعد اسعد بن محمد المزینانی ، اورا ادیب ابوسعد المزینانی گفتند، ادیبی فاضل ومخرج بود ، ازمنظوم او این ابیات است که امام محمد بن حمویه را گوید:

یا صاحب الدیران زمت جمالکم              بجانب الجزع من جرعاء وادیها

بلغ سلامی الی الذلفاء من حرض           و انشدیها قریضا  قاله فیها...

علامه علی اکبردهخدا که عمری را برای احیای زبان پارسی تلاش و مجاهدت نموده وتوانسته درمدت حیات مبارکش آثار ارزنده ای را برجای بگذارد در توضیح  واژه ی مزینان با اشاره به کتاب " الانساب سمعانی "  درلغتنامه اش آورده است :" مزینان شهری است در خراسان ، وسپس به  این شاعر مزینانی  اشاره می کند که سوزنی درتضمین اشعار او گفته : 

  چونین قصیده گفت مزینانی ادیب             اندرحق امیر اسماعیل گیلکی...

  هست این جواب شعرمزینانی آنکه گفت       یارب چه دلربای وفریبنده کودکی...          

 اگر بخواهم از آنانی که درباره مزینانم سخن گفته اند بگویم ونقل خاطرات آنها را بنمایم به یقین مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و باید در گوشه ای بنشینم و ساعتها وقت را به نوشتن بگذرانم که این خود حدیثی است مفصل ودراین مجمل نمی گنجد وتنها بسنده می کنم به همین همولایتی خودمان ابن فندق که درنه قرن پیش یعنی نهصد سال قبل حق مطلب را ادا نموده وآنچه را بوده به ثبت رسانده وای کاش متولیان امور یک بار به این کتاب سری بزنند تا ببینند بیهق وبیهقیان واقعی کیانند ومزینان جایگاهش درکجا باید باشد !

یادش بخیر زمانی که  مرحوم علامه محمد تقی شریعتی مزینانی پس از ایامی به مزینان آمد وما از همین ارگ ریگی  به دنبالش دویدیم و درحمایت از او و نوه اش احسان؛ شریعتی زاده ای که انتظار داریم علی وار رسالت پدرش را بردوش بگیرد، می گفتیم : شریعتی شریعتی حمایتت می کنیم . وجوانان ما با اشتیاق  می خواستند حتی ماشین استاد را بر روی دست بلند کنند . وآن بزرگوار درمسجد جامع سخنرانی کرد و از اینکه پس از سالیان دراز گام در وطن نهاده اشک شوق می ریخت  واز مردم عذر خواهی کرد وگفت: نام شریعتی درقبل وبعد از انقلاب جز ضرر برای مزینان چیزی نداشته است !

گویی استاد در چهره ِی مردم کویر خستگی رنج ایام را می دید و در همان نگاه اول درد محرومیت را احساس می نمود وقتی به دیوارها وخیابانها وکوچه های خاکی نظاره کرد که هیچ فرقی ندارد با وقتی که او کوله بار سفرش را ، نه، تمامی زندگیش را، بر روی درشکه ای گذاشت و به سوی مشهد رهسپار شد ؛ همان غبار فقر برسر و روی مزینان و مزینانی می بارد . من آن زمان تنها به سیمای این پیر فرزانه نگاه می کردم که چه آرام ومحجوبانه سخن می گوید ودرتحیر بودم که او دلش برای یک مشت خاک تنگ شده است و شاید اگر مردم اینجا نبودند دلش می خواست بر دیوارهای گلی بوسه بزند نمی دانم ، شاید درخلوت چنین کرده باشد .او آمده بود تا بماند وشنیدم  زمانی که به دنبالش آمدند تا او را به مشهد برگردانند دلتنگ بود و می گریست ...

حالا دیگر دلتنگی استاد را می فهمم چون خود که پس از روزها زیستن درغربت ، هرگاه به مزینان می آیم وقتی می خواهم برگردم بغض گلویم را می فشارد وتا دقایقی نمی توانم حرف بزنم و این حالت را دیگر رفقا نیز برایم باز گو کرده اند .

به بیهقی برگردم که  در جایی دیگر وی از ربع مزینان می نویسد که در زمان نگاشتن اوراق زرین تاریخش یعنی قرن ششم هجری، مزینان یکی از بخشهای مهم بیهق و همین سبزوار فعلی خودمان که قرار بود در تقسیمات کشوری جدید، استانی شود از چهارگانه ی خراسان وبه دلیل نداشتن لابی ومسئولی حرف زن در دوایر دولتی و وزارتی، این حق مسلم را به جایی دادند که از سبزوار ما کوچکتر بود.بگذریم که اگر سخن دراین باره بیشتر بگویم شاید همین یک لقمه نان را هم برما حرام نمایند اصلا مارا چه به این حرفها وکلاه خودمان را محکم بچسبیم که باد نبرد ! یک بچه دهاتی می خواهد حقی را بستاند! تو سرزمین خود را باش که با تمامی قدمتش هنوز درپس وزارت کشور و نهاد ریاست جمهوری و استانداری خراسان رضوی نامه ی شهریتش مفقود است وکسی نمی داند آخر دستور صادر شده از سوی بالا ترین مرجع حکومتی چه شد! ونمایندگان سبزوار در نطق قبل وپیش از دستورشان یادشان رفته که روزی روزگاری مزینانی ها هم برایشان رأی به صندوق انداخته اند و وعده هایی به سوختگان کویر داده اند، بگذریم.

وابن فندق درباره ربع مزینان می نویسد:"دهم ربع مزینان  واین مزینان بود ، وایان ، وکموزد، وداورزن ،و صدخرو ، وبهمن آباد ، ومهر – که آنجا مزارع اقلام بحری باشد وماشدان ، وسویز ، وغیر آن

وباز در فصل غرایب وچیزها که از بیهق خیزد که درآن منفرد است  در باره ی هنر مردمان این دیار می نویسد:" اندر حدود مزینان جامه ی حریر بافند بغایت نیکو که در نواحی نیشابور نبافند"

درهمین فصل غرایب ، بیهقی از مزینان و بهمن آباد محلی برای برپایی نماز جمعه یاد می کند و می نویسد: " درین ناحیت در پانزده موضع نماز جمعه رفتی و خطبه : دیه جلین، قصبه سبزوار ، خسروجرد ، کسکن ، سدیر ، کراب ، باشتین ، نامن ، دیوره ، چشم (چشام) ، خسروجرد ، مزینان ، بهمناباد، فریومد ، ده بیشین ، اکنون در هشت موضع میرود.

 بعضی چنان که پیشتر گفتم ؛ مزینان را زادگاه مرزداران وغیور مردان می دانند و می گویند اینجا دیار مرزبانان است و به خاطر مقاومت درمقابل یاغیان وکشتن افرادی از آنان و آنگاه آویختن سر آنها درچهار دروازه ی ورودی مزینان نام آن را دیار مرزبانان گذاشتند و شاید بی ربط نگفته باشند چرا که باز صاحب کتاب تاریخ بیهق در فصل وقایعی که درقدیم اتفاق افتاده از واقعه ای می نویسد که درمزینان  رخ داده است و آن هم زمان حکومت سامانیان:" در ایام ملوک سامانیان عاملی بود قصبه را از قصبه ی مزینان ، اورا ابو سعیدک خواندندی ،واز ندمای امیر حمید بود ، وچون با ناحیت آمد متولی عمل بود ، ومردم از وی به رنج وبلا بودند ، ودرتمهید قواعد ظلم بهمه غایتی می رسید ، شبی در دیه خفته بود ، جوانان روستا شبیخون کردند واورا بدار آخرت فرستادند. واین سیم ابوسعید بود از عمال که دربیهق کشته آمد"

یادآوری تمامی این خوانده هایی که سالها پیش مرا به اشتیاق دانستن از تاریخ زادگاهم و مردمان غیورش روزها را در تورق ونگریستن به کتب بسیار وغور در سفرنامه ها وتواریخ بیهق وغیر بیهقی و سلاطینی که در مسیر رفتن به زیارت امام هشتم (ع) وروز نوشته های سیاحان وگردشگرانی که درمسیر راه ابریشم گذری به مزینان داشته اند وادارم می نماید که گام در راه گذارم و از میدان قتلگاه جدا شوم وبا عبور از پشت قلعه وشرحاش که اکنون مسیر رفت و آمد غنی آبادیها وکلاته مزینانی هاست و همچنین کویر نشینانی که معروف به اودوغی * هستند ورنج کویرنشینی آنها را مجبور ساخته تا رضا آباد را رها نمایند و به مزینان پناه بیاورند و خانه وکاشانه ای نو بنا سازند و آرام آرام جزئی از مزینان شده و می شوند .مزینانی ها که خود مردمانی خونگرم ونوع دوست هستند بی هیچ مزاحمتی و بلکه با آغوش باز این مردم مهاجر را پذیرفتند و در کنار خویش جای دادند ؛ با گذر از کنا ر آسیاب ملایی که سالهاست گندم وجو کشاورزان و دهقانان مزینانی را آرد می کند تا اونیز در تاریخ و نام مزینان شریک باشد چون در نگاشته های قبلی گفتم که یکی دیگر از وجه تسمیه ی نام مزینان ،مزه ی نان آن است .همچنان که سمنان به خاطر سمی شدن نانش آن را سم +نان گفته اند، مزینان را به دلیل خوشمزه بودن نانش مزه ی نان نامیده اند که ما خود درگویشمان مصوت آ را حذف می کنیم ومی گوییم میزینو. والبته بی ارتباط شاید نباشد چون  یاد ایامی که با دوستان وهمقطاران خویش به پشت گردنه می رفتیم و بغل بغل هیزم می زدیم و به خانه می آوردیم و مادرانمان دررنج گرمای طاقت فرسا در حالی که صورت ماهشان درآتش تنور گر* می گرفت با عشق برای قوت لایموت فرندانشان نانی می پختند که یک بغل بود و ما هنوز هم که به مزینان می رویم از آنان که رنج ایام کمر شان را خمیده و برپیشانیشان چین فراوان افکنده وگرد پیری بر صورتشان نشانده می خواهیم که برایمان نان کاک کنند .خنده دار است اگر بگویم هر مزینانی با ماشین مدل بالا که به تهران می آید چون صندوق آن را باز می کند کیسه ی نان کاک و دبه های قاتق از آن بیرون می آورد و جالب تر آنکه ترید کردن این نانها در اشکنه ای که با همین قاتق توسط کدبانوهایی که حالا به جای بله می گویند: آره و به فرزندانشان یاد می دهند که تهرانی حرف بزنند؛ از مرغ وفسنجان بیشتر برایشان لذت دارد و به خصوص اگر فلفل قرمز و زیره هم از مزینان آورده باشند و چاشنی غذایشان نمایند واضافه کنید گوجه ویا گردویی که باز سوغات سفری بوده که به مزینان داشته اند و باز  از همه لذت بخش تر وقتی است که چند بانوی مزینانی درمحله ای گردهم می آیند و با اجاری که از صحرا جمع کرده اند وآردی که ترجیح می دهند از مزینان بیاورند چرشویی* که این هم سوغات مادرانشان بوده وبا پینه های * بسیار به هم وصل کرده اند ، را پهن نمایند سپس خمیری آماده کنند که اگر توان داشته وماشینشان جا داشته با شد دوست دارند دبه ای آب هم از سراو میزینو * بیاورند وبا خورد کردن اجار* وسبست * وبلغست سفیده وخله خلونجه وریش بز* و بالشتک کردن خمیر  و ریختن در دیگی که بر روی اجاق گذاشته اند که گاه همین غذا که معروف است به آش علفی چندین ساعت طول می کشد ولی تمامی خاطرات دوران کودکی ونوجوانی زنان در زمان درست شدن این آش بیان می شود و بسیاری از دختران درخانه مانده ودم بخت در همان ساعت عروس می شوند و پته ی بسیاری از شوهران روی آب ریخته می شود وخلاصه فرقی نمی کند که چند سال است درتهران زندگی می کنند باید با همان رسم ورسوم گذشته ی خویش نه با قاشق که با دست، سرلگنی بخورند آن هم با همان فلفل قرمز و تند مزینانی که گاه صدای لیزجشان تا چندین خانه شنیده می شود ولی لذتش به همین زبان سوختن وآب راه افتادن از بینی وچشم است هر چه بیشتر دهانشان بسوزد بیشتر لذت می برند. بعداز آنکه حسابی خوردند وسوختند وسیر شدند می گویند: هی ننه بترکیوم هنز دلم مخه بو خروم*



       

راهم را به سمت خیابان اصلی ادامه می دهم و از این کوچه که من در نوجوانی از آن به عنوان کوچه ی سرچشمه یاد می کردم ودر نامه هایم به همین نشانی می نوشتم به سمت خیابان اصلی و درامتداد دیوار ارگ ریگی  که روزگاری برگرداگرد مزینان کشیده شده بود ویکی از درواز ه های اصلی مزینان محسوب می شود ، حرکت می کنم. در قدیم مزینان درحصار این دیوار بزرگ که نقل است درهنگام ساختنش بر روی آن اسب وگاری راه می برده اند محصور بوده و چندین  دروازه ه ی ورودی داشته است سه ، چهار یا شش نمی دانم ولی سالها پیش یکی از پیر زنهای مهربان که ما او را زن عمی * می گفتیم این شعر را برایم می خواند :

مزینون خراب آوازه دارد   دوازده برج وشش دروازه دارد

 معنای خراب را  نمی دانم شاید به خاطر دل شیدایی بوده که آن را خراب آباد می نامد واز دلتنگی ودوری وطن باشد یا آنکه برای جور کردن وزن شعر، سازنده اش این کلمه را  به کار برده است.هرچه هست حکایت غریبی را در پس معنایی آن دارد که شاعر این ایهام را استفاده نموده است.

 در سمت چپ کوچه پست وتلگراف مزینان  ودر سوی دیگر مدرسه و دبستان شیخ قربانعلی شریعتی قرار دارد جایی که دوران ابتدایی را در آنجا گذراندم .  

                                                         وادامه دارد...

* گر : آتش ، قرمز شدن

* اودوغی : آب دوغ

* چرشو : چادر شب

* پینه :  وصله

* میزینو: مزینان

*  اجار : به فتح الف نوعی علف شبیه به تره

* سبست : یونجه ، شبدر

* بلغست وخله خلونجه وریش بز: نوعی علفهای خودرو که درمزینان می روید وبرای آش استفاده می کنند

* زن عمی : زن عمو

  • علی مزینانی
۱۴
مهر
۹۱

             

بارها گفته ایم شاهدان کویرمزینان پایگاه تمامی شهروندان مزینانی درهر گوشه ای از جهان است. هرجا یک مزینانی افتخاری بیافریند این وبلاگ آن را منتشر ومعرفی می نماید .ودراین راه ازشهروندان ویاران مزینانی می خواهیم که با ارسال نظرات وپیشنهادات وانتقادات سازنده ومعرفی نخبگان مزینانی ما را در این راه یاری رسان باشند

پیش ازاین در چندماهه گذشته نویسنده ومحقق ارجمند حوزه  محمد صادق مزینانی معرفی شد وازاین پس بنا برمقتضیات زمان به معرفی آثار ارزنده وی که  بیش ازصدمقاله وکتاب است خواهیم پرداخت .اکنون با توجه به اهانت گستاخانه ایادی صهیونیستی اسرائیلی آمریکایی به ساحت مقدس ونورانی پیامبر گرامی اسلام (ص) کتاب ماهیت حکومت نبوی نوشته محقق ارجمند محمدصادق مزینانی  به دوستداران پیامبر مهر ورحمت معرفی  می شود.


نگاهی به کتاب «ماهیت حکومت نبوی»                    نویسنده: محمد صادق مزینانی

منشور حکومت دینی توسط پیامبر (ص)


کتاب «ماهیت حکومت نبوی» نوشته محمدصادق مزینانی از سوی موسسه بوستان کتاب منتشر شد. پژوهش حاضر، علاوه بر آن که منشور حکومت دینی را توسط پیامبر اکرم(ص) تبیین می‌کند، پاسخی به پرسش‌ها و شبهه‌هایی است که توسط مخالفان حکومت دینی طرح می‌شود.\
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، پیامبر اسلام(ص) آن‌گاه که زعامت و رهبری امت اسلامی را برعهده داشت، وحدتی استوار به مرکزیت مدینةالنبی به وجود آورد. همه متفکران مسلمان، در گذشته و بیشتر آنان در روزگار معاصر بر این باور بوده و هستند که پیامبر خدا(ص) در آن عصر اقدام به تاسیس حکومت اسلامی گرفت. ولایت و حکومت آن حضرت، مستند به وحی و از سوی خداوند بود.

دلیل‌های قرآنی، روایی و تاریخی این نظریه چنان فراوان است که حتی پژوهش‌گران خارجی غیر مسلمان و به ویژه شرق‌شناسانی که آشنایی آنها با منابع و متون اسلامی اندک است، به این دیدگاه و نظریه تصریح کرده‌اند. برای نمونه «سر توماس ارنولد» گفته است: «اسلام، دین و دولت و عقیده و نظام است و رسول، پیشوای دین و دولت بود و بر سلطه و قدرت سیاسی و قانون‌گذاری و قضایی حاکمیت داشت». به عقیده استاد «ستروثمان» نیز، اسلام پدیده‌ای دینی و سیاسی است، زیرا موسس آن، هم نبی بود و هم سیاست‌مداری حکیم که به روش حکومت‌داری آشنایی کامل داشت. استاد «شافت» و «سر هاملتون غیب» و نیز «لویس غاردیه» تصریح کرده‌اند: «اسلام، تنها دین فردی نیست، بلکه دینی است که دارای تعالیم سیاسی و اجتماعی است. دین دنیا و آخرت است.»

این نظریه هرچند در طول تاریخ مورد پذیرش عالمان و متفکران مذاهب اسلامی بوده است، ولی در قرون اخیر، شماری از روشن‌فکران مسلمان با تاثیرپذیری از شعار «جدایی دین از سیاست» در غرب، از زعامت پیامبر اسلام(ص) تحلیل‌ها و دیدگاه‌های دیگری ارائه کرده‌اند که نتیجه آن، تفکیک رسالت از حکومت است و نیز شماری از نویسندگان، تاسیس دولت از سوی پیامبر اسلام(ص) را انکار کرده‌اند.

«علی عبدالرازق» از نخستین کسانی است که این دیدگاه را طرح کرده است. او ولایت پیامبر(ص) بر مردم، در روزگار خود را معنوی دانسته است. علی عبدالرازق هرچند مدت‌ها بعد، از این اندیشه عدول کرد و آن را به شیطان نسبت داد، لیکن دیدگاه او همواره مورد بحث و گفت‌وگوی جدی بوده است. برخی به رد و گروهی به تایید آن پرداخته‌اند.

«احمد خلف‌الله» تا آخر عمر بر باور نخستین استاد خود، عبدالرازق، پای فشرد و گفت: «اسلام، عقیده و شریعت است» و این سخن که «اسلام، دین و دولت است» مقوله‌ای است که به تازگی پدید آمده و در گذشته چنین چیزی نبوده است و در تفسیر دولت پس از پیامبر نوشت: «روشن است که این پدیده مدنی است، نه دینی.» او در جای دیگر، اسلام را عنصری فرهنگی و رسالت پیامبر(ص) را رسالتی تربیتی و فرهنگی دانسته است که در آن «وظیفه پیامبر، وظیفه‌ای فرهنگی و تربیتی است». «جابری»، نیز با تعبیر «امت اسلامی یا امت محمدی»، به جای حکومت اسلامی به انکار حکومت پیامبر(ص) پرداخت.

دیدگاه‌های دیگری وجود دارد که به وجود دولت اسلامی و تاسیس آن از سوی پیامبر(ص) اعتراف دارد. این جریان، گاه از حکومت خداوند و نه پیامبر و گاه از حکومت پیامبر(ص) بدون منشا دینی سخن گفته است. این افراد، گاه از تصادف و اتفاق در تاسیس حکومت پیامبر(ص) و گاه از وضعیت خاص زمانی و مکانی سخن گفته‌اند. از باب نمونه «عادل ظاهر» پس از آن که به وجود دولت در روزگار پیامبر(ص) اعتراف می‌کند، این اقدام را ناشی از جوهر و ماهیت اسلام نمی‌داند، بلکه شرایط و رشد و شکوفایی اسلام را عامل آن دانسته است. این دسته تلاششان این است که در مبانی اسلام که بر تاسیس دولت دلالت دارد، تشکیک کرده یا آن را رد کنند. عادل ظاهر در خلاصه نظریه‌اش چنین می‌نویسد: «اسلام برای اغراضی معین، دولت خود را بر پا کرد؛ اغراضی که به شکل برپایی دین و تحکیم پایه‌های آن مربوط می‌شود و از آن جا که این اغراض مدت‌هاست که منتفی شده است، پس نیاز به برپایی دولت اسلامی نیز از میان رفته است».

شماری دیگر از روشن‌فکران عرب و ایرانی، همین دیدگاه را اظهار داشته‌اند که اثر حاضر به‌ آنها نیز پرداخته است.

تبیین درست و روشن ماهیت حکومت نبوی، در گرو طرح و نقد و بررسی این تحلیل‌ها و دیدگاه‌هاست. برخی از تحلیل‌ها، رهبری پیامبر خدا(ص) را از نوع ولایت سیاسی ندانسته و او را تنها رهبر مذهبی و فرهنگی می‌داند که وظیفه‌ای جز پیام رسانی ندارد. برخی دیگر، در عین اعتراف به این که پیامبر(ص) دارای حکومت و ولایت سیاسی بوده، آن را حکومت خدا و نه پیامبر و یا واقعه‌ای تاریخی و عارضی که شرایط خاص، آن را ایجاب کرده، دانسته و آن را ناشی از دعوت دین به تشکیل حکومت ندانسته است، که اثر حاضر، به نقد و بررسی این جریان‌ها هم پرداخته است.

پژوهش حاضر در چهار بخش نگارش شده است. بخش نخست با عنوان «ماهیت حکومت نبوی» به پاره‌ای از پرسش‌ها و شبهه‌ها که در سال‌های اخیر، جو سیاسی ـ فکری جامعه را تحت تاثیر قرار داده و مشروعیت جمهوری اسلامی و زیربنای آن را هدف گرفته، پاسخ داده است؛ از جمله این بخش به دو پرسش اصلی زیر و چند پرسش فرعی دیگر، پاسخ گفته است:
پیامبر اسلام(ص) به هنگام ورود به مدینه، رهبری امت اسلامی را به عهده گرفت و وحدتی استوار به مرکزیت مدینةالنبی به وجود آورد. حال پرسش این است که این زعامت چگونه زعامتی بود. آیا از نوع ولایت سیاسی و حکومت بر امت بود یا از نوع ریاست معنوی رهبران مذهبی بر پیروانشان؟
اگر از نوع ولایت سیاسی و حکومت بود، آیا از وحی و تعالیم دینی سرچشمه می‌گرفت یا ریشه مدنی و عرفی داشت و مردم با انتخاب خود، حکومت بر خویش را به پیامبر(ص) واگذار کرده بودند؟

بخش دوم با عنوان «نصیحت و خیرخواهی، از حقوق متقابل دولت و مردم» گامی در راه ترویج این اصل مهم و اساسی برداشته است. در این بخش، ضمن کالبدشکافی مفهوم «نصیحت» و تبیین قلمرو و کاربرد آن، به اهمیت و جایگاه آن و سپس به موارد متعدد نصیحت و خیرخواهی متقابل پیامبر اسلام(ص) و مردم اشاره شده است، ویژگی‌های ناصحان، حق و تکلیف، حدود و مرزهای نصیحت، حقوق ناصحان، عوامل غفلت از نصیحت و خیرخواهی و چندین مساله دیگر، از مباحث این بخش است.

بخش سوم با عنوان «معیارهای گزینش کارگزاران در حکومت نبوی» دارای دو فصل است: فصل اول به تمایز این معیارها در حکومت نبوی با دیگر حکومت‌ها و هم‌چنین به معیارهای عقلانی که شریعت نیز آنها را تایید کرده و به برخی از معیارهای دینی پرداخته است. فصل دوم، پس از اشاره به دیدگاه‌های گوناگون درباره اخلاق و سیاست، به بخشی دیگر از معیارهای مکتبی هم‌چون شایستگی‌های اخلاقی کارگزاران و پیراستگی آنان از رذائل اخلاقی اشاره دارد.

بخش چهارم با عنوان «روش‌های تربیت سیاسی کارگزاران» به شیوه‌های گوناگونی که پیامبر(ص) و علی(ع) برای تربیت کارگزاران به کار می‌گرفتند، اشاره کرده است و در حقیقت، یکی دیگر از تفاوت‌های حکومت دینی و سکولار را نیز نشان داده است. این بخش با استناد به سیره پیامبر(ص) و علی(ع) نشان داده است که آن بزرگواران تنها به واگذاری مسوولیت بسنده نکرده، بلکه برای شایسته ماندن آنان، ساز و کارهایی را نیز به کار می‌گرفتند؛ ساز و کارهایی که قوه عقلانی آنان را رشد می‌داد و سبب نظارت بیشتر آنان بر خویش می‌شد. فراخوانی به بهره‌گیری از تاریخ و تجربه‌های دیگران و نشان دادن لغزشگاه‌ها و الگوهای درخور پیروی، نظارت و ارزیابی با انوع آن، بخشی از آن ساز و کارهاست.

در انتهای این اثر، نمایه‌ای از آیات، روایات، اعلام و اصطلاحات و موضوعات نیز درج شده است.

چاپ نخست کتاب «ماهیت حکومت نبوی» در شمارگان 1000 نسخه، 356 صفحه و بهای 55000 ریال راهی بازار نشر شد.

منبع: خبرگزاری کتاب ایران

خبرنگار : حسین قدیمی


  • علی مزینانی
۱۲
اسفند
۹۰

نویسنده وشاعر:محمدکاظم مزینانی

 

 

 

 

 

محمدکاظم مزینانی    نام پدر : عظیم  محل تولد : دامغان

محل سکونت: تهران   تاریخ تولد:هزار و سیصد و چهل و دو

تحصیلات:زبان و ادبیات فارسی،دانشگاه شهید بهشتی(ملی)

سابقه فعالیت:از سال 1363   سابقه کار ژورنالیستی: 1363 تا 1371موسسه ی کیهان

1372 تا 1374 روزنامه ی همشهری

از 1374 تا زمان حال:همکاری پراکنده با مجلات"دوست"،"رشد" و "سروش"

 

مجموعه آثار

شعر کودک و خردسال:

 

1- تنها انار خندید ـ کانون پرورشی-1374

2- خدای جیرجیرک ها ـ پیدایش ـ 1377

3 - دویدم و دویدم(سه جلد) ـ تربیت- 1380

4- نیلوفر چه می خواست؟ ـ تربیت ـ 1381

5- حسنک(سه جلد) ـ پیدایش ـ 1382

6- چرخ خیاطی با مامانم حرف می زنه ـ افق ـ 1385

7- نی نی عینکی(سه جلد) ـ افق ـ 1386

8- منظومه  سه جلدی :"کتاب و آب ممنوع!"،بوی هلو و باروت"،"ساعت هفت و ربع"- بنیاد شهید- 1386

9- ده شب از هزار و یکشب(ده جلد) ـ قدیانی ـ1386

10- نی نی دُخملی(شش جلد) ـ پنجره ـ 1386

11- چهارده معصوم(چهارده جلد) ـ قدیانی ـ 1387

12- نی نی عسلی(شش جلد) ـ پنجره ـ 1387

13- ترانه های ابری و ببری(شش جلد) ـ پنجره ـ 1387

14- ترانه های جوجه اردکی( شش جلد) ـ پنجره ـ 1387

15- کلیله و دمنه،منادی تربیت-1388

 

شعرنوجوان :

                                               

1ـ آب یعنی ماهی ـ نهاد ادبیات ـ 1366

2 ـ نان و شبنم ـ قدیانی-1374

3 ـ شعر های ناتمام ـ حوزه ی هنری -1375

4 ـ ساده مثل آسمان ـ رویش-1375

5 ـ کلاغ های کاغذی ـ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان- 1378

6 ـ ای زمین ای سنگدل-1380

7 ـ صندلی ها خسته اند(برگزیده ی شعرها ) ـ تربیت ـ 1386

 

 

داستان کودک:

 

1- ماه در گهواره ـ رشد- 1379

2- پسری که تنها بود ـ تربیت-1380

3- هشت روز با امام هشتم ـ تربیت-1381

4-عروسی ماه و خورشید ـ زیتون-1382

5-دوازده آینه ـ زیتون-1383

داستان نوجوان:

1- سوار سوم ـ پیدایش- 1376

2- رازهای زندگی یک کلاغ ـ حوزه ی هنری- 1378

3-داستان ناتمام ـ پیدایش- 1380

4- پاییز در قطار ـ حوزه ی هنری ـ 1385

 

سفرنامه:

 

۱ـ پنج روز در نیمروز ـ کانون پرورش-1368

۲-دریای گمشده ـ کانون پرورش-1370

 

طنز:

1ـ سنگ پا+گل ـ پیدایش- 1379

 

بزرگسال:

1ـ شاهِ بی شین(رمان)1388

 

تحقیق ، زندگی­نامه ، بازنویسی:

 

1- سید جمال الدین اسد آبادی ـ رشد-1378

2- فیه ما فیه(مولانا) ـ پیدایش-1379

3- شاعر راز و  شیراز(حافظ) ـ پیدایش-1380

4- داریوش هخامنشی ـ رشد- 1380

5-لیلی و مجنون ـ پیدایش-1381

6- منطق الطیر ـ پیدایش-1382

7ـ سفرنامه ی کفش های پاره ـ بنیاد شهید-1385

 

آموزشی:

 

آموزش کامپیوتر- تاتی- 1384

آموزش اینترنت- تاتی-1385

ترانه های پُستی (شرکت پست جمهوری اسلامی) ترانه و انیمیشن-تاتی- 1388

 

آثار زیر چاپ:

 

پری ها بلد نیستند لالایی بخوانند ـ شباویز

دختری که با خورشید ازدواج کرد ـ شباویز

داستان باستان(چهار جلد) ـ به­ نشر

به میوه ها سلام کن! ـ شباویز

عروسی دخترِ خاله ­ماهی ـ حوزه ی هنری

 

 

جوایز:

(دفتر بین المللی کتاب کودک و نوجوان) 2000 - Ibbyافتخار دیپلم 

کتاب"سوار سوم"، 1378

جایزه ی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، پاییز در قطار، 1385

برگزیده ی بیست سال ادبیات کودک و نوجوان،انجمن نویسندگان کودک و نوجوان،1379

دیپلم افتخار نخستین جشنواره ی کانون پرورش فکری ، آب یعنی ماهی"، 1368  

 برگزیده ی مجله ی سروش نوجوان، آب یعنی ماهی، 1368

برگزیده ی کانون پرورش فکری و مجله سروش نوجوان، پنج روز در نیمروز، 1370

برگزیده ی شورای کتاب کودک، دریای گمشده، 1377

برگزیده ی کتاب سال مجله ی سلام بچه ها، شعرهای ناتمام،1376

برگزیده ی جشنواره ی کتاب های دینی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، ای زمین، ای سنگدل،1382

برگزیده ی جشنواره ی کتاب رشد،" زندگی نامه ی شهریار و داریوش هخامنشی"،1384

تقدیر شده در جشنواره ی رشد، فیه مافیه ، 1386

برگزیده ی جشنواره ی ادبیات دینی، سوار سوم،1385      

برگزیده ی جشنواره ی مطبوعات، شعر اتفاق سرخ ،1378

 برگزیده ی جشنواره ی شهید غنی پور، پاییز در قطار،1385

تقدیر شده در اولین جشنواره ی داستان انقلاب، شاهِ بی شین(در باره محمدرضا و فرح پهلوی)1386

کتاب سال دفاع مقدس، منظومه ی سه گانه ی: 1- ساعت هفت و ربع2- کتاب و آب ممنوع3- بوی هلو و باروت،1387

دیپلم افتخارکتاب فصل،تابستان 1388، کلیله و دمنه
 
 
 
استادیاردانشگاه ومتخصص پزشکی: دکترربابه مزینانی
 

 دکتر مزینانی

سال تولد:        1337        محل تولد:        مزینان - سبزوار

وضعیت تأهل:      متأهل

آدرس پستی:    دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی – مرکز آموزشی در مانی روانپزشکی رازی

تلفن و فاکس محل کار:                 33401231 –  33401604

پست الکترونیکی:                        robabeh_mazinani@yahoo.com

ملیت:       ایرانی         زبان:         فارسی

 

سوابق تحصیلی (از تاریخ فعلی به عقب)

1-      بورد تخصصی روانپزشکی 1367 – دانشگاه علوم پزشکی تهران

2-      پزشکی عمومی 1363 – دانشگاه علوم پزشکی تهران

 

سوابق آموزشی (از تاریخ فعلی به عقب)

-        استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از سال 1373 تا کنون

-        مدرس دانشگاه آزاد اسلامی – واحد پزشکی تا سال 1372

 

سوابق بالینی (از تاریخ فعلی به عقب)

مشغول به کار در مرکز روانپزشکی رازی از سال 1368 تا کنون

 

سوابق اجرایی (از تاریخ فعلی به عقب)

1-      مدیر گروه روانپزشکی از سال 1380 تا 1385 (آبانماه)

2-      معاون و جانشین مدیر گروه از سال 80 – 1379

3-      معاونت آموزشی بیمارستان رازی از سال 1383 تا  کنون

4-      عضو شورای سیاستگذاری و دفتر تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از سال 1380 تا کنون

5-      عضو شورای پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از سال 1381 تا کنون

6-      عضو کمیته پژوهشی گروه روانپزشکی

7-      عضو شورای کتاب دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

 

تألیفات

الف) کتابها

کتاب آنا فروید، پیشگام در روانکاوی کودک – نشر دانژه 1384

ب) مقالات چاپ شده

1-  بررسی عوامل موثر بر طول مدت بستری بیماران روانی در مرکز روانپزشکی رازی-پاییز 81 مجله توانبخشی

2-  کاربرد نقاشی برای کاهش اضطرابل بیماران اسکیزوفرنیک-پاییز 81 مجله توانبخشی

3- کلیات داروشناسی در سالمندان – فصلنامه سالمند 1375

4- مقایسه اختلالات زبان در بیماران اسکیزوفرنیک پارانوئید و غیر پارانوئید – پاییز 83 مجله توانبخشی

5- بررسی وضعیت شناختی در بیماران بستری مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی – پاییز 84 مجله اندیشه و رفتار(44)

6- سنجش میزان لیتیوم در پایش درمان اختلال دوقطبی بهار 85 توان بخشی

2007-german journal of psychiatry – Foli a cing.

2007 – neurosciences. Vol.12,1- Sensation seeking behavior among Schizophrenia.

2007 – Brain research – Gender dimorphism in the DAT1 – 67 T. allel. homozygoity …

2007- international journal pyridoxine (vit B6) terapy of genericology.vol 96,1- for premenstrual syndrome.

 

پژوهشهای انجام شده

1-      بررسی وضعیت شناختی در بیماران اسکیزو.فرنیک و اختلال دو قطبی سال 83-1382

2-      تاثیر ریسپریدون بر علایم مثبت و منفی و شناختی اسکیزوفرنیا- همکار اصلی طرح 1384

3-      تحلیل رابطه پلی مورفیسم ژن DAT1 آلل 67 – در بیماران دوقطبی 1385

4-      مجری طرح ارزشیابی درونی گروه روانپزشکی سال 85 – 1384

 

مقالات ارائه شده در سخنرانیها و همایشهای علمی

1-        ADHD در بزرگسالان – اختلال روانی مزمن اردیبهشت 1377- کنگره، دانشگاه علوم بهزیستی.

2-        بررسی اختلالات زبان در بیماران اسکیزوفرنیک – کنگره اسکیزوفرنیا دیماه 1381-دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.

3-        مصرف داروهای سایکوتروپ در دوران بارداری و شیردهی آذر ماه 1382 – همایش سالیانه انجمن علمی روانپزشکان در بیمارستان میلاد.

4-         تاثیر هنر و بهداشت روان در پیشگیری از اعتیاد اردیبهشت 1382 – باشگاه اندیشه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

5-        مقایسه وضعیت شناختی بیماران سالمند مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلال خلقی در مهر ماه– کنگره سالمندی در دانشگاه علوم بهزیستی.

6-        تریکوتیلومانیا (تدبیر و درمان)، اردیبهشت 1383 همایش تازه های روان نژندی و اختلالات وابسته به استرس – دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.

7-        بررسی عوامل روان پویایی فردی و خانوادگی در گرایش به سوء مصرف مواد اوپیوئیدی – همایش سالیانه انجمن روانپزشکی بیمارستان میلاد در آذرماه 1383.

8-        ژنتیک در طیف دوقطبی – همایش سالیانه انجمن علمی روانپزشکان – بیمارستان میلاد در آذر ماه 1384.

9-        روانشناسی من – همایش سالیانه انجمن علمی روانپزشکان – بیمارستان امام خمینی در آذر ماه 1381.

10-    تاثیر مقایسه ای Aricept در درمان آلزایمر- کنفرانس آلزایمر با تأکید بر توانبخشی – دانشگاه علوم بهزیستی در اسفند ماه 1384.

11-    تحلیل رابطه ژن DAT (پلی مورفیسم 67T) در اختلال دوقطبی – همایش سالیانه انجمن در بیمارستان میلاد در آذرماه 1385.

12-    روانپزشکی مبتنی بر جامعه – کنگره سیر تحولات و فن آوری در توانبخشی – سازمان بهزیستی و دانشگاه علوم بهزیستی در آذر ماه 1385.

13-    تاثیر ریسپریدون بر نشانه های مثبت، منفی و شناختی اسکیزوفرنیا- همایش سالیانه انجمن علمی روانپزشکان در آذر ماه 1385.

 

عضویت در انجمن ها و مجامع

1-      عضو انجمن علمی روانپزشکان

2-      عضو انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنیک (احباء)

3-      عضو کمیته تدوین قانون بهداشت روان

4-      عضو کممیسیونهای پزشکی قانونی – کارشناس تخصصی رشته روان پزشکی در دادسرا و هیأت های انتظامی سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران.

منبع:سایت دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی

 
  • علی مزینانی