بسیجی شهید داوود مزینانی :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

بسیجی شهید داوود مزینانی

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۰۱ ب.ظ

 

به داود مزینانی که در شب           نهیب عشق را می داد بر لب

 

 داوود مزینانی فرزند غلامحسین در سال 1346ه.ش درمزینان به دنیا آمد. عدم درآمد کافی موجب شد تا پدر او به سبزوار مهاجرت کند و پس ازآن خانه و زندگیش را برای همیشه به این شهر منتقل نماید.داوود در کنار تحصیل در سبزوار همواره یار و مددکا ر پدر بود همت بلند و مقاومت در برابر سختی را از او می آموخت همین آموزه ها موجب شده بود تا در جبهه های نبرد حق علیه باطل شجاعانه سخت ترین مأموریت ها را برعهده بگیرد.

 با شروع انقلاب اسلامی حضور فعالی در مساجد داشت و باتشکیل بسیج او نیز به عضویت پایگاه محل در آمد و باجدیت درکارهای فرهنگی و رزمی شرکت می کرد چندبار برای اعزام به جبهه اقدام کرد اما به دلیل قانونی نبودن سنش نمی توانست رضایت مسئولین را کسب کند ولی بالاخره پس از تلاش فراوان و سپری کردن آموزش نظامی به آرزوی دیرینه خود رسید و عازم سرزمین های نورشد.درجبهه به عضویت گروه تخریب درآمد و در ماموریتهای ویژه داوطلبانه شرکت می کرد . به دلیل خلق خوش و برخورد مهربانانه اش از احترام خاصی نزد رزمندگان و فرماندهان برخوردار بود.

 پس ازیک سال و نیم حضور در جبهه عاقبت در اول اردیبهشت ماه هزار و سیصد و شصت و شش درحالی که هنوز بیست سال از بهار زندگیش می گذشت دعوت حق را لبیک گفت و در منطقه عملیاتی غرب به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای سبزوار در کنار همسنگرانش  به خاک سپرده شد

  فرازی از وصیت نامه شهید داود مزینانی

 خــــداوندا ، شنیده ام که حین شهادت آقایمان امام زمان (عج) بر بالین سربازانش و خود امام حسین (ع) در صحراى کربلا بر بالین یارانش مى شتافت و خواهد شتافت . پس دوست دارم که اگر مورد قبول درگاه حق هستم بارها و بارها بمیرم و زنده شوم که یعنى مرا شهید گویند و گناهانم ریخته شود و امام زمانم را ببینم که سرم بر دامنش گرفته و نوید وصال حق را مى دهد .
آه ! چقدر شادمان و خوشحال مى شوم آن وقت است که خود را از این کالبد خالى مى رهانم .
عاجز است دستم از نوشتن ، احساس مى کنم که نمى توان بیان کنم که فقط تو را دوست دارم و براى رضاى خاطر تو جان مى دهم و دشمنان تو را که دشمنان دین اسلام است مى کشم تا جایى که بتوانم و ننگ اســـــارت را بر پیشانى شـــان خواهم گذاشت و اگر نتوانستم خواهم مرد و تو اى خدا این مردن من را شهادت در راه خودت قرار ده که من شرم دارم از گناهـــــانى که نموده ام و ترسم از عقوباتى که تو در روز یوم الورود تو بر ما روا دارى .دوست دارم در بهترین و سخت ترین حال جان دهم و بمیرم و بارها این عمل تکرار شود تا تو از من راضى شوى و من اینک احساس مى کنم که شهادت مرا به زندگى نوینى مى کشاند و من نیز با آغوش باز او را مى پذیرم و افتخار مى کنم که این فیض نصیبم گشته که این لذت چشیدنى را که باید حتما چشید و فهمید بر من روا داشته ، اینک آنچـــــــه دیده ام"

 

 بسیجی شهیدداوود مزینانی ،سردار شهید حاج حسین محمدیانی، سردار شهیدعبدالحسین برونسی

 

  • علی مزینانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">