روزی روزگاری در مزینان ...بخش هفتم؛ اولین هیئت در مزینان :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

🖌نویسنده؛ حسین محمدی مزینان(مداح)

✍️با سلام و آرزوی سلامتی برای شما بزرگواران که هر یک از شما شاخ و برگ درخت کهنسال و تنومند مزینان کهن می باشید. از مزینان به ظاهر کوچک اما ریشه دار.
در این نقطه از جغرافیای بزرگ ایران چه انسانهایی که در جغرافیای جهان ساکن شده اند و ما آنان را کمتر می شناسیم. مزینان کجا؟ترکیه، دبی ، ایتالیا، آلمان، ژاپن، مکزیک، استرالیا، کانادا، آمریکا، انگلیس و...کجا! بسی جای تعجب است در زمانی که خیلی از شهرهای بزرگ راه تهران را بلد نبودند مزینانی ها در کلن آلمان زندگی می کردند. چهار پزشک مزینانی در آلمان فرزندان و نوادگان مرحوم ذبیح اله خان مزینانی، در ایتالیا آقای حسین خواجوی و آقای ناطقی، آرمین محمدی و احسان سویزی نوه حاج محمدحسین محمدی ، دکتر آتوسا محمدی، مهندس مهران محمدی، لیلا محمدی، در انگلیس فرزندان احمد چوبینی مزینانی و خانم درخشان. در آمریکا فرزندان حاج حمید آقای خواجوی، دکتر مهدی شریعتی فرزند مرحوم حاج شیخ محمود، فرزندان سعیدخان خواجوی. در فرانسه نوادگان استاد شریعتی، مکزیک فرزندان کربلایی حسن رضا در ترکیه چندین خانواده که تعدادشان بسیار و زمان و حوصله بسیار می طلبد ...

روزی به مرحوم حاج حمید خواجوی گفتم: آیا در آمریکا بفکر و یاد مزینان هستید؟ اشک در چشمانش حلقه بست و گفت نقشه ای قدیمی از ایران بر بالای سرم به دیوار نصب کرده ام که سرم را به سمت ایران و مزینان می گذارم و می خوابم و همین طور مرحوم سعیدخان خواجوی که یادشان گرامی باد.
ای مزینانی که ریشه در کویر و شاخه در پنج قاره جهان داری کاش فرزندانت کسانی که در گهواره تو خوابیدند و امروز از دامان پر مهرت دور شده اند نقشه ای بر بالین خود داشتند و به یادت بودند. عزیزانی از مزینان در هندوستان و...
با تمام این پراکندگی؛ یک روز به عشق امام حسین علیه السلام اکثرشان در دامن سرشار از عطوفت و مهربانیت به بهانه عاشورا یک کنگره ی بزرگ تشکیل می دهند و تجدید دیداری دارند.
مزینان و خیابان وسیعش
مزینان است و تاریخ رفیعش
مزینان است و فریاد ضمیرش
شهید شمع گفته در کویرش.

عاشورا این میراث گرانبهایی که در ینگه قلعه دوتکیه ی بزرگ داشت و دو تکیه توسط مرحوم‌ حاجی خان بزرگ یعنی حاج آقا محمد بنا گردید که حیات هیئت و ساختمان هیئت محترم علی اکبری به همت مرحوم سیدحسن حسینی بعد از چندین سال در آن زمین بنا گردید مکانی بنام تکیه خرابه؛ و دیگر تکیه حاجی خانی در کوچه سرهنگ. هرکجا نام خان و خواجه می آید اکثرا به یادزور و ظلم و جنایت می افتیم اما در مزینان اکثر موقوفات و تکایا بنام امام حسین و یارانش از اموال خوانین و بزرگان مزینان بوده است .روحشان شاد...

و اما چگونگی احداث و ایجاد اولین هیئت بعد از مسجدجامع و تکایا در مزینان جدید

به گفته بزرگان و افراد مسن در این دیار کهن؛ روزی مرحوم محمدعلی قصاب و سالارعباس و حاج عباس رفیعی و آقا حبیب اله خواجوی و حاج آقا حسین خواجوی و آخوند ملا عبدالعلی و مرحوم کربلایی قربان عطار و چندین جوان دیگر تصمیم به ایجاد یک هیئت بنام ابوالفضلی می گیرند نزدیک محرم است دلها هوایی شده مجلس روضه خوانی بعد از مصیبت سیل برایشان لذت بخش است.اولین مجلس رسمی در منزل سالارعباس بر پا می شود اما هزینه دارد همه دست به دست هم می دهند ولی بازهم قند و چای و فرش کم دارند اینجا به مرحوم حاج محمدعلی محمدی رجوع می کنند او که حاجی و کربلایی هم بوده می گوید الباقی هزینه ها با من .حاجی محمدی وضع مالی خوبی داشته سه سهم آب مزینان و سه سهم آب ینگه قلعه سه مغازه و منزل فعلی حاج قربانعلی رفیعی متعلق به ایشان بوده . مرحوم کربلایی غلامرضای رمضان‌ می گفت او مردی مستجاب الدعوه بود. اگر کسی برای مشکلی به ایشان مراجعه می کرد دست رد به سینه ی او نمی زد.

هیئت ابوالفضلی دایر شد بعد از چند سال منتقل به منزل ملاحسین سلیمی و بعد محل مزار خرابه و بعد از آن کوچه پایین منزل مرحوم ناظم و منزل فعلی عبدالحسبن نیکوفر و بعد از آن تیمچه خریداری می شود همین مکان فعلی هیئت ابوالفضلی مزینان که غرفه،غرفه بود و در حیات این تیمچه چندین بوته انگور و درخت انار وجود داشت. حوض آب بسیارعالی و شیربرنجی آن با پله های آجری (خشت پخته).بعد از چند سال تخریب و بنای جدید آن حدود سال چهل و چهار ایجاد گردید و امروزه محل حاجت خیلی از دردمندان می باشد.بربالای سردر این خانه نوشته است
کس در این درگه نیامد باز گردد ناامید
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست

 

الحاقیه...

✍️خوب به یاد دارم ورودی هیئت ابوالفضلی طاقنما و سفیدکاری شده بود و سمت راست یک تختِ گلی و درب ورودی با رنگ سبز و میخ های گرد و دو حلقه و زنجیر و بالای آن تابلو سبزرنگ  ؛تاسیس ۱۳۰۷ هجری قمری با بیت"کس در این درگه نیامد بازگردد ناامید/گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست"
 شب اول ماه محرم حضور در هیئت شور و حال وصف ناپذیری داشت ماه مبارک رمضان  باتمام تعاریف قرآنی هیجان محرم را نداشت اشتیاق نونهالان و حضور در کنار بزرگترها و ترس از هرگونه حرکت نابجا از مدیر و مسئولین و ریش سفیدان  محترم باعث می شد تا یک هیئتی تمام عیار باشیم . خوش آمدگویی داخل شبستان  روی یک چهارپایه کوچک چوبی هیئت توسط حاج اکبر محمدی، برقراری نظم توسط حاج آقای توکلی؛ آب آوردن محمددائی کربلائی غلامرضا برای تهیه چائی و طبخ غذا از آب چشمه قنات مزینان؛ آشپزخانه سیاه و دیگ های بزرگ برروی اجاق گِلی در ضلع شمال شرقی و ثبت نام اسامی هیئت با خطی زیبا و خوانا بر دیوار آشپزخانه؛ فرشهای دست باف تبریز و مشهد و محلی؛قالیچه های بلوچی؛ سماوربزرگ هیئت روی میز؛ زحمات و خدمات دو نفربنام حسن که بعدها هر دونفربه حج مشرف شدند و حاج حسن ( حاج حسن ناطقی و حاج حسن کربلایی محمدعلی)دو وردست ورزیده در کناردائی کربلایی غلامرضا نوحه های بسیار سنگین و وزین مداحان محمدصدیقی؛ حاج اکبرکربلایی عباس و حاج قربانعلی عسکری و حاج حسین تاج و مرحوم ملاابراهیم طالبی و کربلایی عبداله و رحمت اله و چاوشی حاج محمدحسین محمدی و سیدنوراله و حاج میرزاحسن نجار و اوج هیجان در سینه زنی و غش کردن حاج حسین حسن عباس و پیراهن کندن علی اکبرخانه خودی و دیگر اعضای محترم با شعار "هرکه را عشق حسین برسربود عریان شود" و صدای سینه زدن ها که در هیئت بسیار محکم و عالی طنین انداز بود .سینه های سرخ شده بر اثر شدت ضربات دست گویا همه افسوس می خوردند و می گفتند ای کاش در کربلا بودیم تا یاریت می کردیم یاحسین ابن علی،  پهن شدن سفره هایی که فقط بوی پارچه می داد، بشقابهای دو نفره قاشق های نوبتی. شروع مجلس با ذکرصلوات پایان سفره اطعام با ذکرفاتحه اخلاص، سینه زدن مرحوم حاج رمضانعلی کربلایی حسن که توجه بسیاری را بخود جلب می کرد صدای حسین گفتن آهسته و زیرلب سینه زنها در بین نوحه خوانی ها و آه که شیرین بود صدای تشنه ای که باگفتن یاعباس علی، سقای مجلس با پارچ مسی و لیوان روحی وی را سیرآب می کرد و منبرهای پر از حوادث تاریخ بمناسبت محرم و حرکت امام حسین(ع) و یارانش از مدینه تامکه و بیعت نکردن آن بزرگوار با یزید و روضه آخر منبرکه بدون بلندگو روحانی محترم حاج آقای شریعتی را یاری می کرد. و صدایی که با دست بر پیشانیها می خورد گریه های واقعی ؛ چه نوری داشت چراغ توری های سه پایه بلند و کوتاه و چراغ توری معمولی و کم نور شدن آنها به جهت کم شدن باد داخل مخزن و تلمبه ای که مرحوم غلامحسین کربلایی محمدعلی عباس، عموابراهیم و دیگر جوانان بلافاصله با آن چراغها را باد می کردند. و اصغر کربلایی محمدعلی و شهیدمحمدعلی باقری باچائی های آخر مجلس چه شور و هیجانی داشت.

 آخر شب یک نفر با چراغ توری حاج آقا شریعتی را تا منزل همراهی می کرد.ای وای که دیگر کسی شفا نمی گیرد!؟ در زمانی که بهداشت مانند امروزه رعایت نمی شد تمام اعضای هیئت با یک یا دو لیوان آب می نوشیدند و بعد از خوردن آب لبه ی لیوان را با سینه ی دستشان پاک می کردند تا اثری از لب و دهانشان بر لیوان نماند اگر بگویم یک نفر تا آخر منبر از مجلس بیرون نمی رفت دروغ نگفته ام. اگر کسی وسط منبر حرکت می کرد و بیرون می رفت همه تعجب می کردند اما چنانچه بعد از دقایقی بر می گشت به او می گفتند از ما راضی باش غیبتت کردیم که شاید مجلس را ترک کرده ای و او می گفت اختیاردارید.
بخاطر اینکه هیئت های دیگر مجلس شام نداشتند اعضای محترم دیگر هیئات بعد از صرف شام هیئت ابوالفضلی برای استماع منبر می آمدند تا از منبر بهره مندشوند.
هر روز غروب صدای منادی بلند بود آقایان روضه دایره؛ هرکی مایله. هر چند با دیدن روحانی یعنی حاج آقا شریعتی که از بالای مزینان می آمد مردم خودبخود با وی همراه می شدند.
بهر حال رونق عجیبی در کار بود. دیوارهای هیئت سرتاسر از زیرسقف با پارچه های آن زمان با اشعار محتشم کاشانی زینت بخش هیئت بود . مجلس نوحه خوانی با نشستن چند مداح در کنار یکدیگر بصورت کُر اجرا می شد" ای شه غرقه به ... " .الله اکبر که چه حالی داشتیم .
آبگوشت با گوشت تازه گوسفندی و نان تنوری و همچنین آب قنات مزینان و ادویه فرومد وای که چه عطر و طعمی بهمراه داشت الحق والانصاف دست پخت دایی کربلای غلامرضا بی نظیر بود بطوریکه بعدها که پلو خوردن رایج شد اعضای هیئت هوس آبگوشت می کردند روح همه عزاداران امام حسین که دیگر دربین مان نیستند و علی الخصوص جوانان عزیزمان شاد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">